حاشیههای فرصتسوز!
حاشیههای فرصتسوز!
از همان روزهایی که دولت یازدهم سکاندار امور اجرایی کشور گردید،میشد پیشبینی کرد که جریانات سیاسی خاصی که تا پیش از این از قدرت دور مانده بودند تلاش کنند تا فضای دولت را به حاشیه ببرند.
این در حالی است که این دولت با شعار «تدبیر و امید» در فضایی بر سر کار آمد که افکار عمومی منتظر گرهگشایی از مشکلات و معضلات، خصوصاً در حوزههای معیشتی و اقتصادی بودند. درست در مقابل این مطالبات عمومی، منافع جریانات سیاسی یاد شده قرار داشت که اتفاقاً تنشزدایی سیاسی را پیگیری میکردند و فرصتطلبانه به دنبال سوار شدن بر موج سیاست بودند.
در سوی دیگر البته چشمها همه به سوی دولت بود و همه منتظر بودند تا نوع مواجهه دولت با رویکرد حاشیهساز سیاسی را مشاهده کنند. هرچند دولت با شروع خوبی خود را نماینده همه مردم- چه آنان که به رئیس دولت رأی دادهاند و چه آنان که رقبای وی را انتخاب کرده بودند- معرفی و تلاش کرد با کمترین حاشیه، کار خود را آغاز کند، اما تلاقی رویکردهای جریانات سیاسی با دولت کم و بیش اثر خود را بر جای نهاد. به گونهای میتوان در ابعاد مختلف گفتمان دولت،اثر تلاقی این رویکردهای حاشیهساز را با مدیریت عالی دولت مشاهده کرد.
نمونه بسیار واضح و قابل تأمل این موضوع را میتوان در حاشیههایی که در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دولت یازدهم رخ داد، بررسی کرد. حضور طیف رادیکال و منتسب به فتنه 88 در رأس هرم مدیریتی این وزارتخانه از اولین روزهای کاری دولت، حاشیههای پررنگی بر جای گذاشت. تلاش برای مسئلهسازی تحت عنوان «بورسیهها» و درگیر کردن افکار عمومی ذیل این عنوان، اولین پروژه حاشیهساز جریانات سیاسی برای دولت یازدهم بود. اکنون پس از یک سال و اندی جنجالسازی برای افکار عمومی و پس از آنکه اسامی تعداد زیادی از دانشگاهیان محترم به عنوان بورسیههای غیرقانونی منتشر شد،روشن شده است که آنگونه که برخی مسئولان اجرایی ادعا کردهاند نبوده است و این غوغاسالاری چیزی جز فضاسازی روزنامههای زنجیرهای نیست.
حال در نظر بگیرید جنجال گستردهای که در طول بیش از یک سال اخیر بر سر این موضوع رفت و هزینه فراتر از تصوری که از اتلاف وقت بخشهای اجرایی و مشغولسازی افکار عمومی و مهمتر از همه اینها شأن و آبروی افراد محترم و سرمایه انسانی علمی کشور به بار آمد.
مورد دیگر را در مسئله مهم و راهبردی «فضای مجازی» میتوان دید. در حالی که در بسیاری از کشورها، توان فوقالعاده مدیریتی بر سر موضوع مدیریت و راهبری فضای مجازی از سوی دولتها گذارده میشود، در کشور ما اوضاع به گونهای دیگر جلو میرود. به رغم آنکه چند سال از تشکیل شورای فراقوهای و حاکمیتی «فضای مجازی» میگذرد، آنگونه که مشاهده میشود تشکیل جلسات این شورا در روزهای اخیر به صورت نامنظم و با فواصل زیاد بوده و اثرات این بیتوجهیها در حوزه اجرا نیز مشاهده میشود.
اظهارات ضدونقیض مسئولان اجرایی در خصوص پالایش (فیلترینگ)، موضوع مهم شبکههای اجتماعی نوظهور، پهنای باند و... همه و همه در سایه فقدان مدیریت راهبردی در این عرصه اتفاق میافتد. آیا نباید پرسید هزینههای درجا زدن و از دست دادن فرصتها در حوزهای که با سرعت فوقالعادهای در جهان حال حرکت است چگونه جبران خواهد شد؟
اما به نظر میرسد مهمترین مدخل حاشیهسازی دولت، تقابلسازی و تقابلپردازی با گذشته خصوصاً اقدامات دولت قبل است. فراموش نمیکنیم بسیاری از مسئولان اجرایی کنونی که در دوره قبل از منتقدان دولت بودند، مهمترین انتقاد خود را از دولت وقت و رئیس آن، انکار خدمات دولتهای گذشته و کنار گذاشتن کادر مدیریتی به جای مانده از آنها میدانستند.
به نظر میرسد غالب شدن وجه سیاسی در برخی رویکردهای دولت یازدهم سبب شده است دچار همان اشتباه راهبردیای میشود که پیش از این دولت احمدینژاد را به خاطر آن نقد میکرد.
اتخاذ چنین رویکردی از چند جهت برای دولت و کشور آسیبزا است:
اولاً بخش ارزشمند و قابل توجهی از فرصت مدیریتی و اجرایی کشور را به خود مشغول ساخته و اتلاف میکند. ثانیاً تکرار مکرر نقد دوران گذشته به تدریج افکار عمومی را خسته کرده و ناامید میسازد و ثالثاً بیاعتمادسازی جایگاه مدیریتی در ذهن مردم اثر سوئی در بلندمدت نیز خواهد داشت و آن اینکه چند سال بعد، همین رویکرد از سوی رقبای دولت یازدهم در پیش گرفته خواهد شد.
باید دانست تصویرسازی مبالغهآمیز از معضلات گذشته و انداختن تقصیرها به گردن کسانی که اکنون در مصدر امر نیستند- خواه مقصر باشند یا نباشند- تا زمانی کارکرد برای مصرف افکار عمومی دارد اما بعد از گذشت بیش از 400 روز از عمر یک کابینه کمکم انتظارها برای مشاهده اقدامات اجرایی اثر بخش- و به تعبیری نسخه شفابخش (!) جدید- به سر میآید و دیگر نمیتوان افکار عمومی را با سخن گفتن در مورد گذشته اقناع کرد.
طبعاً مطلوب جریانات سیاسی حاشیهساز که خیرخواه دولت هم نیستند،این است که حاشیهسازی و قطببندی اجتماعی حول وضع موجود و تغییر یا به عبارتی «دیگران و ما» ادامه یابد تا در این فضای غبارآلود بیهوده،فرصت تنفس مصنوعی یابند. حال آنکه این مسئله دقیقاً به زیان دولت مستقری است که هر روز از عمر خویش را باید فرصت مغتنمی برای خدمترسانی و کسب رضایت مردم بداند.
همین مطلب: