رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»

آن چه می نویسم احتمالا دیدگاه و نظر من است، اما نام تارنمای خود را «رایگاه» نهادم تا مکانی باشد جهت اقتراح و تضارب آرا و خوانندگان محترم خود بیاندیشند و برترین را برگزینند!

کانال من در شبکه اجتماعی تلگرام
https://telegram.me/mjakhavan

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

چه کسانی جام زهر را به امام (ره) نوشاندند؟

شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۱۱:۲۴ ق.ظ

 

چه کسانی جام زهر را به امام (ره) نوشاندند؟

یکی از ابهام آمیزترین مسائل در خصوص چرایی پایان جنگ تحمیلی، مسأله علل پذیرش قطع نامه از سوی حضرت امام (ره) است. نگاهی به دیدگاه های امام (ره) آن است که ایشان در مقطع پذیرش قطع نامه در شرایط سختی به سر می برده اند که بنا بر مصالحی بسیاری از ناگفته ها آن روزها با مردم در میان نگذارده اند. 

 

  

ایشان در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر فرمودند به ناگفته های خود از مسأله پذیرش قطع نامه اشاره کرده و فرمودند:

«اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.» (1)

مطالعه پیام امام موید این نکته است که پذیرش قطع‏نامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام چنین آمده است:

«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام».(2)

«فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل گنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»

به راستی چه عاملی امام راحل را (ره) – که ایشان هم بنابر مصالح آن را ذکر نمی کنند- مجبور به پذیرش قطع نامه کرد؟ به راستی چه کسانی جام زهر را به ام نوشاندند؟

در خصوص چرایی این موضوع روایت های گوناگونی از مسئواین وقت سیاسی و نظامی مطرح شده است. اما نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند-  از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.

معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‏کشد و نمی‏تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‏کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‏کردند، امام رضوان‏اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‏گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» (3)

 

اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟

بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه  از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.

در مهرماه 1385 متن نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی –که در ایم پذیرش قطع نامه در مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا بود- در رسانه های جمعی انتشار یافت. مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.

حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.

1-      فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی

2-      نخست وزیر؛ میرحسین موسوی

3-      مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی

البته شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی-  داشته است.

امام (ره) با اشاره به نامه محسن رضایی می فرمایند: « با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌های شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود.»

رضایی هم چنین در این نامه نوشته بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم -که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است-، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»

امام (ره) هم چنین آورده اند که: «وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهم‌ترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست

امام در خصوص نامه میر حسین موسوی نیز می فرمایند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود.»

هاشمی رفسنجانی نیز بعد ها در مصاحبه ای با تأیید این مسأله اعلام نمود: «دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست»(5)

و امام البته ابه نامه مسئولات تبلیغات جنگ نیز اشاره می کند. «مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»

محسن رضایی در توضیح این امر به نامه سید محمد خاتمی – که در آن مقطع وزیر ارشاد و با حفظ سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و مسئول تبلیغات جنگ بود- می گوید: «نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجی‌ها و مردم به جبهه نمی‌روند و ما در جبهه نیرو کم داریم.»

والبته محسن رضایی به نقش هاشمی رفسنجانی به عنوان برنامه ریز اصلی این ماجرا اشاره می کند، که نامه خود او و  نامه میرحسین موسوی و نامه سیدمحمد خاتمی و نامه تعدادی از دیگر فرماندهان نظامی را به نزد امام برده و ایشان را به پذیرش قطع نامه متقاعد می سازد: «آقای هاشمی هم این نامه هم چند نامه دیگر از جمله آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد گفته بود که نظامیان این گونه می‌گویند و مسؤولان سیاسی و اقتصادی هم می‌گویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند».

و در نهایت سخن هاشمی هم این است که: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری می‌خواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط ما جنگ را به پایان رساندیم.»

اما واقعیت ماجرا چیست؟

در این نکته مثلث سه گانه خاتمی، میرحسین و هاشمی رفسنجانی با ارسال نامه به امام ایشان در محذور قرار داده و مجبور به نوشیدن جام زهر نموده اند شکی وجود ندارد. اما بررسی تحلیلی تاریخ مقاطع انقلاب، نشان دهنده آن است که کشور در سال های پایانی دهه شصت در شرایط خاصی به سر می برده است که بسیاری از رویدادهای مرتبط با آن بر نتیجه جنگ اثر گذاشته است.

اختلافات داخلی حزب جمهوری اسلامی که منجر به انحلال این حزب شد، مناقشات درونی تشکل های روحانی هم چون جامعه روحانیت مبارز که در پی آن عده ای هم چون کروبی، خاتمی و... اقدام به انشعاب از آن و تشکیل مجمع روحانیون مبارز بدون تردید تأثیرات منفی شگرفی بر روحیه رزمندگان اسلام داشته است.

انتخابات دوره سوم که یکی از جنجالی ترین انتخابات دهه شصت می باشد، در مقطع سرنوشت ساز جنگ یعنی اوخر سال 66 و اوائل 67 مصادف شده بود بلواهای شخصی هم چون محتشمی پور (وزیر وقت کشور) بر ر نظارت شورای نگهبان که سرانجام با دخالت و وساطت امام به پایان رسید، این سوال را در ذهن بسیاری از رزمندگان جبهه شکل می داد که به راستی دعواهای انتخاباتی در تهران در زمانی که کشور دچار جنگ است با چه هدفی دنبال می گردد؟

در سخت ترین شرایط جنگ (نیمه دوم جنگ) که با دور دوم نخست وزیری میرحسین موسوی مصادف بود باج خواهی سیاسی نخست وزیر و اطرافیانش از رییس جمهور وقت –مقام معظم رهبری- که عمدتا به بهانه حمایت امام از دولت انجام می گرفت و پس از آن که با پایداری رییس جمهور بر مواضع اصولی مواجه می شدند به استعفاهای مکرر روی می آوردند، همه و همه جنگ را به شرایط نامعلومی سوق می داد.

از همین رو بود که امام راحل (ره) در مقابل آخرین استعفای میرحین واکنش تندی از خود نشان دادند:«جناب آقای موسوی ، نخست وزیر محترم ... نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید ، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید... در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفاست ... همه باید به خدا پناه بریم ؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سو ء استفاده کنند... مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند ، این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.»(6)

از سویی نکته ای که در خصوص ادعای نخست وزیر مبنی بر خالی بودن خزانه مطرخ است، آن است که برای مدیران دولت موسوی از ماه ها پیش از نگارش نامه به امام قابل پیش بینی بود که خزانه کشور به زودی به انتها خواهد رسید؛ این ها که امروز مدعی ماجراجو و غیر کارشناس بودن دولت نهم هستند، آن روز چرا در زمانی که فاو در دست ایران بود نامه به امام ننوشتند تا بگویند تا چند ماه آینده خزانه خالی خواهدشد؟ بدون تردید اگر ایران قع نامه در شرایطی که فاو را از دست نداده بود می پذیرفت، در مذاکرات آتش بس جایگاه محکمتر و مناسب تری می یافت.

این مسئله را می توان تنها به ماجراجویی دولت رادیکال مهندس موسوی تعبیر کرد تا آن که پس از شکست فروردین ۶۷ و از دست دان فاو، مدیران ماجراجوی دولت موسوی دریافتند که دیگر شکست صدام محال است...  

آری امام هیچ گاه تحت تأثیر ترس و واهمه برخی مسئولان و کارشناسان از موض اصولی خود که بارها تأکید کرده بود که «اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد؛ ما مرد جنگیم» کوتاه نمی آمد و آن چه موجب شد تا امام (ره) از موضع خود کوتاه آیند و جام زهر را بنوشند، گزارش های جهت دار برخی مسئولان و کارشناسان بود.

نکته ای بارها امام و مقام معظم رهبری به مسئولان و کارگزارن نظام هشدار داده اند در خصوص برخی گزارش های غلط کارشناسی است که با هدف سیاسی تدوین می گردد. هم چنان بود که رهبر معظم انقلاب چهار سال پس از پذیرش قطع نامه در دیداری با نمایندگان مجلس بدان اشاره کردند:  «البته کارشناس را باید بشناسید. هر کارشناسى مورد اعتماد نیست. اى بسا کارشناسانى که مسؤولین بالا را گمراه کردند! ما در این چند سال، اینها را دیده‏ایم. اینها جزو تجربیّات ماست؛ که کارشناسى، راهى را جلوِ نماینده مجلس یا مسؤول مى‏گذارد که به وسیله آن، واقعیتى را واژگونه و غلط به او معرفى مى‏کند. این‏طور نیست که شما بتوانید به هر کارشناسى اعتماد کنید. کارشناس باید شناخته شده باشد؛ باید مورد اعتماد باشد؛ باید به انگیزه و عشق اسلامى و انقلابى و میهنى او، اطمینان حاصل شده باشد و بدخواه نباشد.»(6)

 

آری! جام زهر امام نوشاندند تا جنگی که دیگر رغبتی برای ادامه آن را نداشتند، را پایان دهند، غافل از این که بسیجیان حقیقی خمینی کبیر تا آخرین قطره حاضر بودند از این راه دفاع کنند.

نکته اساسی دیگری که اشاره بدان خالی از فایده نیست، شباهت وضع فعلی ما با شرایط پایان جنگ است امروز نیز عده ای گویا با یکدیگر پیمانی پنهانی بسته اند که در مسائل سرنوشت ساز انقلاب جام زهر را به رهبر معظم انقلاب بنوشانند و ایشان را وادار به کوتاه آمدن از مواضع اصولی در قضایی آمریکا، پرونده هسته ای، مسئله فلسطین و مقاومت و... نمایند.

گویا تنها مانع آن ها شخصی است به نام احمدی نژاد که در مقابل همه زیاده خواهان دنیا می ایستد، و این مانع باید برداشته شود؛ پس در آن مقطع بهانه نگاه کارشناسی بود و این برهه مسئله رأی مردم!

و جالب آن که نام ها نیز در هر دو مسئله یکی است. گویا همان ها که در نوشاندن جام زهر به امام هم پیمان شدند، این بار نیز در انتخابات دهم، سناریوی دیگری برای جام زهر ترتیب داده اند.

مبادا که ما نیز امام خویش را تنها گذاریم...

 

پاورقی:

۱) نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، 7 مهر 1385

2) صحیفه امام ج ۲۱ ص۹۲

3) بیانات مقام معظم رهبرى‏در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) ۱۳۷5/۰۳/۱۴

4) سایت آفتاب، 7 مهر 1385

5) صحیفه امام - جلد 21 - صفحات 123 و 124.

6) بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار نمایندگان دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى20/3/1371 

پیوست:

متن نامه محرمانه امام (ره) به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه + تصویر

نظرات  (۱۲)

 با سلام .آیا دین اسلام جنگ طلب است؟؟؟؟چه لزومی به ادامه جنگ بود؟
پاسخ:

 قاعدتا لزوم و یا عدم لزوم به تداوم جنگ ربطی به جنگ طلب بودن اسلام ندارد

اصلا جنگ ما دفاعی بود

خیر اسلام جنگ طلب نیست اما این هشت سال دفاع  ثابت کرد برای تمام جهان که شما میتوانید جنگ را با جمهوری اسلامی ایران آغاز کنید ولی پایان جنگ دست خودتان نیست و ،ثانیا ما داشتیم از خود دفاع می کردایم .
احمدی نژاد هم که توزردازآب دراومد.دوهفته رییس جمهور قهر کنا واز خونه بزرون نیاد وکشور رو ول کنه.واز رهبری و ولایت فقیه زاویه بگیره.
۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۰:۲۰ بابلی با غیرت
اقا رضا خان استواری استوار باش...اگر یه نفر به ناموس شما حتک حرمت کند چیکارش میکنی...ولش میکنی.....ما مازندرانیها این طوری نیستیم
۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۰:۳۲ بابلی با غیرت
اقا محمد خان قاجار داداش من چند سالته....اون یک اختلاف نظر کوچیک بود که بین خودشان حل شد....اختلاف نظر بین همه مسئولین هست ....تو با پدر مادرت داداشات و بچه هات اختلاف نظر نداری....اخه احمدی نزاد بهتر از اون اقایون ساقی دهنده زهر امام بود.. حداقل غیرت داره  جرات داره ...داداش بخواب بخواب خوابت گرفت 
۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۰:۳۹ بابلی باغیرت
 در ضمن تا به اینجا ابر سالارمون  خامنه ای  جام زهر رو براشون کوفتشون کرد........سید علی تنها نیستی جانم
جام زهر را موسوی باید خودش سر کشد
 سوت پایان جنگ سردار رضایی

