بهارستـان نهم و بیـموامیـد غـربی!
تحلیلی بر رویکردها و راهبردهای غرب درخصوص انتخابات مجلس نهم
بهارستـان نهم و بیـموامیـد غـربی!
تحولات چندساله اخیر کشورمان گویای آن است که فرصت انتخابات مجلس برای غرب بسیار حیاتی می نماید، گو این که بتواند با استفاده از آن مجدداً گزارههای کلیدی فتنه 88 را در ذهن مردم احیا و تثبیت نماید و البته این تمام این ماجرا نیست. اطلاعات موجود نشان میدهد مجموعهی سفارتخانههای غربی در تهران مأموریت پیدا کردهاند که به دولتهای خود دربارهی اینکه چه اقدامی از جانب آنها میتواند در آستانهی انتخابات مجلس آسیبپذیری نظام را بالا ببرد، مشورت بدهند. همچنین این سفارتخانهها مأمور شدهاند از منازعات بین جناحها و گروهها در ایران برآوردهای دقیق تهیه به مراکز خود ارسال نمایند. هرچند با قاطعیت تمام نمی توان نقشه غربی انتخابات مجلس نهم را رمزگشایی دقیق کرد اما می توان بخش هائی از جورچین پیچیده غرب برای جمهوری اسلامی ایران در مقطع پیش رو را تحلیل نمود. با این تفاصیل در این تحلیل به ارزیابی راهبردها و ریکردهای غرب بهویژه امریکا دربارهی نهمین دوره انتخابات مجلس در ایران پرداخته خواهدشد.
1- سیاست تشکیک در سلامت انتخابات
در تمامی دورههای گذشتهی انتخابات، استقبال پر شور و فزایندهی مردم در انتخابات همانند استخوانی گلوگیر دشمنان نظام را منفعل نموده است وصفهای طولانی مردمی برای دادن رأی حتی دشمن را به تحسین وا داشته است. در حال حاضر دشمن امیدوار است در سایهی تبعات اقتصادی گریز ناپذیر اجرایی شدن طرح هدفمندسازی یارانهها و همچنین رخداد فتنهی 88 که با میدانداری جریانهای سیاسی منحط و عوامل نفوذی تلخکامیهای سیاسی جدیدی را بر ملت ایران تحمیل نموده و به دنبال آن در سایهی فرصتهای احتمالی و برنامههای کاملاً مدون و از پیش طراحی شده، مردم را نسبت به حضور در عرصهی انتخابات مأیوس نموده و با استفاده از حربههای تبلیغی و رسانههای گستردهی تحت اختیار، از میزان مشارکت مردم در انتخابات بکاهند نخستین راهبرد که در دستور کار مرتبطان رسانهای و غیر رسانهای قدرت های خارجی بویژه انگلیسیها قرار گرفته این استکه، از هم اکنون سلامت انتخابات مجلس زیر سؤال برده شود.
تأکید غربیها این استکه این اقدام باید بویژه با استفاده از فضای تنش میان دولت و اصولگرایان،توسط اصولگرایان انجام شود. اطلاعات موجود نشان میدهد اظهارات پراکنده و حاشیهای یکی دو چهرهی منتسب به جریان اصولگرایی دربارهی احتمال دخالت دولت در انتخابات و همچنین ضرورت تشکیل کمیتهی صیانت از آرا به شدت برای سفارتخانههای اروپایی در تهران خوشایند بوده است. مرتبطان دستگاههای اطلاعاتی خارجی مأمور شدهاند مجموعهی تمام کدهایی را که میتوان با استناد به آنها از دخالت دولت در انتخابات حرف زد یا به نحوی سلامت انتخابات را زیر سؤال برد، جمعآوری نمایند تا پس از انتخابات از جانب نهادهای حقوق بشری و حتی گزارشگر ویژهی حقوق بشر به عنوان اسناد تقلب انتخاباتی منتشر شده و مبنای اقدام علیه ایران قرار بگیرد.
