«رهنامه نبرد نرم» راهی بازار نشر شد
کتاب «رهنامه نبرد نرم» با موضوع اصول و فنون جنگ نرم از دیدگاه رهبر معظم انقلاباسلامی، حضرت آیتالله خامنهای منتشر گردید.
«رهنامه نبرد نرم» راهی بازار نشر شد
کتاب «رهنامه نبرد نرم» با موضوع اصول و فنون جنگ نرم از دیدگاه رهبر معظم انقلاباسلامی، حضرت آیتالله خامنهای منتشر گردید.
گاه در فضای مجازی این شبهه مطرح میشود که چرا حماس و مقاومت دست به حمله به سرزمینهای اشغالی زدند که حال دست جنایتکار صهیونیستها چنین وحشیانه جان کودکان و زنان را بگیرد و چنین صحنههای دهشتناکی را در غزه به پیش چشم ما بیاورد.
برای ما ایرانیان تحریم دیگر چیز تازه و ناشناختهای نیست و عادت کردهایم که دشمنان این مردم عصبانیت خود را از به سرانجام نرسیدن نیاتشان با تحریم نشان دهند. تحریمها در طول این سالها عمدتاً ماهیت اقتصادی داشتهاند که در واقع میتوان آنها را عقوبت اقتصادی تسلیم نشدن دولت و ملت ایران در برابر سیاستهای غرب دانست، اما در سالهای اخیر سنخ جدیدی از تحریمها هم مشاهده میشود که ماهیتی کاملاً متفاوت دارد. از جمله این تحریمهای گونه جدید میتوان به تحریمهای رسانههای ایرانی و گاه برخی فعالان ایرانی رسانه اشاره کرد.
روزبهروز تهاجم ترکیبی تمامعیار علیه کشورمان خود را نمایانتر میکند؛ تهاجمی که از یک عملیات رسانهای پرحجم امپراتوری دروغ آغاز شد و کمکم لایههای دیگر خود را آشکار کرد. اصطلاح «جنگ ترکیبی» (Hybrid Warfare) واژهای نسبتاً جدید است که اولینبار در کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۱۵ مطرح شد و بهمعنای کشاندن دامنه منازعه به زمانها، مکانها و حوزههای گوناگون و همافزایی ابزارهای تهاجم برای تضعیف طرف مقابل است. براساس همان مدل اولیه برخی از اجزای این نوع تهاجم عبارتند از: ۱) جنگ دیپلماتیک ۲) تهاجم رسانهای ۳) حمایت از شورش و اغتشاش ۴) عملیات ویژه تروریستی و خرابکاری ۵) جنگ اقتصادی و ۶) حمله سایبری. در این مدل لایههای مختلف تهاجم یکبهیک و یا همافزا مؤلفههای قدرت حریف را آماج حملات خود قرار میدهند.
ایران در جنگ اخیر روسیه و اوکراین باید چه موضعی داشته باشد؟ تأثیر این جنگ بر امنیت و منافع ما ایرانیان چیست؟ آیا به جنگ اخیر صرفا از منظر پیامدهای تلخ انسانی آن باید نگریسته شود یا ابعاد مهمتری نیز در ورای آن هست؟ پاسخ به این پرسشها و نکات ناگفته دیگر در این خصوص را در تحلیل صوتی کوتاه محمدجواد اخوان، مدیرمسئول روزنامه جوان بشنوید.
چندی پیش در شب ۲۲ بهمن فایل صوتی گفتوگوی میان یکی از مسئولان اقتصادی سابق سپاه با فرمانده کل وقت که قبلاً منتشر شده بود از طریق ایستگاه رادیویی سازمان سیا (رادیو فردا) طی یک عملیات رسانهای برنامهریزی شده مجدداً منتشر شده و به سرعت و کاملاً هدفمند به دست جبهه رسانهای ضدانقلاب و ضدایران فضای مجازی را درنوردید. اما ماجرای این فایل چیست، محتویات آن تا چه حد قابلاتکا و پذیرش است و انتشار آن به چه منظوری صورت گرفته است؟
همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند در «جهاد تبیین» بار اصلی بر دوش رسانهها است و همه ما متولیان حوزه رسانه در درجه نخست باید از خود بپرسیم که چرا در این امر خطیر نتوانستهایم در حد انتظار به تکلیف انقلابی خود عمل کنیم؟ بهنظر میرسد بهرغم مجموعه وسیعی از اقداماتی که در حوزه رسانهای در جبهه انقلاب اسلامی رخ داده، فقدان یک «الگوی کنش رسانهای» متناسب با «جهاد تبیین» مانع از اثربخشی تمامعیار و مطلوب این اقدامات شده است. اینکه چنین الگویی چیست و چه ابعاد و ساختارهایی دارد، نیازمند مداقه و جهد فکری و عملی است، اما برخی از مهمترین مؤلفههای مبانی آن را به شرح ذیل میتوان بررسی نمود
«دفاع مقدس» هشتساله را بیشک باید نهتنها یکی از مقاطع سرنوشتساز در تاریخ معاصر ایران، بلکه برگی زرین و کمنظیر در دفتر قطور تاریخ این مرزوبوم دانست. آنگاهکه یک ملت به پاخاسته در مقابل دنیای ظلم و جور خود را تنها و بیدفاع دید، سر خم نکرد و با اراده خود در مقابل متجاوزان تا بن دندان مسلح و مورد حمایت شرق و غرب ایستاد. همین اعتمادبهنفس ملی بود که عزت و پیشرفت را نصیب ایران کرد و هرچند ظاهراً جنگ تحمیلی در مرداد ۱۳۶۷ خاتمه یافت، اما دفاع مقدس ملت ایران استمرار یافت و بهجرئت میتوان ادعا کرد که این جریان در حال حرکت و این چشمه جوشان همچنان در حال قوی نمودن ایران و ایرانیان است. از منظری میتوان دفاع مقدس را سرآغاز قوی شدن ایران و ایرانی دانست که نمونههای این رهاورد را در حوزههای مختلف میتوان اشاره کرد:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران با اشاره به تحرک گسترده دشمن در جنگ نرم و تبلیغات رسانهای فرمودند: «امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند؛ فکرهای بسیاری را در مجموعههای فکری برای این کار استخدام میکنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را – از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سوءنیّت قدرتهای بزرگ است– قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم. حالا بگذریم از آن آدمهای غافلی که از رسانههای داخلی هم به نفع دشمن استفاده میکنند –که حالا آن محلّ بحث ما نیست–لکن [درباره]آن کسانی هم که قصد خیر در این زمینه دارند، ما کمکاری داریم. در زمینه کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهای باید قویتر و هوشمندانهتر عمل بکنیم.»
هنوز انقلاب اسلامی به اولین سالگرد خود نرسیده بود که مردم اولین رئیس جمهور ایران را برگزیدند. ساختارهای حکومتی نظام یک به یک در حال تکمیل شدن بود و در ۵ بهمن ۱۳۵۸ مردم ایران بهپای صندوقهای رأی رفتند تا با انتخاب اولین رئیسجمهور ایران، اولین گام عملی برای اجرای قانون اساسی جدید ایران را رقم زنند. به دلایلی که در این نوشتار مجال بررسی آن نیست، ابوالحسن بنیصدر دانشآموخته اقتصاد که سنخیت چندانی نیز با خط و اندیشه امام نداشت، موفق به کسب اقبال عمومی شد و بهعنوان اولین رئیسجمهور ایران، به نمادی از نخستین تجربه انتخاباتی ریاست جمهوری در کشور تبدیل شد.
انتخابات ریاست جمهوری امریکا، فارغ از نتیجه آن، تصویری واقعی از آنچه را که به نام «لیبرال دموکراسی امریکایی» به دنیا عرضه کرده، به نمایش گذاشته است. اندکی تأمل در ابعاد فرایندهای این انتخابات در این دوره و ادوار گذشته به خوبی نشان میدهد که این نمایش «خیمهشببازی» تا چه حد به معیارهای مردمسالار دور یا نزدیک است. مروری گذرا بر رویدادهای چند روزه و دقتی جزئی در آنها به خوبی نشانههایی را پدیدار میسازد که مختصات واقعی دموکراسی غربی را برملا میسازد. در ادامه به اختصار به برخی از این نشانهها اشاره میکنیم
هنوز چند هفته از مصاحبه زنده شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی با مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، نگذشته بود که رسانه ملکه از فاز جدید عملیات رسانهای خود رونمایی کرد. در قسمتی از مصاحبه یادشده جان بولتون با بیبیسی، خبرنگار این شبکه از او در خصوص نحوه براندازی نظام جمهوری اسلامی پرسید که گفتگوهای ردوبدل شده میان او و خبرنگار، نکات در خور تأملی را آشکار ساخت.
در چند ماه اخیر رسانههای نظام سلطه در راستای اتهام افکنی علیه نظام در موضوعات بهاصطلاح حقوق بشری برای تطهیر برخی محکومان دادگاهها و جلوگیری از اعمال قانون در مورد آنها تلاش زیادی کردند.
روشن است که مسئله اصلی برای غرب و پادوهای رسانهایاش بههیچعنوان حیات یا ممات افراد مذکور نیست، بلکه بیاعتبار سازی نظام قضایی کشور، اتهام افکنی به آن و تلاش برای باز کردن پرونده حقوق بشری در مقصود آنها به چشم میخورد. جالب اینجاست که همان رسانهها که علیه قصاص یک قاتل فضاسازی میکنند، درعینحال خواهان اعدام شدن افرادی دیگر نیز میشوند!
این روزها که شیوع ویروس «کرونا» در بخش بزرگی از دنیا و از جمله کشور ما اذهان عمومی را متوجه خود کرده است، بار دیگر معضل دیرینه آشفتگی رسانهای و خبری مقابله با بحران ناشی از این بیماری را با دشواریهای جدی مواجه ساخته است. انتشار اخبار دروغ و بزرگنمایی از تلفات و پیامدهای آن، القای یأس و مقابله با امیدآفرینی، تلاش برای بی اعتبارسازی اخبار و اطلاعات رسمی، دروغپراکنی و تشویش اذهان عمومی بخشهایی از یک سناریوی بزرگ «جنگ شناختی» است که این روزها در قالب «کروناهراسی» دنبال میشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه تحلیلی گام دوم به سناریوی دشمن در القای یأس اشاره کرده و فرمودند: «در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر اعضای مجلس خبرگان رهبری به همزمانی دو جبهه علیه نظام اسلامی اشاره کردند و فرمودند: «دشمن یک جنگ اقتصادی همهجانبهای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقت هم دارند بررسی میکنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمیت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینهساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیت، شدت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدت پیدا کرده. در این جنگ دوم، در این عرصه دوم، شدت فعالیت دشمن و تحرک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم.... این مسئله، مسئله مهمی است؛ بسیار مسئله حساسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاهها- یا احساس بنبست به مردم بدهد، یا حتی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئله سکه و ارز و کاهش ارزش پول ملی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمی از این بهوسیله همین تبلیغات دارد اتفاق میافتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانههایند که دارند زمینهسازی میکنند، شما ناگهان میبینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی]به فاصلهی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانهها این کار را دارند انجام میدهند.»
چهاردهه است که گوش ایرانیان به یک هشدار قدیمی و البته تکراری عادت کرده است. سخن از تهدید نظامی از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، از سوی سران کاخ سفید طرح گردید و تا به امروز به انحای مختلف از گزینههای روی میز سخن به میان آورده شده است. هرچند این تهدیدات در جامعه ایرانی تأثیر چندانی نداشته است، اما تلاش طرف مقابل برای تکرار چندباره آن نشان از امیدواریشان بر مؤثر بودن این ابزار دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با فرماندهان قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیا (ص) تأکید نمودند «از لحاظ محاسبات سیاسی، احتمال وقوع جنگ نظامی وجود ندارد.» هرچند بیان رهبر معظم انقلاب، آشکارا واقعیت پوچ بودن طبل توخالی تهدید نظامی را برملا میسازد، اما با یک ارزیابی چندوجهی نیز میتوان این حقیقت را از زوایای مختلف درک نمود. در ادامه تلاش خواهد شد تا بر تکیهبر پارهای از شواهد، صفر بودن احتمال وقوع جنگ نظامی بررسی گردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تقویت استقلال و خروج ایران از مدار وابستگی به غرب، تخاصم نظام سلطه در ابعاد گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافت که نمونه بارز آن را میتوان در عرصههای رسانهای و آنچه اصطلاحاً «جنگ نرم» نامیده میشود، مشاهده نمود. در این راستا، بخش قابلتوجهی از توان رسانههای استکباری در جهت اعتبارزدایی از نظام اسلامی و دستگاههای رسمی و قانونی آن به کار گرفته میشود تا هم قدرت ملی نظام در داخل آسیب ببیند و هم قدرت نرم آن در محیط پیرامونی مورد خدشه واقع شود.
تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام ؛
بررسی آخرین سناریوی غرب در هجمه به رهبری؛
تبارشناسی جنگ روانی علیه انقلابی ترین نهاد کشور
چه کسانی از حمله به سپاه سود می برند؟!
با توجه به نقش بی بدیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حفظ و حراست از ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، تخریب و تهاجم به این نهاد انقلاب یاز روزهای آغازین شکل گیری ان همواره ر دستور کار دشمنان انقلاب بوده است. از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که سپاه هنوز به طور کامل ساختار نیافته بود، نیازهای اساسی نظام اسلامی در تأمین امنیت جامعه، سپاه را مأمور تأمین امنیت کشور و مقابله با کانون های ناامنی نمود. تجربه موفق سپاه در برخورد با گروهک فرقان (که ظرف مدت کوتاهی سرشبکه های این تشکیلات متلاشی گردید) مقابله با اقدامات تجزیه طلبانه و خرابکارنه در غرب، شمال شرق در آغازین روزهای پس از پیروزی انقلاب، وابستگان داخلی دشمن را برآن داشت تا با حمله و تخریب این نهاد انقلابی مانع از تداوم نقش آفرینی آن در مقابله با توطئه ها گردند. اوج حضور مقتدرانه سپاه دار این مقطع را در مواجهه با اقدامات تروریستی گروهک منافقین و دیگر گروهک های ضدانقلاب و نیز کشف و خنثی سازی توطئه هایی همچون کودتای حزب توده و کودتای قطب زاده می توان مشاهده نمود و همین امر سبب تشدید حملات تخریب گراینه گروهک ها علیه سپاه گردد.
رمزگشایی از خط رسانهای اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم؛
رمزگشایی از پروپاگاندای اخیر اصحاب فتنه علیه سپاه
نگاهی دوباره موج رسانهای و سیاسی علیه مواضع فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و پس از آن که سردار جعفری از بایدها و نبایدهای حضور برخی اصحاب فتنه 88 در عرصههای چون انتخابات سخن گفت، خود گویای چرایی طراحی و اجرای این هجمه ی رسانهای است، اما با کمی تأمل در جوانب این مسئله میتوان به نکاتی چند دست یافت که اشاره به آنها خالی از فایده نخواهد بود.