حضرت امام، آبروی خود را صادقانه با خدا معامله کرد. پس از قبول قطعنامه از سوی ایران، دشمن زیر بار پذیرش آن نرفت و چند روز بعد، در جنوب، به خرمشهر و در غرب، به کرمانشاه حمله کرد. قصد او این بود که به دلیل زیان‌هایی که از قطعنامه 598 دیده با حمله مجدد به ایران، مواد قطعنامه را تغییر دهد. اگر عملیات منافقان در کرمانشاه هم موفق می‌شد، عراق آنها را برای سر‌نگونی نظام به تهران می‌فرستاد. بنابر‌این جنگ با پذیرش قطعنامه از سوی ایران، پایان نیافت، بلکه پذیرش قطعنامه، سر‌آغاز جنگ جدیدی شد که دستور توقف آن را حضرت امام صادر کرد. در پی هجوم عراق به خرمشهر، شهر کاملاً محاصره شد. جاده اهواز به خرمشهر قطع شد. در حمله به کرمانشاه، دشمن 100 کیلو‌متر پیشروی کرد و به نزدیکی شهر رسید. رزمندگان ما با انجام عملیات «سر‌نوشت» در خرمشهر، دشمن را تا مرز بین‌المللی، عقب زدند و در کرمانشاه با «عملیات مرصاد» آنها را محاصره و انهدام گسترده‌ای از آنها به عمل آوردند. آماده شدیم که وارد خاک عراق شویم که امام ممانعت فرموده و به رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دستور دادند از ورود نیرو‌های ایران به خاک عراق جلو‌گیری کنند. اگر امام می‌خواستند جنگ ادامه یابد، اجازه ورود ما به داخل خاک عراق را، می‌دادند. در این موقع، رابط ما با امام، رهبر معظم انقلاب بودند که در جبهه تشریف داشتند. آقای هاشمی در آن زمان در منطقه نبودند. ما از امام خواسته بودیم حال که دوباره به مرز رسیده‌ایم اجازه بدهید که به بصره حمله کنیم. امام از طریق حاج احمد آقا به رهبر معظم انقلاب فرمودند : «که این کار صورت نگیرد. تا همین جا کافی است.»
بنابر‌این درست است که امام آبروی خود را با خدا معامله کرد، ولی خداوند متعال هم، آبروی مضاعفی را به ایشان بر‌گرداند.

  دلایل ابهامات

در دوران اصلاح طلبان می‌گویند چرا جنگ بعد از خرمشهر ادامه یافت؟ و در دوران اصولگرایان گفته می‌شود چرا به امام، جام زهر دادند؟ آنها نمی‌دانند که با اینگونه اظهارات، موفق‌ترین نبرد ایران طی 300 سال اخیر را زیر سؤال می‌برند؟ آنها نمی‌دانند که هشت سال از کار‌نامه 10 ساله دوران حضرت امام، مربوط به نبردی است که تمامی قدرت‌های جهانی پشت سر دشمن ما، جمع شده بودند و امام، با دست خالی ، آنها را شکست داد؟ چه اصراری دارند که پذیرش قطعنامه را پایان جنگ بدانند؟ اگر جنگ با پذیرش قطعنامه پایان یافت چرا صدام پس از پذیرش آن توسط ایران به خرمشهر و کرمانشاه حمله کرد؟ و اگر امام می‌خواستند جنگ ادامه پیدا کند چرا عملیات آماده رزمندگان به بصره را لغو کردند. بنابر‌این، جنگ را با نبرد و از موضع اقتدار به پایان بردیم و این امام بود که سوت پایان جنگ را با پیروزی و با عبور از خط پایان جنگ، به صدا در آورد و نه صدام. اگر امام، پیشنهاد فرماندهان را که از سوی رهبر معظم انقلاب به ایشان ارائه شد می‌پذیرفتند و ما وارد بصره شده بودیم جنگ ادامه می‌یافت. پس امام با ادامه جنگ در شرایطی که پیروزی‌های پی در پی در برهه پایانی جنگ، حاصل شده بود و قطعنامه را هم پذیرفته بودند مخالفت نمودند. چند هفته بعد ، امام فرمودند: «ما در جنگ حتی یک لحظه هم از عملکرد خود پشیمان نیستیم.» دو ماه بعد و در 26/6/1367 در پیام به فرماندهان سپاه که به وسیله حاج احمد آ

قا و در جمع فرماندهان قرائت شد، فرمودند: «شما فرماندهان را از بهترین عزیزان و همراهان خود می‌دانم.» رهبر معظم انقلاب در متن حکم انتصاب حقیر به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام (پس از کناره‌گیری از فرماندهی سپاه)، کریمانه محبت فرموده و تصریح فرمودند: «شما بحمد‌الله در فرماندهی سپاه با مجاهدت‌های خود در عرصه‌های دفاع مقدس، بار‌ها موفق شدید که قلب امام راحل و دل امت مسلمان را شاد کنید (18/6/1376).»
حقیر معتقدم که وظیفه انقلابی بسیجیان عزیز که به هیچ یک از جناح‌های سیاسی کشور وابستگی ندارند بیش از دیگران، ایجاب می‌کند که از مظلومیت دفاع مقدس و حضرت امام، دفاع کنند و اجازه ندهند که موفق‌ترین نبرد 300 سال اخیر ایران، که به دست فرزندان امام رقم خورد، دچار تحریف شود.

پس تعبیرات جام زهر همه توهماتی که خناسان در ذهن پرورانده اند



اولا که ما جنگ طلب نیستیم ولی جنگنده ایم و چون از درک حقایق عاجزی توضیح هم نداره چون از درکش عاجزی  دوما که جام زهر خورانده های ملعون یکی یکی به بدترین و مفتضح ترین شکل ممکن بی آبرو شدند و میشوند و مثل زباله به زباله دان الهی پرت میشوند 
۰۴ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۸ مهدی کاظمی

جنگ تمام شد جام زهر نوشیده شد چون امام میدانست که دشمن پیروز شد و بسیار آرام وارد ایران خواهند شد وخیلی زیرکانه تمام پست های اصلی کشوری و لشگری را به دست خواهد گرفت وبه اسم امام به اسم قرآن و پیغمبر و انقلاب امام راحل کشور را غارت خواهند کرد آری امام میدانست که چه بلاهایی منتظر نزول بر سر ایران بی دفاع است که همانطور هم شد دشمن حکومت را به دست گرفته وبه اسم امام خمینی حکومت میکند و مردم فکر میکنند که این حکومت همان حکومتی است که 98درصد برایش آری گفتند. نه متاسفانه این حکومت حکومت و نهضت امام نیست حکومت و نهضت دشمنان است مجاهدین خلق و فرانسه و انگلیسی که امام نقشه هایشان را خنثی کرده بود و آنها هم همه جوره مردم ایران را قتل عام کردند تا امام کوتاه بیاید و کشور بیفتد دست همان بی ناموسهایی که نباید میافتاد بله عزیزان ایرانی کشور دست عوامل بیگانه و بیگانه پرستان است امثال رجوی که خودشان را به مردم زده اند دارند خون مردم را میمکنند.

۲۹ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۲ محمد مومنی

آقاجان پنجاه سال پیش خمینی کبیر  زمانی که آمریکا واقعا قلدر و زورگو بود و 99درصد دنیا با شنیدن نام آمریکا خودشون خیس می کردند ونیز شیطنت های ملموسی نداشت که بتوان او را دشمن نامید ,آمریکا را هم شیطان بزرگ نامید هم گفت آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند کند......متوجه شدید در مورد کی دارید بحث میکنید...ایشان به معنای واقعی کبیر است حتی کبیر تر از کوروش .کبیر تر از امیرکبیر ....تو خودت حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...

سلام رفقا

در جایی، تاجزاده از قول هاشمی میگه، امام به ما میگفت برید فلان کار رو بکنید، ما می‌گفتیم باشه اما در خفا کاری که فکر می‌کردیم درسته انجام می‌دادیم و اینگونه جنگ و کشور رو اداره میکردیم. 

برای اینکه شهید و شهادت از فرهنگ و زندگی روزمره ی مردم فراموش نشه، اتوبان قم-تهران، عکس شهدا رو می‌زدند. کرباسچی یه  نامه ای به امام نوشت که عکس شهدا، موجب حواس پرتی راننده ها و سبب تصادفات رانندگی میشه. امام هم جواب دادند که اگر واقعا اینگونه است بردارید.اینگونه خواستند فرهنگ شهادت و شهدا رو به فراموش خانه بسپارند.آیا الان این بیلبوردهای تبلیغاتی موجب حواس پرتی راننده ها نمی‌شود؟؟!! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی