امید به بیرون، از عباس میرزا تا ظریف الممالک!
امید به بیرون، از عباس میرزا تا ظریف الممالک!
در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) یعنی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران، عهدنامه ای موسوم به ترکمانچای امضا شد. طی این قرارداد قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته می شود و گاه در لابه لای صفحات تاریخ گم می شود، در فصل هفتم این معاهده به چشم می خورد:
«فصل هفتم- چون اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران شایسته و لایق دانسته همان فرزند خود عباس میرزا را ولیعهد و وارث تخت فیروزی بخت خود تعیین نموده است، اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه برای این که از میل های دوستانه و تمنای صادقانه خود که در مزید استحکام این ولیعهدی دارد به اعلیحضرت پادشاهی شاهنشاه ممالک ایران برهانی واضح و شاهدی لایح بدهد، تعهد می کند که از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملکت می داند.»
سالها بعد و در تاریخ چهارشنبه 2 مهرماه 1393 (24 سپتامبر 2014) محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به سؤال هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مسؤول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون گفت: مذاکرات هستهای تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غربستیز واگذار خواهند کرد.
چرا در طول تاریخ برخی ها به جای آنکه به لطف خداوند متعال و حمایت ملت خویش امیدوار باشند، سرنوشت خویش را به حمایت خارجی می بندند؟