در این میان اظهارات یا رفتارهایی از جانب مقامها ونهادهای دولتی که بوی دخالت در انتخابات بدهد و نیز برجستهکردن اخبار مربوط به فعالیت انتخاباتی جریان انحرافی، از یک سو، و از سوی دیگر مجموعهی آن دسته از اظهارات اصولگرایان که دولت را متهم به برنامهریزی برای مهندسی انتخابات میکند می تواند یاریگر غرب باشد. نکتهی بسیار کلیدی در اینجا این استکه در مواردی غربی ها به مرتبطان خود گفته است اظهارات اصولگرایان دربارهی احتمال دستکاری دولتیها در انتخابات سند است نه ادعا (چرا که این افراد جزو نظام و متحد دولت هستند) و بنابراین کارکرد آن در مشروعیتزدایی از انتخابات بسیار بیشتر از ادعاهای سران جنبش سبز در سال 88 خواهد بود. تحلیل غربی ها این استکه، اگر بتواند با موفقیت و به دست اصولگرایان سلامت انتخابات مجلس نهم در ایران را زیر سؤال ببرد آنگاه خود به خود درستی ادعاهای فتنهگران در سال 88 هم اثبات خواهد شد.
2- تلاش برای کاهش و به حداقل رسانیدن مشارکت مردم
یکی از راهبردهای قطعی و بسیار کلیدی قدرت های خارجی تلاش برای انتخابات مجلس نهم کاهش حضور مردم در انتخابات است. برای غربی ها بسیار مهم است که مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم نسبت به انتخابات ریاست جمهوری دهم به نحو محسوسی افت یابد تا بتوانند نتیجه بگیرند که مشروعیت نظام و اعتبار مردمی آن در اثر برخوردی که در سال 88 با مردم صورت گرفت به شدت افت کرده و مردم دیگر حاضر نیستند به نظام اعتماد کنند.
مهمترین تاکتیک در این میان ناامیدکردن مردم از همهی جناحهای سیاسی حاضر در صحنه و اصلاحناپذیر نشان دادن نظام است، تا مردم به این نتیجه برسند که هیچ کدام از جناحهای سیاسی موجود قابل اعتماد نیستند و اگر هم باشند توان خارج کردن کشور از وضع بحران و سوء مدیریت را ندارند. غربیها تصور میکنند اگر این دیدگاه فراگیر شود آنگاه مردم ممکن است به این ذهنیت نزدیک شوند که مشکل اساس نظام است نه این یا آن جناح سیاسی و در نتیجه انرژی خود را به جای شرکت در انتخابات (که صحنهی انتخاب میان جناحهاست) برای براندازی کل نظام مصرف کنند. بر اساس طرح عملیات روانی غرب باید مردم ایران به این نتیجه برسند که انتخابات یک راه حل برای مشکلات آنها نیست بلکه بازی است که نظام راه میاندازد تا مردم را از فکر کردن به اینکه اصل مشکل خود نظام است، غافل کند. دامن زدن به ماجرای اختلاسهای مشابه سه هزار میلیاردی در همین راستا ارزیابی می گردد.
همچنین جلوگیری از انتخاباتی شدن فضای کشور و ذهنی مردم نیز در دستورکار قرارگرفته شده است. مهمترین ابزاری که غربیها برای رسیدن به این هدف از آن استفاده خواهند کرد، تشدید مشکلات اقتصادی از طریق فشار خارجی، سوء مدیریت داخلی و دست زدن به عملیات خرابکارانه است تا مردم آنچنان در چنبرهی فشارهای اقتصادی گرفتار شوند که فرصت و انگیزهای برای تعقیب مباحث سیاسی مربوط به انتخابات را پیدا نکنند. در همین راستا تحریمهای سنگین اقتصادی که مستقیماً مردم را هدف قرار می دهد در دستورکار قرارگرفت تا با تکمیل کردن این برنامه از سوی جریان داخلی از طریق سیاهنماییهای رسانهای و ایجاد نارضایتی در مردم، از مشارکت در انتخابات کاسته شود.
بخشی از اجرای سناریوی تضعیف حضور در انتخابات البته برعهده جریان فتنه گزارده شده است. جریان داخلی فتنه که تا پیش از این، برای حضور در انتخابات، گزینههایی مانند «تحریم»، «مشارکت فعال» و «مشارکت مشروط» را عنوان کرده بود، اکنون گزینه «عدم مشارکت فعال» را انتخاب کرده است تا بر اساس آنچه که تاجزاده پیغام داده است، یک بازی دو سر برد را تعریف کرده باشد. بر اساس این گزینه، «مشارکت فعال» نفی میشود اما اصل «مشارکت» منتفی نیست تا مهرههای سفید یا خاکستری منتسب یا نزدیک به جریان فتنه که امکان عبور از فیلترهای نظارتی برای آنها وجود دارد، بدون حساسیت فعالیت تشکیلاتی، اقدام به ثبتنام و حضور در انتخابات کنند. بنابراین، هم این جریان از ساختار حاکمیت حذف نمیشود و همهی طیفهای آن به جریان اپوزیسیون فاقد صلاحیت فعالیت سیاسی تبدیل نمیشوند و هم زمینه برای اعمال نفوذ از طریق ابزارهای حاکمیتی را از دست نمیدهند.
اما موضع اعلامی جریان داخلی فتنه که کاملاً نیز در چهارچوب سناریوی غرب تعریف میشود، عدم مشارکت فعال نیست، بلکه با یک پیوستگی معنادار بر روی تحریم و مشارکت مشروط تأکید میشود و هر یک از این شعارها، بهدنبال برجسته کردن برخی از پیامها است که اگرچه هدفگذاری داخلی نیز دارد اما عمدهی گروه هدف و مخاطب آن، در خارج از ایران بهویژه با توجه به تحولات منطقه و القای ناکارآمدی مدل «جمهوری اسلامی» است. به نظر می رسد گزینه تحریم، تنها کارکرد رسانه ای برای تخریب وجهه جنبه مردم سالاری نظام ایران و جلوگیری از الهامبخشی ایران در تحولات منطقهای دارد.
در عین حال، گزینه مشارکت مشروط نیز از حیث تبلیغاتی کارکرد مشابهی با تحریم دارد تا در شرایطی که کشورهای منطقه با اعتراضهای گسترده مردمی مواجه هستند و برگزاری یک انتخابات با شکوه در ایران، گام بزرگی برای تثبیت هرچه بیشتر هژمونی جمهوری اسلامی در خاورمیانه است و نقش یک کاتالیزور قوی برای هرچه بیشتر الگو شدن جمهوری السلامی را ایفا میکند، از این اتفاق جلوگیری شود.
3- تلاش برای چالش ضدامنیتی و احیای فتنه
ایجاد چالشهای جدی اجتماعی و مورد تهدید قرار دادن امنیت و آرامش کشور و در نهایت تضعیف استقلال کشور یکی از استراتژیهای همیشگی غرب در مواجهه با ایران است که در سه ماه آینده به دلیل حاکم شدن فضای انتخاباتی در کشور این سیاست با شدت و حدت بیشتری در دستور کار قرار خواهد گرفت. هرچند تعداد قابل توجهی از تعداد تحلیلگران غربی باور ندارند ناآرامیهای خیابانی مانند سال 88 در ایران میتواند مجدداً احیا شود، با این وجود نشانههایی وجود دارد که تلاشهایی در این راستا آغاز شده است. در یک جمعبندی، تحلیل غربی ها این استکه اگر شرایطی فراهم شود مجدداً میتوان امیدوار بود که ناآرامیهای خیابانی در ایران مجدداً احیا شود.
من حیث المجموع شرایط مورد آرزوی غرب را چنین می توان تصویر نمود: نخست؛ بوجود آمدن زیر ساختهای رسانهای و امکاناتی در محیط مجازی که مجددا آمادگی گفتمانی و هماهنگی سازمانی لازم و همچنین انگیزههای سیاسی لازم برای حضور مجدد برخی گروه های اجتماعی در خیابان را ایجاد نمایند. از سوئی از حد گذشتن منازعهی قدرت درون حکومت که ضد انقلاب به خانه بازگشته پس از سال 88 را مجدداً انگیزه داده و تحریک میکند. عامل دیگر افزایش نارضایتی اقتصادی خواهدبود به گونهای که این بار بخشهایی از طبقهی محروم انگیزهی حرکت خیابانی بویژه در مراکز استانها و شهرستانها پیدا کنند. امید دیگر آنان به آغاز فعالیت مجدد احزاب اصلاحطلب است بویژه با این هدف که بدنهی اجتماعی فعال خود را مجدداً سازماندهی نمایند تا این بخش سازمان یافته همانند فتنه 88 مجدداً بتواند به عنوان لیدر آشوب عمل کند. و نهایتاً به سرانجام رساندن پروژهی براندازی در سوریه یکی دیگر از پروژههایی است که امریکاییها در صدد به سرانجام رساندن آن هستند. سوریه تنها کشوری است که امریکاییها عقیده دارند اگر اعتراضات در آن به نتیجه برسد احتمال سرایت آن به ایران بالاست. در کنار این ها اقدامات پراکنده و ایذائی ضدامنیتی نیز می تواند به عنوان چاشنی باروت عمل کند. انفجار تروریستی و شهادت شهید مصطفی احمدی روشن، پژوهشگر هسته ای کشور در دی ماه سال جاری نیز در همین راستا ارزیابی می گردد.
غربیها در مجموع عقیده داشته و دارند اگر این عوامل کنار هم قرار بگیرد، احتمال آغاز مجدد ناآرامیهای خیابانی در ایران وجود دارد. در همین راستا پروژه «مشغول سازی» نیز در فاصله حدود 50 روز مانده به انتخابات با یک حرکت جدی فعال شود. فعالسازی این پروژه با ایجاد ناآرامی در دانشگاهها در روز 16 آذر برنامهریزی شده بود که در هیچیک از دانشگاههای کشور زمینه برای آن ایجاد نشد و بهنظر میرسد سرویسهای دشمن با ناامیدی از فعالسازی پروژه مشغولسازی با ابزارهای مدنی، قصد اجرای برنامههای تروریستی و خرابکاری را دارند.
همچنین بخشی از این راهبرد ضدامنیتی غرب را می توان در نگاه تجزیه طلبانه غرب در ایران جستجو کرد. واضح است موزاییکی بودن وضعیت قومیتی در ایران از دوران قدیم، دست آویزی بسیار اثر بخش برای استعمار پیر انگلیس بوده است تا با اجرای سیاست «تفرقه بیانداز، حکومت کن» به غارت منابع و مخازن کشور بپردازد. از سوی دیگر وضعیت متنوع اقوام موجب میشود که جغرافیای سیاسی ایران از یک صفحهی موزاییکی قومیتی بسیار متنوعی شکل گیرد که چنین شرایطی فی نفسه یک آسیب میباشد اما تا کنون به دلیل رویکرد عدالت جویانهی نظام جمهوری اسلامی و اتکای آن به آرمان بیبدیل نهضت جهانی مستضعفین، تنوع قومیتی در ایران یک فرصت دینی– ملی به حساب آمده است. غیر قابل انکار است که در طول سه دههی گذشته با وجود توطئههای ریز و درشت دشمن، در هم تنیدگی ریشهای جریان قومیتی با آرمانهای دینی به انسجام ملی – مذهبی کشور منجر شده است که نوید بخش یک آرامش سیاسی – اجتماعی است. به آسانی قابل استنباط است که دشمن خواهد کوشید با پر هزینه نمودن کشمکشهای طبیعی موجود در بطن انتخابات که گاه منشأ قومیتی دارد، به اهداف آیندهی خویش دست یابد.
4- ایجاد خط نفوذ در حاکمیت از طریق جریان فتنه و انحراف
روشن است که غرب برای دستیابی به اهداف نامشروع سیاسی خود در ایران نیازمند ایجاد تغییر نرم در مسیر انقلاب اسلامی به وسیلهی حضور عناصر نفوذی و نامحرم در مناصب حساسی مانند صحن مجلس شورای اسلامی است که باید پذیرفت این امر در گذر زمان و در سایهی شکلگیری تدریجی غفلت عمومی، دور از دسترس نمیباشد. به هر حال غرب برنامهریزی گستردهای دارد تا با کمک رسانی همه جانبهی مادی و سیاسی در جهت راهیابی عناصر نامحرم به مجلس، به اهداف خاص خویش دست یافته و در صورت امکان همانند مجلس ششم یک کودتای پارلمانی را مجدد مورد آزمایش قرار دهد که توجه جدی به رهنمودهای مقام معظم رهبری و استفاده از سنگ محک پای بندی اشخاص و جریانهای سیاسی به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی میتواند، دشمن را بار دیگر ناکام سازد.
کدهای فراوانی وجود دارد که نشان میدهد امریکاییها به این نتیجه رسیدهاندکه، جریان اصلاحطلب باید مجدداً احیا شده و راهی برای بازگشت به درون حاکمیت پیدا کند. اکنون یکی از پروژههای امریکاییها این استکه مسیر بازگشت جریان فتنه به درون نظام را تسهیل کنند. برخی مرتبطان با خارج در محیط ضد انقلاب اکنون این دستورالعمل را از جانب سرویسهای هدایت کننده خود دریافت کردهاند که به هر روشی که میتوانند هزینهی بازگشت فردی مانند محمد خاتمی به درون نظام و حتی عذرخواهی احتمالی او از نظام را پایین بیاورند. به همین دلیل استکه اکنون ادبیاتی وسیع از جانب برخی طیفهای ضد انقلاب در حال تولید است با این مضمون که «سیاست ورزی» ملازم «عملگرایی»است و حتی اگر خاتمی از نظام عذرخواهی کند عملی خلاف موازین سیاست ورزی انجام نداده است.
از هم اکنون علائم پروژهای آشکار شده است که هدف از آن سوق دادن مردم ایران به سمت رأی دادن به کاندیداهایی استکه، دیدگاههایی نزدیکتر به غرب دارند. البته مشکل غربی ها برای اجرای موفق این راهبرد در انتخابات مجلس این استکه؛ اولاً؛ کاندیداهای نزدیک به غرب ناچار هستند هویت واقعی خود را پنهان کنند و در نتیجه ارائهی آدرس دقیق آنان از سوی غرب به مردم دشوار است. ثانیاً؛ یک دید در غرب این استکه، مردم ایران دیگر علاقهای برای بازگشت به جریان اصلاحطلب ندارند و حتی اگر از دولت نهم و اصولگرایان خسته شده باشند، دنبال گزینهی سومی میگردند که این گزینه فعلاً ایجاد نشده است. به عبارت دیگر اکنون غربیها در اینباره که جریان مطلوب برای آنها در فضای سیاسی آیندهی ایران کدام جریان است دچار تردیدها و پرسشهایی شدهاند و بحثهایی درون محافل اطلاعاتی غربی جریان دارد که میگوید، شاید جریان انحرافی برای غرب نیروی سیاسی مطلوبتری نسبت به اصلاحطلبان باشد. در عین حال نشانههایی واقعی وجود دارد که غربیها همچنان جریان فتنه را عناصر قابل اعتمادتری میدانند، از این رو واضح است که ضد انقلاب خارج از کشور این مأموریت را دریافت کرده است که جلوی فراموش شدن سران فتنه در ذهن مردم را بگیرد.
همچنین یکی از مهمترین پروژههای امریکاییها در آستانه انتخابات مجلس نهم در ایران این استکه شناخت خود را از ماهیت، اهداف و شیوهی عمل جریان انحرافی درون دولت را حتیالمقدور عمیق نمایند. امریکاییها مدتی است درصدد وارد کردن نقش این جریان در ارزیابیهای اطلاعاتی خود درباره ایران هستند، امّا از آنجا که شناخت کاملی از آن ندارند و کدها وتحلیلهای موجود نیز تا حدود زیادی متناقض است، همچنان از شکلدهی به یک جمعبندی نهایی در اینباره ناکام ماندهاند. برخی منابع غربی گفتهاند؛ امریکاییها عقیده دارند با توجّه به اینکه جریان انحرافی تصمیم به حضور جدی و فعاال در انتخابات مجلس گرفته، این انتخابات فرصت مهمی برای تکمیل کردن ارزیابیهای اطلاعاتی درباره آن است. این بسیار مهم استکه توجه کنیم نتیجهی این ارزیابی هر چه باشد نقشی مهم در شکل دهی به سیاست امریکا در قبال ایران ظرف دو سال آینده خواهد داشت.
5- تلاش برای ایجاد گسست در حاکمیت
ایجاد اختلاف و شکاف در سطوح استراتژیک نظام از دیرباز در راهبردهای دشمن غربی وجود داشته است. اکنون یک درک بسیار پیشرفته در تحلیلهای آنان این استکه بحران در ایران از کف خیابان به درون حاکمیت منتقل شده و در آستانهی انتخابات مجلس نهم فضا برای تشدید منازعهی قدرت در دو عرصهی تقابل جناحهای سیاسی مختلف با یکدیگر از یک سوء و تقابل دولت با دیگر نهادهای نظام از سوی دیگر، بسیار مساعد است. برنامهریزی جریان انحرافی برای دو سال آیندهی که سرویس های خارجی شناخت خود از آن را روز به روز متکاملتر میکند، انگیزهی جریان فتنه 88 برای بازگشت مجدد و پیروزمندانه به صحنهی سیاسی کشور و نهایتاً اختلافات میان اصولگرایان چهار عاملی است که غربیها را امیدوار کرده، منازعهی قدرت در ایران در آستانهی انتخابات به اوج خواهد رسید.
غربیها عقیده دارند دولت ایران بر خلاف گذشته که، علاقهای در ورود به منازعات سیاسی از خود نشان نمیداد، اخیراً رفتاری تهاجمیتر در عرصهی سیاست داخلی در پیش گرفته و احتمالاً اگر خود را با حملات تند و تیز از جانب رقیبانش مواجه ببیند در مقابلهی به مثل کوتاهی نخواهد کرد. از نظر طرف غربی یکی از مهمترین نتایج درگیر شدن دولت و رقیبانش در این فرآیند، بر زمین ماندن کارهای جاری در ایران است که منجر به افزایش نارضایتی مردم خواهد شد. غربیها اکنون تلاش میکنند با متمرکز کردن تحریمهای خود بر مواردی که با زندگی روزمرهی مردم مرتبط است، تبعات کمکاری دولت در ادارهی امور کشور را تشدید کنند. در حال حاضر تمرکز تحریمهای غرب بر دو حوزهی کاستن از منابع مالی دولت –که دولت برای ادارهی امور جاری و همچنین پرداخت یارانهها به شدت به آن نیازمند است - و همچنین جلوگیری از تأمین کالاهای مصرفی توسط دولت از بازارهای خارجی قرار گرفته است. تلاش امریکاییها برای حل نشدن بحران پرداخت پول نفت میان ایران و هند (که دومین مشتری بزرگ نفت ایران بعد از چین است) و تحریم شرکتی مانند تایدواترمیدلایست که عملاً هدف از آن جلوگیری از وارد شدن مواد غذایی به ایران است در همین راستا ارزیابی میشود. تحلیل امریکاییها این استکه اگر بتوانند سوء مدیریت و بیانگیزگی دولت در امور اجرایی را با تحریمهای کاملاَ هدفمند گره بزنند قادر خواهند بود نارضایتی مردمی را در آستانهی انتخابات به اوج برسانند.
از سویی یک دید بسیار مهم در غرب اکنون این استکه اگر انتخابات مجلس در شرایط حداکثر تنش در ایران انجام شود و درگیری دولت و متقدانش در آن اوج بگیرد، آن وقت دولت دهم برای ادامه راه خود در دو سال ما بعد تشکیل مجلس نهم به شدت ضعیف خواهد شد و بنابراین توان آن برای مدیریت کشور و مواجهه با طراحیهای غرب به شدت کاهش خواهد یافت.
یکی از نکات قابل توجه در این خصوص ایجاد شکاف در جبههی اصولگرایی است. دامن زدن به اختلافهای سیاسی داخلی و فعال کردن شکافهای سیاسی داخلی یکی از استراتژیهای مشخص غرب در دوران انتخابات پیش رو میباشد. استمرار تفاهم سیاسی موجود بر سر اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی دشمن را مأیوس خواهد نمود و به دنبال آن بروز شکاف سیاسی در بدنهی جریانهای سیاسی انقلاب اسلامی را بسیار آسیبپذیر خواهد نمود. طبیعی است دشمن با لطایف الحیل و با توسل به حربهی کار ساز تشکیک در کارآمدی جریان اصولگرایی و ایجاد انشعاب در آن، به اهداف خویش دست یابد.
6- سوءاستفاده از فضای باز رسانه ای و سیاسی
مدیریت ذهنی مردم و مسؤولان با سناریوهای از پیش طراحی شده شگرد نخ نما شدهای است که غرب بارها در مواجهه با انقلاب اسلامی آن را به کار بسته است که گاه مشکلاتی را نیز برای نظام ایجاد کرده است. رواج فرهنگ اشرافیت در جذب آرای مردم و نهادینه کردن منش تبلیغ غیر دینی از قبیل ترویج اباحهگری و دامن زدن به شعارها و رفتارهای غیر اسلامی یکی از توطئههای پیچیدهی دشمنان نظام میباشد که در بطن خود ناخواسته به جایگزینی عصبانیت سیاسی به جای عقلانیت و بصیرت سیاسی منجر شده و باز احیای توطئهی جنگ نرم و پیشبرد آرام استحاله از درون را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر تغییر شعارها و منش انتخاباتی ملت ایران بیداری اسلامی منطقه را تحت شعاع قرار داده و در نهایت به تضعیف معنایی موقعیت ایران در جبههی مقاومت ختم خواهد شد.
یک تحلیل قدیمی و البته دقیق در ذهن غربیها دربارهی انتخابات در ایران این استکه، همواره در ایران در آستانهی انتخابات فضای رسانهای بازتر شده و حاشیهی امنیت برای اظهارنظر سیاسی بیشتر میشود و نظام به منظور ایجاد هیجان انتخاباتی هم شده با سعهی صدر بیشتری به فضای رسانهای نگاه میکند. تحلیل امریکاییها این استکه این اتفاق در آستانهی انتخابات مجلس هم رخ خواهد داد و در نتیجه فرصت مناسبی پیش خواهد آمد تا برخی جریانهای سیاسی بویژه جریان فتنه که تاکنون تحت محدودیتهای شدید امنیتی قرار داشته شروع به سخن گفتن با مردم بکند به افشاگری علیه نظام، دولت و اصولگرایان بپردازد. آنچه باعث شده امریکاییها به این موضوع توجّه ویژه نشان بدهند این استکه عقیده دارند این بار اشکالات موجود در کار دولت به جریانهای منتقد بویژه اصلاحطلبان، انگیزهی و توان بیشتری برای حضور در فضای رسانهای و به راه انداختن فضای نقد موثر علیه دولت داده است. پروژهای که اکنون امریکاییها در دست دارند این است که زیر ساختهای ارتباطی و رسانهای لازم را برای زمانی که فضای رسانهای در ایران بازتر شود، بوجود بیاورند تا هر زمان که این اتفاق رخ داد جریان فتنه بتواند به سرعت با استفاده از این زیر ساختها پیام خود را به تعداد هر چه بیشتری از مخاطبان برساند. تلاش برای ایجاد زیرساختهایی مانند اینترنت چمدانی در ایران و همچنین طراحی برای ایجاد حداقل دو شبکه ماهوارهای فارسی زبان تا پایان سال و فراهم آوردن تسهیلات برای دریافت اخبار شبکههایی چون بیبیسی روی موبایل از جمله اقداماتی است که امریکاییها در این زمینه برنامهریزی کردهاند.
7- بهره برداری های دیپلماتیک حول مسئله انتخابات
صهیونیسم بینالمللی میداند که ورود کامل و مستقل ایران به باشگاه هستهای جهان معادلههای منطقه را بر هم زده و رژیم جعلی صهیونیستی را در موقعیت دشواری قرار خواهد داد. دشمن در یک ماه اخیر سعی فراوان داشت تا با اجرای سناریوهای پیچیدهای جهان را برضد سیاستهای صلح آمیز هستهای ایران بشوراند که در سایهی دیپلماسی فعال، حاصلی به دست نیاورد. به نظر میرسد که انتخاب مقطع کنونی برای چنینی سناریویی بی ارتباط با نزدیک شدن به ایام انتخابات پیش رو نمیباشد. روشن و آشکار است که غربیها میکوشند در صورت موفقیت در بحران سازی اجتماعی– اقتصادی در موقعیت حساس برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی با مسؤولان نظام وارد گفتوگو شده و سعی نمایند در معاملهای سراسر برد- برد و با مدیریت ذهنی مردم و مسؤولان در تنگناهای احتمالی ایام انتخاباتی ملت بزرگ ایران را از حق مسلم خویش محروم نمایند.
البته به نظر میرسد امریکاییها فعلاً تمام ابتکار عملها و پیشنهادهای دیپلماتیک موجود میان خود و ایران را تا زمان روشن شدن تکلیف مجلس نهم متوقف خواهند کرد. این اتفاقی استکه در آستانهی تمام انتخاباتهای گذشته در ایران رخ داده است. امریکاییها در این مدت تلاش خواهند کرد؛ اولا؛ با اجتناب از مذاکره با ایران نقش جریان اصولگرا را در انتخابات تقویت نکنند. (اگرچه یکی دیدگاه جدی اکنون این استکه امریکاییها با تفکیک دولت از اصولگرایان و با هدف تقویت جریان انحرافی در مقابل اصولگرایان، این بار ممکن است وارد برخی ابتکار عملهای دوجانبه به این جریان با هدف تقویت آن در محیط سیاست داخلی ایران بشوند) ثانیا؛ به پیروزی جریان مطلوب خود در انتخابات کمک کنند تا پس از انتخابات با طرف مناسبتری برای مذاکره روبرو باشند. ثالثا؛ امریکاییها امیدوار خواهند بود افزایش منازعهی قدرت در ایران توان آن برای مقابله با حملات خارجی را تضعیف کند. رابعا؛ همچنین امریکاییها امیدوار خواهند بود تا با افزایش منازعهی قدرت در ایران هر چه بیشتر مردم را از نظام ناامید و به آن بدبین کند و در نتیجهی حمایت مردمی از تصمیمهای کلان نظام در عرصهی سیاست خارجی کاهش بیابد.
همچنین مجموعه اطلاعات موجود نشان میدهد غربیها در آستانهی انتخابات مجلس در پی آن هستندکه، پروندهی هر چه قطورتری از تخلفات حقوق بشری علیه ایران فراهم کنند. برخی تحلیلها از جانب منابع غربی حاکی از آن استکه امریکاییها معتقدند ممکن است نظام به خاطر ترس از تکرار دوبارهی تجریهی انتخابات ریاست جمهوری دهم، در آستانهی انتخابات مجلس فضای امنیتی را تشدید و برخورد با مخالفان را تندتر نماید. طرف امریکایی این اتفاق را فرصتی برای پیش برد پروژهی خود در زمینهی پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران میداند، تا به موازات کاسته شدن از امکان اعمال فشار بر ایران درموضوع هستهای، یک مسیر فشار جدید را فعال نماید.
من حیث المجموع و با توجه مطالب پیش گفته می توان گفت کاملاً آشکار است که انتخابات پیش رو از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است که همانند گذشته برای گذر از آن، وجود هوشیاری ملی – دینی در عرصهی داخلی و خارجی یک ضرورت جدی میباشد. در این میان وظیفه سنگینی بر دوش ملت است که بایستی به عنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی از همین ابتدای کار با جدیت پیگیر مسایل انتخابات پیش رو شده و در سایهی بصیرت انقلابی و پیروی از رهبر فرزانهی انقلاب با هر جریان سیاسی موجه و ناموجهی که نتیجهی گفتار و رفتار آنان کوچکترین نشانی از همسویی با راهبردها و اهداف غربیها را داشته باشد به شدت تقابل عینی نموده و بار دیگر به رسالت دینی خویش عمل نمایند و بصیرت انقلابی را به نمایش عمومی گذارند
پاورقی:
1- چه خواهند خرید؟!، حسین شریعتمداری، روزنامه کیهان، 4/10/1390
2- نگاه طرف خارجی به انتخابات مجلس نهم در ایران، سایت تحلیلی تبیینی برهان، 3/5/1390
3- انتخابات آیندهی ایران و رؤیاهای آمریکایی- صهیونیستی، امین فرزامی؛ سایت برهان، 21/9/1390
4- انتخابات مجلس نهم و راهبردهای غرب برای مقابله با آن، ابراهیم رضاپور، قاصدنیوز، 15/10/1390
5- ناگفتههایی از مدل روسی و استراتژیهای مشترک غرب و جریان فتنه، رجانیوز، دوشنبه، 5/10/1390
6- ابعاد جنگ پنهان امنیتی در آستانه انتخابات مجلس، پیام فضلی نژاد، 90/10/20
7- انتخابات نهم و افزایش فشارهای خارجی، مرتضی حیدری، زمان، 1390/10/13