راز ملازمت بصیرت و صبر
راز ملازمت بصیرت و صبر
رهبر معظم انقلاب اسلامی پنجشنبه گذشته در دیدار مجمع عالی بسیج مستضعفین در ضمن نکات مطروحه خود به مسئله بصیرت بهعنوان یکی از پایههای تفکر بسیجی اشاره کردند و در تعریف آن فرمودند: «یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همه میدانها با یک سلاح نمیشود رفت.
کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟ بارها من عرض کردهام اینهایی که بصیرت ندارند- مثل این بیچارههایی که در فتنهگرفتار شدند- مثل کسانیاند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛... بعضیها احساس مسئولیت داشتند در دوران مبارزات اما نمیفهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج میکردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همینجور؛ تا امروز هم همینجور است.
بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیت میکنند، انگیزه دارند اما این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است... اگر این رکن دوم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی درمیآید، جهادش هم اشتباهی درمیآید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود و به کجراهه میافتد. »نکته قابلتأمل این سخنرانی آن بود که معظم له در پایان این سخنرانی و در خلال نصایح خود به بسیجیان توصیههایی در خصوص حلم، بردباری و صبر داشتند که در کنار یکدیگر قرار گرفتن این مفاهیم در کنار بصیرت میتواند یادآور حدیث معروف امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) باشد که فرمودند:«و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». با توجه به این حدیث گهربار تلازم دو مفهوم اساسی بصیرت و صبر در کنار یکدیگر بهخوبی تبیین میگردد.
رهبر معظم انقلاب در تشریح این حدیث و شأن صدور آن در بیانی دیگر میفرمایند: «باب جنگ با اهل قبله بر روی شما باز شد. زمان پیامبر، چه موقع چنین چیزی بود؟ عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد که در یک گوشه لشکر همهمه است. خودش را رساند، دید یک نفر آمده وسوسه کرده که شما با چه کسانی دارید میجنگید؛ طرف مقابل شما مسلمانند و نماز میخوانند و جماعت دارند! این وسوسه را چندبار در لشکر صفین به وجود آوردند و هر دفعه هم به گمانم عمار بود که خودش را رساند و فتنه را افشا کرد. عمار جملهای با این مضمون گفت که جنجال نکنید، حقیقت را بشناسید.
این پرچمی که در مقابل شماست، من دیدم که به جنگ پیامبر آمد و زیر این پرچم، همان کسانی ایستاده بودند که الآن ایستادهاند و پرچمی را دیدم- اشاره به پرچم امیرالمؤمنین - که در مقابل آن پرچم بود و زیر آن پیامبر و همان کسانی که امروز ایستادهاند یعنی امیرالمؤمنین بودند؛ چرا اشتباه میکنید؟ چرا حقیقت را نمیشناسید؟... اول، بصیرت، هوشمندی، بینایی، قدرت فهم و تحلیل و بعد صبر و مقاومت و ایستادگی. از آنچه که پیش میآید، انسان زود دلش آب نشود. راه حق، راه دشواری است.» میتوان چنین تحلیل کرد که اصولاً شأن صدور این حدیث به شرایطی خاص است که امت اسلامی با پیچیدگیهایی جدی مواجه میشود. در چنین شرایطی میتوان گفت دو عنصر بصیرت و صبر در کنار یکدیگر، میتوانند زمینه سعادت جامعه ایمانی را فراهم آورند.
حال میتوان در خصوص راز ضرورت وجود چنین عنصری در مؤمنین در شرایط پیچیده، تأمل کرد. آنگاه که جامعه اسلامی به حدی از بلوغ میرسد که سایهسار ولایت و امامت را بر سر خود میپذیرد، خداوند متعال این جامعه را با ابتلائات و فتنهها میآزماید. عبور جامعه از این مراحل دشوار هم میزان ایمان جامعه را عیارسنجی میکند و هم ایمان و ولایتمداری آنان در کوره حوادث و سختیها آبدیده و مستحکم میگردد.
اما به تعبیر مولای متقیان رمز عبور موفقیتآمیز از این مراحل سخت و دشوار تجهیز به سلاح «بصیرت و صبر» است. بصیرت داشتن به معنای نگاهی ژرف، تیزبین و گم نکردن راه درصحنههای غبارآلود است. صبر را نیز میتوان در معنای استقامت و پایمردی در استمرار راه و نیز جلو نزدن و عقب نیفتادن از امام امت معنا نمود. تلازم و همراهی این دو معنا در کنار یکدیگر رمزگشای ضرورت تجهیز مؤمن به آن دو در فتنههاست.
امام بهعنوان هادی جامعه با ترسیم هدفها و آرمانها و نیز نشان دادن راه صحیح، امت را بهسوی هدایت و سعادت راهبری میکند و طبیعی است که در این راه پر پرپیچوخم همه امت از سرعت و قدرت یکسانی در طی طریق برخوردار نیستند. برخی که در سطحی بالاتر از ایمان و یقین قرار دارند، استقامت بیشتری کرده، نهتنها باری بر دوش امام نیستند که یار او نیز هستند. اما همه اینگونه نیستند. عدهای در سطوحی پایینترند و نیازمند مساعدت دیگران هستند. روشن است قافلهایکه در حال حرکت است، باید ملاحظه وضع کسانی که نمیتوانند سریع حرکت کنند را بکنند. قافلهسالار نیز که امام امت است در رأس همه چنین میکند.
با این حال برخی در مسیر راه دچار کجرویهایی میشوند که ممکن است به ظاهر قابلکشف نباشد و به ناگاه در بزنگاهها سر باز کند. نگاهی به تاریخ صدر اسلام برخی زوایای پنهان این امر را روشن میسازد. در زمانه امیر مؤمنان (ع) عدهای که ادعای ایمان و حقطلبی داشتند به دلیل آنکه بصیرت لازم برای شناخت دوست و دشمن و راه درست را نداشتند و نیز صبر لازم برای حرکت پشت سر امام زمان خود را نداشتند، عملاً با امام خود زاویه پیدا کردند. این زاویه تا آنجا پیش رفت که به تقابل تمامعیار بدل شد و نهایتاً رادمرد همیشه تاریخ به دست کینه یکی از همین نادانان به شهادت رسید.
آری، میتوان گفت بصیرت و صبر اگر با هم باشد، میتواند رمز عبور مؤمنان و جامعه ایمانی از توفان فتنهها باشد و- اگر خدای ناکرده نباشد- میتواند مؤمنترین مؤمنان را در جبهه باطل جای دهد.
همین مطلب: