نگرشهای گوناگون درباره مذاکره
نگرشهای گوناگون درباره مذاکره
این روزها که مذاکره به بحث اصلی محافل رسانهای و سیاسی کشور و حتی فراتر از مرزها بدل شده است، در موضع موافقت یا مخالفت، گاهی طیف وسیعی از افراد در کنار یکدیگر تصور شده یا از یک منظر دیده میشوند. به نظر میرسد منشأ برخی قضاوتهای سطحی غیرمنصفانه در مورد مواضع طیفهای گوناگون نیز با این مسئله بیارتباط نباشد.
در خصوص نگاه به مذاکره با امریکا در کشورمان میتوان چند دسته و نگرش مشخص را شناسایی نمود:
1- دسته اول کسانی به آرمانهای اصیل انقلاب پایبندی دارند، به دشمن بیاعتمادند و از پیشبرد تاکتیک «نرمش قهرمانانه» و در چارچوب خطوط قرمز نظام و در جهت تأمین منافع ملی و مصالح نظام از مذاکره حمایت میکنند. همه دلسوزان نظام، مقام معظم رهبری و قاطبه مسئولان کشور در این طیف میگنجند. رئیسجمهور محترم و نیز تیم مذاکرهکننده نیز تصریح نمودهاند که چنین رویکردی را پذیرفته و دنبال مینمایند.
2- دسته دوم کسانی هستند که دغدغه مسائل معیشتی و اقتصادی دارند و از روی سادهاندیشی یا تحت تأثیر القائات بیگانگان گمان مینمایند که راه حل برونرفت از مشکلات اقتصادی، تسلیم شدن در برابر زیادهخواهیهای غربیهاست. این عده برای پی بردن به بطلان تصور خویش کافی است به اذعان صریح برخی مقامات امریکایی مراجعه نمایند که گستاخانه همچنان از لغو ننمودن تحریمها سخن میگویند. از سویی به اذعان بسیاری از کارشناسان و از جمله برخی از مقامات اجرایی فعلی کشور، بخش قابل توجهی از چالش موجود، بیش از آنکه منشأ خارجی داشته باشد، ناشی از سوءمدیریتها و سوءتدبیرها است و حل آن نیز طبعاً بیشتر به پیشرفت درون زا منوط است تا رویکردهای خاص در سیاست خارجی.
3- دسته سوم، غربزدگان و غربباورانی هستند که در سر آرزوی تجدید رابطه با امریکا را میپرورانند و در دل برای آن، روزشماری میکنند. این گروه یا از ابتدا هیچ علقهای با خط امام و گفتمان انقلاب اسلامی نداشتهاند یا دنیاطلبی و انحراف، آنان را به ورطه تجدیدنظرطلبی کشانده است.
اینان از هر فرصتی استفاده میکنند تا نیت خویش را که تأمین منافع نظام سلطه را به دنبال دارد، طرح نموده و با فضاسازی اکثریت جامعه را همسو با خود جلوه دهند.
4- دسته چهارم نیز کسانی هستند که هرچند به آرمانهای انقلاب و ارزشهای آن علاقهمندند، اما از ولایتپذیری، بصیرت و فهم لازم برای شناخت تکلیف انقلابی و موقعشناسی کمتر برخوردارند و همین مسئله آنان را به واکنشهای دشمن شادکن وا میدارد. این دسته گاه از شناخت غلط از تکلیف و عدم توجه به نتیجه آن و بیتوجه به نصایح و اوامر ولایت، به موضعگیریهای نسنجیده و غیرمعقول دست زده و اکثریت مسئولان و دیگران را از طیف سوم قلمداد میکنند که این مسئله نه تنها به مصلحت انقلاب و نظام نبوده، بلکه بیشتر به تقویت توطئه دشمن در ایجاد شکاف ملی میانجامد. این گروه هرچند اقلیتی به شدت قلیلاند، اما رسانههای بیگانه و بوقهای تبلیغاتی دشمن سعی میکنند آنان را به نظام منتسب ساخته و چهره نظام انقلاب را مشوه سازند.
فهم دقیق از طبقه بندی ارائه شده، ما را از حقایق آرایش فکری و سیاسی در خصوص مذاکره آگاه ساخته و زمینه را برای قضاوت منطقی فراهم میآورد. روشن است که مسئولان سیاست خارجی کشور و تیم مذاکرهکننده ما جزو گروه اول بوده و بنا بر فرمایش صریح رهبر معظم انقلاب هیچ کس حق ندارد آنان را سازشکار قلمداد نماید. حال آنکه افراد دسته چهارم ممکن است از روی جهالت اینگونه قضاوت نمایند یا گروه دسته سوم که خود مصداق واقعی سازشکار هستند سعی کنند به جهت اکثریت نمایی این گونه وانمود سازند و به آن دامن بزنند. بحمدالله مسئولان اجرایی کشور تا کنون در رد این ادعای باطل موضعگیریهای صریحی داشتهاند که انتظار میرود استمرار داشته باشد.
ذکر این نکته ضروری است که حتی دسته دوم و سوم نیز نباید خلط شوند. دسته دوم هرچند ممکن است به اشتباه به مذاکره امیدوار شده باشد، اما قطعاً سازشکار نیست و به زودی به اشتباه خود پی خواهدبرد. به این دسته نیز بایستی توصیه نمود از تجربههای پیشین اعتماد به غرب و نیز نوع مواجهه با نظام سلطه درس بگیرند تا از پشیمانی در آینده جلوگیری به عمل آید.