چالشهای قرارگاه فرهنگی کشور
چالشهای قرارگاه فرهنگی کشور
دوم اردیبهشت ماه سالروز صدور فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر انقلاب فرهنگی استٰ. موضوعی که زمینه ساز شکلگیری نهادی به همین نام و با مأموریت مدیریت راهبردی و فراقوهای فرهنگ گردید. تجربه ایجاد و رشد چنین نهادی که حکم قرارگاه مدیریت و مهندسی فرهنگی را دارد را بایستی از برکات وجودی امام راحل (ره) و انقلاب اسلامی دانست. چراکه با توجه به ماهیت خاص انقلاب اسلامی که برخاسته از بنیانی فرهنگی است، ضروری بود در ساحت نهادسازیهای مرتبط با آن نیز مابهازای خارجی این ماهیت انقلاب نیز در نظر گرفته شود. با این حال مروری بر روند فعالیت این قرارگاه جهاد فرهنگی کشور نشانگر آن است که هر از گاهی فراز و نشیبها سویه و اثربخشی حرکت این شورا را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. در مقطعی به این شورا تنها به چشم نهاد تأیید کنندهی نهایی آییننامهها و انتصابات دستگاههای اجرایی ذیربط نگریسته میشد. در مقطع موسوم به دوم خرداد، تجدیدنظرطلبان که سودای حاکمیت سکولاریسم بر کشور را در سر میپروراندند، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان یکی از موانع اصلی مسیر انحراف فرهنگی قلمداد کرده و از هیچ تلاشی برای تضعیف آن فروگذار نکردند.
در این میان تدابیر هوشمندانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در ترسیم افقهای متعالی و روشن و تعیین مأموریتهای راهبردی برای این مجموعه از قبیل «سند مهندسی فرهنگی کشور»، «نقشه جامع علمی کشور»، «تحول در علوم انسانی» و ... نشان دهنده امید انقلاب و نظام به این نهاد راهبردی در تحقق اهداف کلان انقلاب اسلامی داشت. پیگیریهای معظم له و طرح چندباره موضوعاتی از این دست در دیدار با اعضای شورا، زمینهی تلاش و نشاطی در این مجموعه فراهم آورد که جلوه بارز آن را در پویایی چندساله اخیر شورا میتوان دید.
هرچند این شورا و مراکز پیرامونی آن فاصلهی زیادی با نقطه آرمانی و مطلوب در مدیریت راهبردی عرصه فرهنگ کشور دارند، اما به جرئت میتوان گفت مسیری که با هدایت هوشمندانه امام خامنهای (مدظلهالعالی) در این عرصه آغاز شده است، شایسته پیگیری و استمرار است.
در این میان آنچه چالش جدی تحرک، پویایی و رشد این حرکت قابل تقدیر به شمار میآید، تأثیرپذیری از تحولات مدیریتی و انتقال قدرت سیاسی در قوای کشور است. مع الأسف باید گفت یکی از مهمترین آسیبهای فرهنگی کشورمان نگاههای مقطعی و سلیقهای است که مدیران مربوطه هر یک تلاش میکنند در دوره تصدی خود حاکم گردانند. اصولاً یکی از مزایای اساسی مدل وجودی شورای عالی انقلاب فرهنگی فراقوهای بودن آن است که با همین نگاه تعریف شده است تا اثر اعمال سلایق و ناپایداریهای مدیریتی به حداقل ممکن برسد. با این حال در عمل مشاهده میشود که نهادهای متولی امر که هر یک در ذیل شورای عالی بایستی حرکت نمایند، در جریان برنامه ریزیهای عملیاتی و تخصیص منابع، در مسیری متفاوت و حتی گاه مغایر با سیاستهای کلان و راهبردی ابلاغی از شورا عمل میکنند.
نکتهی قابل توجه این مسئله آن است که اهمیت حوزهی فرهنگ تا آن حد است که کوچکترین اشتباهات گاه پیامدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد، بنابراین این عرصه، مجال آزمون و خطا و یا دخالت دادن انگیزههای انتخاباتی و شخصی نیست. از این رو لازم است در درجهی نخست خود شورا و اعضای محترم آن وارد عمل شده و نظارت لازم بر روند اجرای صحیح ضوابط و راهبردهای تعیین شده را اعمال نمایند و نیز دستگاههای ذیربط فرهنگی از قبیل نهادهای اجرایی فرهنگی درون دولت و غیر آن نیز خود را ملزم به اجرا و پیگیری این سیاستها بدانند.
همین مطلب: