مردمسالاری حقیقی
جمعه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۳ ب.ظ
مردمسالاری حقیقی
یکی از دستاوردهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی، نظامسازی سیاسی و ارائه طریقی نو در عرصه اندیشه حکومتی و سیاسی است. در حقیقت آنچه موجب بیبدیل بودن نظام اسلامی شد، بنیان و زیرساختی متفاوت در عرصه ایده و اندیشه بود و تا به امروز نیز همین مسئله مورد توجه تحلیلگران و صاحب نظران بوده است. «مردمسالاری دینی» عنوانی است که رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنهای برای توصیف اندیشه سیاسی نظام مطرح کردهاند و دقت در همین مفهوم کلیاتی از چارچوب این اندیشه را نمایان میسازد.
در حالی که برخی تصور میکنند مردمسالاری دینی حاصل نگاه ترکیبی اسلام و دموکراسی است، اما در حقیقت، مفهومی بسیط است. یعنی اجزای آن دارای ارتباطی وثیق و بنیادین با آن هستند. مردمسالاریای که در این نظریه از آن سخن به میان میآید، با دموکراسی غربی – که عمدتاً با لیبرال دموکراسی یکی گرفته میشود- بسیار متفاوت است. این مردم سالاری از نهاد دین برخاسته است و بر بنیانهای آن استوار است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «بنای آن نظم مدنی و سیاسی دو نکته اساسی وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روی یک حقیقت است: یکی عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالاری و از طریق انتخابات و دوم اینکه این حرکت - که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هر آنچه ناشی از حرکت مردمسالاری و سپردن کار به مردم است - باید در چارچوب شریعت اسلامی باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است. افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آرای مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. . . . بنابراین امام بزرگوار ما شریعت اسلامی را که روح جمهوری اسلامی است، مورد تکیه قرار داده است؛ مردمسالاری دینی را هم که یک وسیله و ابزار است که آن هم متخَذ از شریعت است، مورد تکیه قرار داده.»
در این اندیشه سیاسی رأی مردم، تزئینی نیست، بلکه در شکلگیری حکومت نقشی مستقیم دارد. به تعبیر معظمله «یقیناً حضور مردم در مشروعیت یک نظام نقش دارد. » (1/1/1389) یا «هر دولتی در ایران اسلامی که به مردم خود تکیه نداشته باشد، مشروع نیست. (11/10/1383) «امروز در جمهوری اسلامی همه مقاماتی که به نحوی در کار مردم دخالت دارند، مستقیم یا غیرمستقیم منتخب خود مردمند؛ حتّی رهبری. یعنی در نظام اسلامی، دارا بودن معیارها کافی نیست؛ بلکه انتخاب مردم هم شرط لازم است و بدون انتخاب مردم امکان ندارد. »(۱۳۷۰/۱۱/۱۳)
این چنین است که معظمله شبهاتی را که دشمنان در خصوص اتکای جمهوری اسلامی به رأی مردم وارد میکنند، صریحاً پاسخ میدهند: «هیچ قدرت و غلبهای در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامی قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتداری که ناشی از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامی و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتی که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسی نبایستی سینه سپر بکند، در مقابل او کسی نباید قهر و غلبهای به کار ببرد که اگر یک چنین کاری کرد، اسم کار او فتنه است. » این چنین روشن میشود که اتفاقاً این فتنهگران و فریبخوردگان از سرویسهای اطلاعاتی دشمن هستند که مقابل رأی مردم میایستند و در مقابل نظام اسلامی کاملاً تکیه به آرای ملت ایران دارد.
حال جای پاسخ به این شبهه هست که چگونه میتوان مطمئن شد که نظام جمهوری اسلامی حقیقتاً مورد اقبال عمومی ملت است. برای پاسخ به این سؤال کافی است به نرخ بینظیر مشارکت سیاسی ملت ایران چه در انتخابات مختلف- که به مراتب از نصابهای جهانی بالاتر است- و چه حرکتهای عمومی حمایت از نظام، همچون راهپیمایی 22 بهمن که هر سال تکرار میشود، دقت کرد. با اندکی تأمل روشن میشود ضریب حمایت عمومی از نظام اسلامی به مراتب بالاتر از نظامهای لیبرال دموکراسی است که ادعاهایشان در خصوص مردمسالاری گوش فلک را کر کرده است.
حتی اگر این آمارهای روشن و بین هم وجود نداشت دقت نظر در یک نکته راهبردی، این شبهه را برطرف میساخت. اگر بر فرض محال این نظام، همراهی مردم ایران را به همراه نداشت، در مقابل 35سال دشمنی و انبوه توطئههای استکباری و ابرقدرتهای سلطهگر چگونه تاب تحمل میآورد؟ مگر نه این است که منشأ قدرت یک نظام یا باید خارجی باشد یا داخلی. نظامی که قدرتهای خارجی، همه کمر همت به نابودی آن بسته بودهاند –و نمونه بارز آن در فتنه 88 مشاهده شد- چگونه بدون اتکا به قدرت ملی یارای ایستادگی داشته و دارد؟
همین مطلب: