۱۴ دلیل بهصرفه نبودن حمله نظامی به ایران
چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۱ ب.ظ
تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام ؛
۱۴ دلیل بهصرفه نبودن حمله نظامی به ایران
هرچند در طول سالهای متمادی پس از انقلاب اسلامی دشمنان تلاش کردهاند با تهدیدات نظامی، ملت ایران را از مسیر استقامت و استقلالطلبی به حاشیه برانند، اما در عمل پوچی این تهدیدات ثابتشده است و با دلایل گوناگون میتوان آن را به اثبات رساند.
تقریباً 35 سال است که گوش ایرانیان به یک هشدار قدیمی و البته تکراری عادت کرده است. سخن از تهدید نظامی از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، از سوی سران کاخ سفید طرح گردید و تا به امروز به انحای مختلف از گزینههای روی میز سخن به میان آورده شده است. هرچند این تهدیدات در جامعه ایرانی تأثیر چندانی نداشته است اما تلاش طرف مقابل برای تکرار چندبارهی آن نشان از امیدواریشان بر مؤثر بودن این ابزار دارد.
البته این تهدیدات هرازچندگاه از سوی مسئولان کشورمان پاسخدادهشده است، بااینحال رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با مسئولان نظام با قاطعیت تمام واقعیت ماجرا را برملا ساخته و این حربه را بهطورکلی ناکارآمد ساختند. ایشان فرمودند: «امّا مسئلهی تهدید نظامی؛ امروز در دنیا کمتر کسی است که تهدید نظامی را جدّی بگیرد؛ حالا آمریکاییها میگویند ایرانیها جدّی نمیگیرند؛ ما فقط نیستیم که جدّی نمیگیریم؛ در دنیا خیلیها هستند که این تهدید را جدّی نمیگیرند.
ناظران جهانی خیلی باور ندارند که این تهدید، تهدید جدّی است؛ چون تشخیص ناظران جهانی و آگاهان به سیاست این است که اگر حملهی نظامی برای آمریکا مقرونبهصرفه بود، یکلحظه تأمّل نمیکرد. اینها از اینکه یک عدّهای کشته خواهند شد، یکجایی بحران به وجود خواهد آمد، از این ناراحت میشوند؟ کسانی که هشت سال از گرگی به نام صدّام با همهی وجود حمایت کردند، کسانی که هواپیمای مسافربری را روی آسمان بدون هیچ بهانهای زدند و چند صد نفر را - زن و مرد و کودک بیخبر و بیگناه را - نابود کردند و به خون کشیدند، اینها از آدمکشی میترسند؟ کسانی که هرجا دستشان رسیده است و توانستهاند بحرانسازی کردند؛ این اجتماعات رنگی - به قول خودشان «انقلابهای رنگی» - در این کشورها [به وجود آوردند، در] کدامیک از اینها است که قدرتهای استکباری و در مقدّم آنها آمریکا پیشقدم [نباشد] و حضور نداشته باشد؟ داخل کشورها بحرانسازی میکنند، حالا این بحرانها به کشتار بینجامد، به جنگ داخلی بینجامد، برایشان مهم نیست. کسانی که به افغانستان حمله کردند، به عراق حمله کردند، صدها هزار نفر کشته شدند؛ کسانی که در عراق بعد از پایان عملیّات نظامی هم بهوسیلهی دستگاههای امنیّتی و شرکتهای مزدورِ برای آدمکشی مثل بلکواتر - که قبلاً یکوقتی از آنها اسم آوردیم - آدمها را نفربهنفر در بغداد و در سایر شهرهای عراق کشتند، اینها از آدمکشی میترسند؟ اینها از کشته شدن انسانها باک دارند؟ [به این چیزها] اهمیّت میدهند؟ مسئله این نیست که تهدید نظامی بهخاطر این است که نمیخواهند. مکرّر میگویند اسرائیل تهدید نظامی میکند، آمریکا مانع میشود! خب چرا آمریکا مانع میشود؟ اگر این حرف واقعیّت داشته باشد، اگر این حرف راست باشد، بهخاطر چیست؟ خیلی وجدانشان آزرده میشود از اینکه حملهی نظامی به یک کشوری بشود، یک عدّهای کشته بشوند؟ نه، مقرونبهصرفه نمیدانند.
بنده هم قاطعاً میگویم: حملهی نظامی به جمهوری اسلامی ایران برای هیچ کشوری مقرونبهصرفه نیست. امروز خود آمریکاییها حملهی به عراق را تخطئه میکنند. نکتهی مهم و جالب توجّه این است که این کار را نه از باب اینکه جنایت بود، تخطئه میکنند؛ [نه]، میگویند بهصرفهی آمریکا نبود! یعنی اگر بهصرفهی آمریکا بود، اشکالی نداشت. نمیگویند ما خطا کردیم که آدم کشتیم، خطا کردیم به مردمی بیگناه حمله کردیم، خطا کردیم که سربازان ما [درِ] خانههای مردم را با لگد باز کردند، زن و بچهی مردم را جلوی چشم همه به خاک و خون کشیدند؛ این را نمیگویند. [الآن] سربازهایشان بهخاطر فجایعی که در آنجا انجامگرفته است، دچار مشکل روانیاند، امّا بهصورت رسمی اعتراف نمیکنند؛ میگویند این کار بهصرفه نبود. خب، بنابراین هم درزمینهی تحریم، هم درزمینهی تهدید نظامی، دست دشمن خالی است.»
هرچند بیان رهبر معظم انقلاب، آشکارا واقعیت پوچ بودن طبل توخالی تهدید نظامی را برملا میسازد اما با نگاهی منطقی و چندوجهی به ابعاد گوناگون میتوان این حقیقت را از زوایای مختلف نیز درک نمود. در این مقاله کوشیده شده است با بررسی اجمالی پارهای از جوانب مختلف، علل ناکارآمدی و بهصرفه نبودن اعدا و تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مورد واکاوی قرار گیرد.
1- ایمان الهی و نقش بیبدیل ولایتفقیه:
باید دانست که آنچه در 35 سال اخیر نقش اصلی را در بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران ایفا نموده است، اتکال و اعتماد به قدرت لایزال الهی و تبعیت از ولایت مطلقهی امر بهعنوان ولی خدا است که همین پیروی ضامن رسیدن امدادهای الهی است. خداوند متعال در قران کریم توصیه میفرماید: «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وانتمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛» «سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!» (آلعمران-139) به تعبیر رهبر معظم انقلاب «همانطور که خدای متعال در قرآن وعده فرموده، تا وقتی ایمان عمیق اسلامی با مردم همراه است، هیچ خطری ملت و انقلاب را تهدید نمیکند و هیچ قدرتی نمیتواند کمترین آسیبی به جمهوری اسلامی و انقلاب شکوهمند ایران وارد آورد» (1368/4/14)
بر اساس همین آموزههای الهی الگوی رهنامهی دفاعی جمهوری اسلامی شکلگرفته است؛ مطابق آیه شریفه «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَی» ایمان الهی و تبعیت از ولی خدا نقش اصلی را در بازدارندگی دارد. شایانذکر است اینها تنها عباراتی شعاری و انتزاعی نیست و در طول تاریخ انقلاب اسلامی نمونههای بارزی از آن به عینه مشاهدهشده است. شکست مفتضحانه امریکا در حمله نظامی به صحرای طبس که درسی تاریخی برای سردمداران کاخ سفید بود در شرایطی که کشورمان بههیچعنوان در آمادگی دفاعی قرار نداشت نمونه بارزی از بازدارندگیِ متکی به ایمان الهی است. علاوه بر اینها ایمان الهی در تقویت روحیه ایثار و شهادتطلبی رزمندگان و عموم جامعه ما نقشی بسزا دارد که خود بر بازدارندگی کشورمان افزوده است.
2- قدرت بسیجکنندگی و پشتوانهی ملی:
یکی از مؤلفههای کاملاً مؤثر در توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، تکیه به قدرت ملی و توان بسیجکنندگی در مقابل توطئهی خارجی است که نمونه بارز آن در طول سالهای متمادی پس از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مشاهدهشده است. در جریان دفاع مقدس و نیز حوادث دو دههی اخیر نیز همین عامل مردمی توانسته است پایههای استقامت نظام اسلامی را تقویت سازد که همین امر نیز مورد اذعان تحلیلگران غربی نیز بوده است.
3- قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران:
همه کارشناسان عرصههای راهبردی اتفاقنظر دارند که توانمندی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در حوزهی آفندی و پدافندی در حال حاضر بههیچعنوان با سابق برابری نمیکند و امروز ایران اسلامی چه ازنظر سرمایهی انسانی توانمند و متعهد و چه ازنظر امکانات لجستیکی و سختافزاری در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد. بهگونهای که به قطع میتوان جمهوری اسلامی ایران را یکی از قدرتهای نظامی جهان به شمار آورد.
این مسئله مورد اعتراف طرف غربی هم هست؛ بهگونهای که پنتاگون در جدیدترین گزارش محرمانه خود در خصوص توان نظامی و بازدارندگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اذعان مینماید که «توان نظامی ایران در دفاع از مرزهای خود سهمگین و غیرقابلتصور خواهد بود و دقت هدفگیری و قدرت تخریبی موشکهای بالستیک میان برد و دوربرد ایران برای هدف قراردادن تجهیزات نظامی بهویژه کشتیها، خیرهکننده و غیرقابلباور است.» بر اساس گزارش پنتاگون «ایران قدرت تخریبی موشکها و بهروز کردن سامانههای جنگی خود را ارتقا داده است و میتواند از قلمرو خود دفاع کند و توان جنگ نامتقارن نیروهای نظامی ایران برای مواجهه با قدرتهای رزمی غرب به شکل خیرهکنندهای افزایشیافته است.»
4- تجربه موفق دفاع مقدس و مدیریت جهادی:
دفاع مقدس در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح بعثی که موردحمایت اطلاعاتی، مالی و تسلیحاتی غرب و شرق و ارتجاع منطقه بود، تجربه جدیدی از الگوی مدیریت نبرد و رهنامه دفاعی منبعث از آموزههای اسلامی و متکی به مدیریت جهادی و اقتدار درونی را در اختیار نظام اسلامی قرار داد که نمونه بارز دستاوردهای آن را میتوان در انجام تعدادی از عملیاتهای موفق و خارقالعاده در طول جنگ تحمیلی همچون فتحالمبین، الیبیتالمقدس، والفجر8 و...، تربیت نسلی از مدیران جهادی و کارآمد و خوداتکایی در توانمندی دفاعی، مشاهده نمود.
5- حمله محدود و پاسخ غیرمترقبه و نامحدود:
یکی از عواملی که در تردید نظام سلطه برای پیادهسازی تهدیدهای مکرر نظامی مؤثر بوده است؛ نگرانی از پاسخ احتمالی ایران، خصوصاً از جهت حجم و اهداف آن است. با توجه به در دستور کار قرار گرفتن رهنامه (دکترین) دفاع ناهمتراز در جمهوری اسلامی ایران، در صورت حملهی احتمالی، طرف مهاجم باید منتظر دریافت پاسخ در هر جای ممکن و خصوصاً اهداف غیرقابلانتظار را داشته باشد که این امر بر تردیدهای طرف مقابل میافزاید.
آنچه در این خصوص قابلتأمل است اعتراف غربیها به این امر است که اگر حملهای رخ دهد، آنها آغازگر جنگ هستند اما دیگر سرنوشت و پایان منازعه را تعیین نخواهند کرد. بهعنوان نمونه، رهبر معظم انقلاب در پاسخ به تهدیدات آمریکاییها و صهیونیستها فرمودند: «هم آمریکا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستی در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضی، هرگونه تجاوزی، بلکه هرگونه تهدیدی، پاسخی خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشی خواهد کرد.» (1390/8/20) و یا در پاسخ به تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی فرمودند: «گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حملهی نظامی میکنند؛ اما بهنظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.» (1392/1/1) که این پاسخ موجی از ترس و واهمه را در سرزمینهای اشغالی به همراه داشت.
6- بازدارندگی خارج از مرزها:
آرمان انقلابی نظام اسلامی در مواجهه با سلطه گران، ضمناً سبب تقویت راهبرد کلان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت ملی در فاصلهای نسبتاً دور از مرزهای جغرافیایی کشور شده است. بهگونهای مسئلهی محور مقاومت علاوه بر آنکه اهداف متعالی انقلاب اسلامی در رهایی مستضعفان و نابودی سلطه گران را دنبال میکند، سبب مشغول سازی دشمن صهیونیستی در مرزهای خود شده است و عملاً اجازه تحرکی بیشتر را به وی نمیدهد.
7- تجربه موفق جنگهای نیابتی:
هرچند در 25 سال اخیر نبرد مستقیم و تمامعیاری میان نظام سلطه و جمهوری اسلامی ایران رخ نداده است، اما تجربهی جنگهای نیابتی نیز دست برتر جبههی انقلاب اسلامی را در منازعه نشان داده است. شکی نیست که خود دشمنان صهیونیست نیز بهخوبی میدانند آنچه در جنگهای 33روزه، 22روزه و 8روزه و حتی در درگیریهای این روزهای سرزمینهای اشغالی رخ داد، دلیل روشنی بر برتری محور مقاومت و بهطورکلی جبههی انقلاب اسلامی است.
حضرت امام خامنهای در بیاناتی صریحاً از حمایت تمامعیار جمهوری اسلامی ایران از گروههای مقاومت سخن گفته و فرمودند: «ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سیوسه روزه و پیروزی جنگ بیستودو روزه بود. بعدازاین هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم.» (1390/1/14)
طبیعی است در صورت هرگونه نیت سوء نسبت به ایران چنین شکستهایی برای صهیونیستها در مقیاسی بسیار بزرگتر تکرار خواهد شد.
8- قدرت نرم فراملی بازدارنده:
در مطالعات راهبردی امروز، از قدرت نرم بهعنوان یکی از مؤلفههای بازدارنده سخن به میان آورده میشود. تأثیرگذاری مثبت انقلاب اسلامی در محیط پیرامونی خود خصوصاً منطقه غرب آسیا و شمال افریقا سبب ایجاد نوعی نگاه مثبت عمومی به نظام اسلامی در میان ملتها بهعنوان یک نظام مستقل و استکبارستیز شده است، بهگونهای که انواع تبلیغات ایرانهراسانه و شیعههراسانه رسانههای وابسته نتوانسته است باعث واگرایی چندانی در افکار عمومی گردد. این نگرش مثبت و قدرت نرم متأثر از آن عملاً دست رژیم صهیونیستی و ایالاتمتحده امریکا را برای اقدام نظامی در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران بسته و کار را برای آنها دشوار ساخته است.
9- ظرفیتهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک:
از منظر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ظرفیتهایی در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که هزینههای اقدام نظامی طرف متخاصم را بهشدت افزایش دهد. بهعنوان نمونه اشراف تمامعیار جمهوری اسلامی ایران به تنگهی هرمز یکی از همین ظرفیتهای راهبردی است. بر اساس برآوردها، روزانه حدود 16.5 تا 17 میلیون بشکه نفت خام که معادل 40 درصد کل نفت حمل شده توسط نفتکشها و نزدیک به 25 درصد کل عرضه جهانی نفت است از این تنگه عبور میکند. حدود 68 درصد ذخایر شناختهشده نفت و گاز دنیا در خلیجفارس قرار دارد و امنیت تنگه هرمز نقش کلیدی در تأمین بیوقفه انرژی دنیا و بهطور مشخص ایالاتمتحده و اروپای غربی دارد. با یک محاسبهی حدودی میتوان فهمید این ظرفیت راهبردی تا چه حد هزینه طرف متخاصم را برای تهاجم به جمهوری اسلامی ایران افزایش میدهند
10- آسیبپذیری متحدان منطقهای نظام سلطه و منافع مادی غرب:
همانگونه که پیشتر اشاره شد، نقطه دسترسی توانمندی دفاعی کشورمان امروز به سطح خوبی رسیده است، بااینحال طرفهای غربی میدانند در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران کلکسیونی وسیع از منافع راهبردی حیاتی اعم از پایگاههای نظامی، مراکز اقتصادی و... وجود دارد که مستقیماً متعلق به ایالاتمتحده و جریانهای ابرسرمایهداری غربی است. ناگفته پیداست در شرایط خاص دسترسی به این پایگاه کاری دشوار نخواهد بود و از این منظر بسیار آسیبپذیر خواهند بود. علاوهبراین متحدان نظام سلطه اعم از رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه نیز اگر در اقدام نظامی آمریکا مشارکتجویند و یا خاک خود را در اختیار این هدف قرار دهند، از هزینههای غیرقابلپیشبینی و پیامدهای ناگوار از قبیل نابودی زیرساختها در امان نخواهند بود.
11- فقدان آرایش نظامی متناسب:
پیشزمینه هر تهاجم نظامی، اتخاذ آرایش نظامی متناسب است. آنچه از آرایش نظامی کشورهای متخاصم اعم از ایالاتمتحدهیآمریکا و حتی موجودیتهای نامشروعی چون رژیم صهیونیستی در سطح منطقه و پیرامون جمهوری اسلامی ایران مشاهده میشود بههیچعنوان آمادگی برای یک منازعه با این وسعت را ندارند. بخش عمدهای از توان نظامی ایالاتمتحده از منطقه غرب آسیا خارجشده است و رژیم صهیونیستی نیز آمادگی لازم برای انجام حتی یک حملهی محدود را ندارد.
12- هزینه نظامی سرسامآور منازعهی احتمالی:
یکی از اولین پیشنیازهای هرگونه تحرک نظامی، پیشبینی هزینههای مالی آن است. بحران اقتصادی اخیر جهانی تأثیر بسیار واضحی بر بودجههای دفاعی کشورهای گوناگون خصوصاً قدرتهای غربی گذاشته است و اصولاً تحلیلگران راهبردی، یکی از دلایل مؤثر بر خروج پیش از موعد آمریکا از عراق را ناشی از هزینههای این حضور نظامی ارزیابی مینمایند. طبیعی است در شرایط کنونی که در چند سال اخیر بودجه نظامی آمریکا مرتباً در حال کاهش بوده است و حتی طرحهایی برای کوچکسازی ارتش ایالاتمتحده امریکا در دست بررسی است، اقدام نظامی آن هم با هزینههای مالی سرسام آور از هر زمانی دور از انتظارتر خواهد بود.
13- عدم اجماع در تهاجم نظامی:
اقدام نظامی، نیازمند سلسلهای از حمایتهای داخلی و خارجی مرتبط با کشور متخاصم است و ازاینجهت سلطهگران اعم از ایالاتمتحدهآمریکا و رژیم صهیونیستی بهخوبی میدانند تلاش برای جلب اقبال افکارعمومیجهانی و نیز قدرتهای دیگر همواره با شکست همراه بوده است که نمونه بارز آن در پروندهی هستهای ایران مشاهده میشود. البته باید تأکید نمود این مسئله مربوط به یک فرد، جریان و یا دولت خاص نیست. حتی در مقطعی که طرف آمریکایی هیچگونه انعطافی از طرف ایرانی مشاهده نمینمود و مرتب از گزینههای روی میز سخن به میان میآورد، طرفهای دیگر 5+1 علیرغم مخالفت با ایران به اقدام نظامی روی خوشی نشان نمیدادند. این مسئله را میتوان ناشی از تعقل طرفهای درگیر در پیامدهای اقدام نظامی و مقرونبهصرفه نبودن آن تلقی نمود.
14- استمساک به عملیات روانی:
فارغ از همه دلالی پیشگفته نیمنگاهی به راهبرد تهدید نظامی غرب خود روشنگر اصل ماجرا است. طبیعی است اگر غرب یا رژیم صهیونیستی قصد ضربه زدن به برخی تأسیسات جمهوری اسلامی ایران ازجمله مراکز نظامی و هستهای را داشته باشد، منطقی آن است که از اصل «غافلگیری» استفاده نمایند. تصور کنید که میخواهید به کشوری حمله کنید که بهخصوص از توانمندی دفاعی نسبتاً بالایی در حوزه پدافندی برخوردار است. در این صورت آیا جز این است که اعلام پیشاپیش تهدید نظامی بیشتر به آمادگی طرف مقابل و مصونیت بخشی آن کمک میکند؟ در این صورت کاملاً روشن است که این تهدیدات بیش از آنکه جنبه عملی داشته باشد از سنخ جنگ روانی است و هدف آن ضربه زدن به روحیهی ملی و تغییر در محاسبات نخبگان و جامعه طرف مقابل است.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «دشمن در میدان واقعی کاری نمیتواند بکند. خب، حالا که کاری در میدان واقعی نمیتواند انجام بدهد و دستش از تأثیرگذاری خالی است، راه علاج دشمن چیست؟ راه علاج این است که دستگاه محاسبهی طرف مقابل را دچار اختلال کند؛ دستگاه محاسباتی من و شما را؛ این کار را هم با تبلیغات، با کار سیاسی، با تماسهای گوناگون دنبال میکنند؛ میدانند که جمهوری اسلامی برای رسیدن به هدفهای خود دارای توان است؛ باید نخواهد؛ اگر «خواست»، میتواند؛ میخواهند کاری کنند که نخواهد. امروز تلاش دنیای استکبار و در رأس آنها آمریکا است و این همان جنگ نرمی است که ما از چند سال قبل از این دربارهی آن بحث کردیم، حرف زدیم؛ دیگران هم گفتهاند و نوشتهاند و بحث کردهاند.»
تهدید نظامی، عاملی برای اختلال در نظام محاسباتی
در این نوشتار تلاش گردید تا به پارهای از دلایل منطقی مقرونبهصرفه نبودن اقدام نظامی علیه جمهوریاسلامیایران اشاره گردد، بااینحال روشن است که موارد ذکر شده تنها دلایل این واقعیت نیست. بلکه طرح تفصیلی همه جوانب از حوصلهی این نوشتار خارج است. بااینحال ذکر یک نکتهی اساسی باقی میماند و آن این است که طرح مکرر تهدیدات نظامی از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی هرچند ما به ازایی در دنیای واقع ندارد اما یک هدف راهبردی را دنبال مینماید و آن تأثیرگذاری بر منطق محاسباتی نخبگان و جامعهی ایرانی است. بر اساس اصول راهبردی، غرب تلاش میکند تا طرف ایرانی را وادار با عقبگرد از مسیری که پیگیری میکند، نماید و این هدف را از جنگ ادراکی و ایجاد اختلال و اشتباه محاسباتی تعقیب مینماید. بر این اساس تهدید و ارعاب به همراه فشارهای گوناگون در کنار پارهای مشوقهای تطمیعی، فرآیند قدیمی «چماق و هویج» را برای تصمیمگیری و محاسبهی مجدد نخبگان و جامعه ایران اسلامی تکمیل میکند. غرب امیدوار است این فرایند هزینههای روانی و ذهنی استقامت در ملت ایران تا آن حد بالا ببرد که به تجدیدنظر روی آورد.
این در حالی است که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی «ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوری اسلامی با استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است. ما دنبال آرمانهای بلند هستیم؛ دنبال تشکیل جامعهی اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امّت اسلامی و تحقّق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدّیقان و شهیدان [هستیم]؛ و دستگاههای شیطانی زمان یک جبههاند و طبعاً با یکچنین حرکتی مخالفاند. [بنابراین] کارشکنی میکنند، اذیت میکنند، تهدید میکنند؛ درعینحال با همهی زرقوبرقی که آن جبههی مقابل دارد و جلال ظاهری و تواناییهای مادّیای که دارد، این حرکت الهی و حرکت پیامبرانه راه خودش را دارد ادامه میدهد و پیش میرود، اثر میگذارد، روزبهروز توسعه پیدا میکند، روزبهروز عمق پیدا میکند.» (1390/4/16)
همین مطلبب: