رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»

آن چه می نویسم احتمالا دیدگاه و نظر من است، اما نام تارنمای خود را «رایگاه» نهادم تا مکانی باشد جهت اقتراح و تضارب آرا و خوانندگان محترم خود بیاندیشند و برترین را برگزینند!

کانال من در شبکه اجتماعی تلگرام
https://telegram.me/mjakhavan

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

بررسی مطالبات و انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی از دانشجویان در سال 86

سال ۱۳۸۶ هم به پایان رسید و البته در این سال رهبر معظم انقلاب در دیدارهای گوناگونی که با دانشجویان و تشکلهای دانشجویی داشتند نکات و انتظارات خویش از جنبش دانشجویی را مطرح نمودند. در این نوشتار سعی نمودند چکیده و محور مهمترین این مطالبات و انتظارات را استخراج نمایم. به امید آن که بنده و همه دانشجویان جبهه انقلاب توفیق عمل به منویات معظم له را بیابیم.

 

مطالبه گری و آرمان‌گرایی را حفظ کنید:

جوان باید مطالبه کند، باید احساس کند که این مطالبه سودمند است، ثمربخش است؛ و تشویق بشود بر این مطالبه و باید احساس کند که او فقط مسئولیتش طرح سؤال و پرتاب کردن یک شعار نیست، که بگوید خوب، ما کار خودمان را کردیم؛ نه، پیگیرى کردن، مطالعه کردن، درباره‏ى مسئله اندیشیدن، آن را پخته کردن، راهِ کارِ اجرائى را براى آن جستجو کردن، براى طرحش با مراکز دست‏اندرکار و مجرى تلاش کردن و فعالیت کردن و بالاخره خود وارد میدان کار شدن، اینها جزء وظایف و تکالیف جوان ماست که این را هم بایستى جوان ما درک کند؛ در کنار آن مطالبه و طلبگارى و مدعا داشتن که عرض کردیم[1].

یک توصیه‏ى دیگر، مسأله‏ى حفظ اصول و روحیه‏ى آرمانگرایى است. شما محافظه‏کار نشوید. ممکن است گذشت سن، بعضى‏ها را محافظه‏کار کند؛ اما موتور حرکت، جوانى است. جوان ما نباید محافظه‏کار شود. جوان باید آرمانگرا باشد. از آرمانها کوتاه نیائید. آرمانها را بخواهید، قله‏ها را بطلبید، تا یقین بکنیم که به نیمه راه لااقل خواهیم رسید. البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین میکنم به خود قله هم خواهید رسید. روحیه‏ى آرمانگرایى را که از جمله‏ى مصادیق روحیه‏ى آرمانگرایى، تمسک به اصول و مبانى فکرى است، از دست ندهید.[2]

بدانید که خواست و پیگیرى شما اثر دارد. این تصور غلط نبادا به ذهن بیاید که چه فایده دارد؛ نخیر، کاملاً فایده دارد. اگر مثلاً شعار عدالتخواهى که حالا یک مسئولى این را بر زبان آورده، گفته میشد، بعد هم تمام میشد، کسى در جامعه پرچم عدالتخواهى را به دست نمیگرفت. مطمئن باشید یک دولت عدالتخواه و یک گفتمان عدالتخواهى مثل امروز به وجود نمى‏آمد. شماها کردید؛ کار شما جوانها بود؛ به عنوان جنبش عدالتخواهى، به عنوان طرح مسئله‏ى عدالتخواهى - نمیخواهم حالا به یک تشکیلات خاص اشاره کنم - این را در دانشگاهها جوانهاى مؤمن، جوانهاى متعهد، جوانهاى بامسئولیت مطرح کردند، گفتند؛ وقتى تکرار شد، به شکل یک گفتمان عمومى درمى‏آید و نتیجه‏اش را در گزینشهاى مردم، در جهتگیریهاى مردم، در شعارهاى مردم، در انتخابات مردم، نشان میدهد. بنابراین شما یک گام جلو آمدید. من مى‏بینم بعضى از دوستان دانشجو - حالا چه در این جلسه، چه شاید بیش از این؛ در ارتباطات دیگرى که با من گرفته میشود - نسبت به برخى از مسائل مربوط به عدالت و رفع تبعیض و مبارزه‏ى با فساد، در ذهنشان سؤالاتى مطرح میشود که خوب حالا چى که دائم گفتیم. بله، گفتید و شد؛ منتها این انتظار که همه‏ى آنچه را که ما خواستیم، در کوتاه‏مدت تحقق پیدا کند، عملى نیست؛ در هیچ شرائطى در کوتاه‏مدت، آرمانهاى بزرگ تحقق پیدا نمیکند. آرمانهاى بزرگ احتیاج به استمرار عمل دارد. کار را بایستى به صورت پیگیر دنبال کرد و از آن مأیوس نشد تا به نتیجه برسد.[3]

محافظه‏کار نشوید؛ ولى هوشیار هم باشید:

من، شما دانشجوهاى بسیجى را توصیه مى‏کنم به این که محافظه‏کار نشوید و همواره دانشجو و بسیجى - به همان معناى مثبت و پُرخون و پُرتپش - باقى بمانید. البته دنباله‏ى این که مى‏گوئیم «محافظه‏کار نشوید» این است که «ولى هوشیار هم باشید». کاملاً هوشیار باشید. شعار مى‏دهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من مى‏خواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید. بیدارى دانشجو هم فقط بیزارى از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معناى یک منطقه‏ى جغرافیایى یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسى، امنیتى، تشکیلاتى، فرهنگى که به چشم دیده نمى‏شود؟ آن هم تشکیلاتى با پشتوانه‏ى عظیم مالى و تجربه‏ى فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانى. بیزارى از این، بیدارى مضاعف لازم دارد. مثل بیدارى در میدان جنگ نظامى نیست که شما اگر در سنگر بیدار باشید، به مجردى که دشمن کوچکترین تحرکى نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگى، در جنگ سیاسى، در جنگ امنیتى، تحرک دشمن را درست نمى‏توان دید. گاهى اوقات، دشمن کار را به گونه‏اى ترتیب مى‏دهد که حرف حقى، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا مى‏خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون مى‏خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‏اش هم همین حرف حقى است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیارى لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسى کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیرى شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.

چه‏طور دشمن را بشناسیم؟ چه‏طور تمایلات او را کشف کنیم؟ چه‏طور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطه‏ى اساسى است. این همان جایى است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهل‏انگارى نکردن و هوشیارى و بیدارى کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایى براى انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظه‏کار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسى است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجى هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید.[4]

اعتماد به نفس:

چیزهائى که این اعتماد به نفس را ضعیف میکند، باید از آن اجتناب شود؛ بخصوص نخبگان، که بعضى از اینها را من گفتم؛ خودتان فکر کنید، رویش مطالعه کنید؛ چیزهائى که این اعتماد به نفس را تقویت میکند، اینها را باید برجسته کنید؛ شما در نشریات دانشجوئى، استاد در سر کلاس، دانشجوها در تشکلهاى دانشجوئى، دانشجوها در محیط اثرگذارى خودشان.[5]

اثرگذار دانشجویی چگونه است؟

اثرگذارى دانشجوئى بیش از آنچه که با مشورت‏دهى به مسئولین باشد، با جهت‏دهى به عناصر انسانى در نیروهاى تحت تأثیر است. شما در خانواده‏تان میتوانید اثر بگذارید؛ روى برادر و خواهرتان میتوانید اثر بگذارید؛ روى پدر و مادرتان میتوانید اثر بگذارید. در محیط زندگى خودتان، روى فامیل، روى دوست، روى همبازى در ورزش میتوانید اثر بگذارید؛ اثر به زبان، اثر به منش، اثر به رفتار. این بهترین توفیق و پیروزى براى دانشجوست؛ اثرگذارى در محیطهائى که میتواند در آن اثرگذارى بکند. البته بعضى محیطها از این هم بیشتر است. بخصوص شما جوانید؛ این جوانى را قدر بدانید؛ این حوصله و نشاط جوانى را قدر بدانید. ماها در دوران اختناق - حالا نباید خیلى از خودمان بگوئیم؛ شماها از آن وقت ماها خیلى جلوترید؛ اما حالا بد نیست این را هم بدانید - که به سن حالاهاى شما بودیم، جوان بودیم، وضعیت از لحاظ امنیتى یا غیره طورى بود که نمیشد رفت یک جائى نشست؛ وقتى مجبور بودیم یک جائى صحبت کنیم، سه ساعت، چهار ساعت سر پا به بحث و تبادل نظر و گفتن و شنفتن میگذشت! جوان نیرو دارد، نشاط دارد، توانائى دارد؛ میتواند با پشتوانه‏ى همین نیروى جوانى خود اثرگذارى کند. پس عوامل تضعیف اعتماد به نفس را بایستى هرچه میتوانیم، حذف کنیم؛ عوامل تقویت اعتماد به نفس را هرچه میتوانیم، تقویت کنیم. [6]

تحمل و مداراى سیاسى لازم است:

در محیط دانشگاه، تحمل و مداراى سیاسى لازم است. تشکلهاى دانشجوئى نسبت به هم مداراى سیاسى داشته باشند؛ تحمل سیاسى داشته باشند. درگیر کردن مجموعه‏هاى دانشجوئى با هم، نقشه‏ى خطرناکى است که کشیده شده است؛ این نقشه را کشیده‏اند. باید مراقب باشید. میخواهند تشکلهاى دانشجوئى را به جان هم بیندازند. ما همین اواخر شاهد بودیم که در چندتا دانشگاه داشتند این کار را میکردند. البته دانشجویان عاقل و با شعور و بلوغِ سیاسى نگذاشتند این اتفاق بیفتد. اما نقشه این است. راه مواجهه‏اش هم همین است که مجموعه‏هاى دانشجوئى، افراد دانشجوئى و تشکلهاى دانشجوئى، حالت مدارا و تحمل داشته باشند.[7]

نقادی منصفانه و نقدپذیری متواضعانه:

در محیط دانشگاه، محیط دانشجوئى، نقد منصفانه و متقابلاً نقدپذیرى‏متواضعانه هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در محیط علمى باید ذهنش و زبانش باز باشد؛ نقد کند؛ البته منصفانه باشد. نقد را با عیبجوئى و با عصبانیت و با بهانه‏گیرى نباید اشتباه کرد؛ اما نقادى باید کرد. در عین حال نقدپذیر هم باید بود. دیگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشکل دانشجوئى نقد کردند، بپذیریم؛ یعنى تحمل کنیم؛ بپذیریم به معناى تحمل کردن است.[8]

بسیجی کیست؟

بسیج یعنى اینکه هر جوانى بداند و بفهمد که باید کشورش مستقل و آزاد و آباد باشد و بخواهد در این راه تلاش کند و نقش بر عهده بگیرد؛ مسئولیت بر عهده بگیرد. این میشود بسیج. نام بسیج، نام مقدسى است. بسیج عمومى یک ملت یعنى آمادگى و هوشیارى دائمى یک ملت، بخصوص جوانهائى که در راه تحصیل علمند؛ دانش‏آموزى و دانشجوئى. مسئولان کشور هم همینجور؛ همه باید به این معنا، بسیجى باشند. اینکه شد، ملت میشود آسیب‏ناپذیر. روزبه‏روز ملت رشد پیدا میکند و این در کشور ما اتفاق افتاده است؛ لذا روزبه‏روز کشور ما رشد کرده است.[9]

بسیج به معناى فرد یا مجموعه‏ى آماده‏ى برآوردنِ نیازهاى انقلاب است، در هر زمان و از هر نوع؛ این معناى بسیج است. تشکلى به این نام تشکیل شده و شما عضو او هستید. اگر دیگرى در یک سازمان دیگر است و همین احساسات شما را دارد، او هم بسیجى است و فقط رسماً جزو سازمان شما نیست. کما این که در محیط کارگاه، هر کس این احساس را دارد بسیجى است. در محیط روحانیت و حوزه‏ى علمیه، هر کس این احساس را دارد بسیجى است. در محیط بازار و در محیط اداره و در محیط روستا، هر کس این احساس را دارد بسیجى است؛ این احساسى که فردى آماده است در هر زمان و در هر عرصه‏اى که به او نیاز باشد، حضور پیدا کند.

دنیای سلطه و جوان ایرانی:

دنیاى سیاست - بعد از چالشها و زیر و رو شدن‏هاى فراوان - تبدیل شد به دنیاى سلطه؛ یعنى تقسیم دنیا به سلطه‏گر و سلطه‏پذیر. چند کشور سلطه‏گر و بقیه‏ى کشورها سلطه‏پذیرند؛ در کشورهاى سلطه‏گر هم آحاد مردم سلطه‏پذیر و فقط یک عده‏ى معدودى سلطه‏گرند. یعنى هرم دنیا ناگهان از سطح وسیع قاعده، با یک حرکت تند و تیز به رأس کوچکى مى‏رسد که دارد بر همه‏ى دنیا حکومت مى‏کند؛ این دنیاى سلطه است. بعد از فروریختنِ شوروى، دنیاى سلطه باز هم دامنه‏اش تنگ‏تر شده؛ یعنى این رأس، به شکلى در انحصار یک دولت و یک قدرت درآمده و او امریکاست. امریکا هم قانع نیست؛ روسیه هم که در مقابل امریکا کوتاه آمد، باز امریکا قانع نیست و دارد همینطور پیشروى مى‏کند؛

حالا در این دنیاى سلطه - که حتّى دولتهاى اروپایى هم که خودشان جزو خانواده‏ى قدرتند، جرأت نمى‏کنند در مقابل قدرت امریکا حرفِ زیاد بزنند و فقط گاهى نق مى‏زنند؛ چه برسد به دولتهاى متوسط و پایین - ملتى بوجود آمده که تمام مسلّمات آن رأس قدرت را زیر سؤال برده؛ همه‏ى مسلّمات سیاسىِ رأس قدرت، .... مهم این است که جوان ایرانى بداند ایران در کجاى این جبهه است. در دنیا یک جنگ عظیم و یک چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نیست، اما جنگ اراده‏ها و عزم‏ها و سیاست‏ها و تدبیرهاست. ایران در کجاى این جنگ است؟ ایران در جبهه‏اى از این جنگ در مرکز فرماندهى قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل مى‏دهند. ... اتاق فرماندهى این طرف این جبهه، ایران است: ایران حزب‏اللّهىِ پُر از عزم و همت، اما با دست خالى؛ به خاطر این‏که صد سال قبل از او، سلاطین خائن پهلوى و قاجار، هرچه توانستند ضربه زدند، غارت کردند و لطمه زدند؛ حالا از صفر شروع کرده. طرف مقابل، دویست سال است که مشغول خودسازى است - چه از درون خودش، چه با آنچه که از دنیا غارت کرده - و دست او از لحاظ علمى و از لحاظ اقتصادى پُر است. دست این طرف - از لحاظ عُده‏ى ظاهرى و پشتیبانیهاى ظاهرى؛ یعنى پول و سلاح و اینها - خالى است؛ اما در عین حال دنیا وقتى نگاه مى‏کند، این دو کفه را برابر، و در یک جاهائى کفه‏ى همین نیروى حزب‏اللّهى را سنگینتر مى‏بیند. چرا سنگینتر مى‏بیند؟ مگر ما چه داریم؟ همان احساس حضور! حضور! ما ملتى داریم که با انقلاب اُخت است؛ گره‏خورده است؛ جوشیده است. در بین این ملت که سطوح گوناگون و مختلفى دارند، روحیه‏ى جمع کثیرى این است که هرجا و هر زمان و هرطور که لازم باشد، سینه‏شان را سپر مى‏کنند و به وسط میدان مى‏آیند. این نقطه‏ى قوّت ماست. این چگونه حاصل شده است؟ با موتور ایمان، با روحیه‏ى انقلاب، با انگیزه‏ى دین؛ این حقیقتى که دنیاداران او را نفهمیدند! نفهمیدند که قدرت دین چه استحکامى به یک ملت و به یک نظام مى‏دهد. جمهورى اسلامى به طور طبیعى در این راه و در این کیفیت قرار داشت و قرار گرفت؛ یعنى ایمان. حالا شما - بسیج دانشجویى - در این خیمه‏ى فرماندهى در کجا قرار دارید؟ خودتان معین کنید و فکرش را بکنید؛ البته با این محاسبه. دانشجوجماعت - بخصوص آن وقتى که انگیزه‏ى بسیجى و روح بسیجى بر او حاکم است - آن عنصر بى همتاست؛ بى همتاست. یعنى براى پیشبرد این حرکت عظیم، دیگر نمى‏توان روى او قیمت گذاشت.[10]

گزینش کنید:

 یکى از نیازها، گزینش افراد باصلاحیت در بخشهاى مختلف این تشکیلات بزرگ است. امام (رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه) همیشه به همه - از جمله به دانشجوها - توصیه مى‏کردند که از نفوذى‏ها بپرهیزید؛ واقعش هم همین بود. آن اوایل جزو مجموعه‏هاى ماهر در نفوذ، اعضاى حزب توده بودند که با چاپلوسى و ظاهرفریبى و ریاکارى، خودشان را جا مى‏زدند. بعد البته یک عده‏ى دیگر هم از آنها یاد گرفتند و وارد تشکیلاتهاى گوناگون و بخشهاى مختلف نظام شدند و کار را به جایى رساندند که حاکمیت دوگانه را هم ادعا کردند. شماها که یادتان هست؛ مال چهار پنج سال پیش است. حاکمیت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خیلى چیز عجیبى است! به این‌جا هم رسیدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکى به خاطر یک فکرى از مجموعه‏اى جدا بشود، باز یکى دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالى که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگى را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملى، خوب، اتحاد ملى براى شما دانشجویان بسیجى از همین بسیج خودتان شروع مى‏شود: اتحاد سازمانى و تشکیلاتى. نگذارید شما را تکه‏تکه و پاره‏پاره کنند.[11]

خودسازی معنوی و  اخلاقی:

«علیکم انفسکم»؛ آن نگاه اسلام به انسان در خطاب فردى را همیشه در نظر داشته باشید. خودتان را حفظ کنید؛ «علیکم انفسکم». جاده‏اى که انسان را به خدا و نورانیت میرساند، جاده‏ى ترک محرمات و بجا آوردن واجبات است. واجبات را اهمیت بدهید، گناهان را پرهیز کنید؛ تهذیب یعنى این..[12]

یکى از نیازهاى عمده‏ى شما مسأله‏ى اخلاق و معنویت است. شماها جوانهاى خوبى هستید؛ اما خوبى مراتبى دارد. هیچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسید؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشید. سعیتان این باشد که گناه نکنید. فرائض را با شوق و رغبت انجام بدهید. از یاد خدا غفلت نکنید. با قرآن انس پیدا کنید. در محیطهاى گوناگون که با همدیگر هستید، سعى کنید به دیندارى و معنویتِ یکدیگر کمک کنید. اگر رفیقى در جایى پایى کج مى‏گذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بدارید. عزیزان من! از لحاظ اخلاق خودسازى کنید. انسان با تمرین، همه‏ى کارها را، همه‏ى خلقیات و خوى‏ها را مى‏تواند به خودش بدهد؛ بخصوص در فصل جوانى که شما هستید. در فصل ما - فصل پیرى - محال نیست، اما خیلى سخت است. در فصل شما نه، خیلى آسان است. اگر بى‏نظمید و بخواهید به خودتان نظم بدهید، آسان است. اگر بخیلید و بخواهید به خودتان سخاوت بدهید، آسان است. اگر بداخلاق و اخم‏رو و ترش‏رو و بهانه‏گیرید و بخواهید به خودتان خوش‏اخلاقى بدهید، آسان است. اگر غیبت‏کننده و ایرادگیرنده‏ى از این و آنید و بخواهید خودتان را نگه دارید، آسان است. با تمرین! با تمرین حقیقتاً مى‏توانید به سمت تعالى حرکت کنید؛ به این احتیاج دارید. این جوانهایى که اول وارد دانشگاه مى‏شوند، غالباً دلهاى پاکى دارند و دلشان هم مى‏خواهد که یک کانون معنویتى پیدا کنند و به او بپیوندند؛ بسیج مورد نظر آنهاست و از بسیج توقع دارند. شما به یک معنا، شبیه ما طلبه‏ها هستید: مردم از طلبه‏ها انتظار بیشترى دارند؛ از بسیج هم انتظار بیشترى دارند. پس اخلاق و معنویت هم از نیازهاى عمده‏ى شماست! درسهاى اخلاقى را در بین خودتان رائج کنید. از اساتید اخلاق و موعظه‏گرها استفاده کنید. البته مواظب باشید در دام عنکبوتهاى دنیادار و دکاندار گرفتار نشوید؛ این روزها از این چیزها هم زیاد است: دکاندارهایى که به اسم معنویت، ادعا مى‏کنند که امام دیدیم و ...! هیچ واقعیتى هم ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید.[13]

درس خواندن  و پژوهش علمی را فراموش نکنید:

توصیه‏ى بعدى، مسأله‏ى درس خواندن و پرداختن علمى است. حقیقتاً درس بخوانید. حقیقتاً باید در محیطهاى دانشجوئى، جستجوى دانش باشد. آدم مى‏بیند در بعضى از میحطهاى دانشجوئى، دانشجو به معناى واقعى دانش، جو نیست؛ یعنى در جست و جوى دانش نیست؛ یک چیز حفظى و سر هم بندى است؛ نگذارید این جورى شود. حقیقتاً جوینده‏ى دانش باشید و دانش را فقط خواندنِ متن و فراگرفتن متون ندانید. الان در جمع اساتید، قبل از اینجا، مطرح مى‏کردم؛ دانشجو بایستى پرسشگر، متعمق، اِشکال کننده‏ى به استاد، جستجوکننده‏ى از زوایا و گوشه کنارهاى بحث علمى بار بیاید.[14]

شما باید بروید و عرصه‏هاى علمى را، عرصه‏هاى فناورى را، نوآورى‏هاى علمى و آفاق شناخته‏نشده‏ى علم را تصرف کنید. البته درس‏نخوانده و کارنکرده نمى‏شود

جهاد علمى براى شما لازم است. باید در میدانهاى علم وارد بشوید؛ وزارتخانه‏ها هم باید کمک کنند؛ معاونتهاى تحقیقاتى هم باید کمک کنند؛ معاونتهاى ادارى مالى دانشگاه‏ها و وزارتخانه‏ها هم باید کمک مالى کنند؛ خود سازمان مقاومت بسیج هم در بخشهایى باید کمک و پشتیبانى کند.[15]

تفکر و اندیشه پردازی:

آن چیزى که ما از محیط دانشجوئى‏مان انتظار داریم، پیشرفت علم، پیشرفت اندیشه‏ى سیاسى، عمق اندیشه‏ى دینى و ایمان دینى، عمق معرفت دینى و روشن‏بینى دینى، دست یافتن به قلمروهاى جدید؛ هم در زمینه‏ى علم، هم در زمینه‏ى سیاست، هم در زمینه‏ى معرفت دینى در محیط دانشجوئى است؛ البته به کمک راهنمایان هر بخشى. شما براى کار علمى باید استاد داشته باشید، براى کار معرفت دینى باید استاد داشته باشید، براى کار سیاست هم همینجور است. کار را شما میکنید؛ او راهنمائى میکند. دانشگاه ما و محیط دانشجوئى ما بایستى در همه‏ى این عرصه‏ها پیشرفتهاى حقیقى و چشمگیرى کند و این پیشرفتها را ان‏شاءاللَّه خواهد کرد.[16]

ملت ایران باید هم در میدان علم بایستد، هم در میدان فعالیت اقتصادى تلاش کند، هم این وحدت و یگانگى و یکدلى میان ملت و دولت را تقویت کند، هم هسته‏هاى معرفت و آگاهى و توانائى فکرى و روحى را در مجموعه‏ى ملت، بخصوص در میان جوانان باید تقویت کند.

در دانشگاههاى ما، این هسته‏هاى علم و معرفت و سیاست، انجمنهاى گوناگون - انجمنهاى اسلامى، جامعه‏ى اسلامى، جنبش عدالتخواهى، بسیج دانشجوئى، دهها مجموعه‏ى جوان - که با نامهاى گوناگون در دانشگاهها، در دبیرستانها مشغول فعالیتند، هر کدام از اینها یک برگ زرین برنده‏اى هستند از تلاش ملت ایران؛ اینها را باید تقویت کنیم. این میشود بسیج یک ملت. بدخواهان این ملت، بسیج را بد معنا میکنند؛ بسیج یعنى این.[17]

فکر، تفکر، اندیشه‏پردازى - یا به قول شماها کارِ تئوریک - در زمینه‏ى مسائل اسلام، در زمینه‏ى مسائل انقلاب، در زمینه‏ى مسائل بین‏المللى و در زمینه‏ى مسائل جارى؛ به طورى که دانشجوى بسیجى، در هر جمع دانشجویى، ذهن روشنتر، زبان گویاتر و ابتکار بیشترى داشته باشد. همان طورى که گفتم و اشاره کردم، حقایق را از وراى جناح‏بندى‏هاى سیاسى نگاه کنید و ببینید؛ از بالا نگاه کنید و جبهه را ببینید. در یک جبهه‏ى گسترده‏اى که ممکن است طول آن صد کیلومتر باشد، واحدهاى گوناگونى هستند؛ یک نفر در یک واحد، فقط خودش را مى‏بیند. اما آن کسى که با هلى‏کوپتر از بالا عبور مى‏کند، آرایش جنگى مجموعه‏ى این واحدها را مى‏بیند. از بالا اوضاع کشور را نگاه کنید؛ آن وقت جاى خودتان را درست پیدا مى‏کنید که کجا باید باشید، چه کار باید بکنید، به چه چیز باید حساسیت نشان بدهید، به چه چیز باید حساسیت نشان ندهید. همان طور که گفتم گاهى یک حرف حق را نباید زد؛ چون گفتن این حرف، پازل دشمن را تکمیل مى‏کند. مواظب باشید در هیچ مرحله‏اى، شما تکمیل‏کننده‏ى پازل دشمن نباشید.[18]

از جمله‏ى نیازهاى شما، یک مجموعه‏ى اندیشه‏ورز است. - همان اتاق فکر در مراکز - اینها بنشینند فکر کنند، فکرهاى عالى بکنند. از افراد مطمئن، خاطرجمع و خوشفکر استفاده کنید. نشریات بسیج دانشجویى جزو پُرمایه‏ترین و غنى‏ترین نشریات باشد که هر دانشجویى یا هر استادى یا هر کسى بیرون از محیط دانشگاه آن را نگاه کرد، از آن استفاده کند؛ این جزو نیازهاى شماست.[19]

نخبه‌ سیاسی پرورش دهید:

فردا جاى شما - پنج سال دیگر، شش سال دیگر که شما دانشجو نیستید - آنهائى که مى‏آیند، وارث چه هستند؟ به تعبیر دیگر، آنها چگونه این محیط را شکل خواهند داد؟ بخشى از این کار به عهده‏ى امروزِ شماست. ما راجع به نخبه‏پرورى علمى بحث کردیم، من حالا نخبه‏پرورى سیاسى را توصیه میکنم. من تأیید میکنم که در بخشهاى تبلیغات و صدا و سیما، نخبه‏هاى سیاسى و نخبه‏هاى اجتماعى باید مطرح بشوند؛ یکى از دوستان اینجورى فرمودید، که کاملاً درست است؛ مورد تأیید من است و این کار ان‏شاءاللَّه باید بشود؛ لیکن بخشى از نخبه‏پرورى هم مربوط به شماست؛ یعنى در محیط تشکلهاى دانشجوئى، نخبه‏هاى سیاسى پرورش پیدا کنند؛ فضا را آماده کنید. این دیگر دست دولت و دست محیط خارج از دانشگاه نیست؛ دست خود شماست. از فکر، از ذهن استفاده کنید، ببینید چگونه میتوانید محیط بحث و استدلال و ورزیابى فکرى و تقویت روحیه و تقویت امید و محکم کردن پایه‏هاى فکر سیاسى را در این طبقه‏ى جدیدى که بعد از شما مى‏آیند، برنامه‏ریزى کنید که خاطرجمع باشیم که مجموعه‏ى دانشجوئى در دوره‏ى بعد و دورههاى بعد، همچنان در جهت همین هدفهاى بلند و آرمانهاى خوب پیش خواهد رفت. البته مراقب زاویه‏ها باید بود؛ کج‏رویها را بایستى دید و شناخت.[20]

الگوی پیشرفت کشور را پیدا کنید:

بحث لزوم بازشناسى الگوى توسعه و پیشرفت است. ما میخواهیم پیشرفت کنیم. مدل این پیشرفت چیست؟ این مدل را باید بازشناسى کنیم.

تحول، سنت الهى است در زندگى بشر. با او سینه به سینه نباید شد؛ از او استقبال باید کرد. باید تحول را مدیریت کرد، تا به پیشرفت بینجامد؛ جامعه را پیش ببرد. این را آنجا مطرح کردم. البته دانشگاهیان؛ چه دانشجو، چه استاد و حوزویان؛ چه طلبه، چه استاد، همه باید این خط و رشته‏ى فکرى را تعقیب و دنبال کنند.

مدل‏سازى و الگوسازى، کار خود شماست؛ یعنى کار نخبگان ماست. در تحقیقات دانشگاهى باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را براى ایران اسلامى، براى این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات، با این آرمانها ترسیم و تعیین کنند و بر اساس او، حرکت عمومى کشور به سوى پیشرفت در بخشهاى مختلف شکل بگیرد. چرا لزوم این کار را باید بیان کرد؟ خیلى ساده است؛ به خاطر اینکه امروز در چشم بسیارى از نخبگان ما، بسیارى از کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدلهاى غربى است؛ توسعه و پیشرفت را باید از روى مدلهایى که غربى‏ها براى ما درست کرده‏اند، دنبال و تعقیب کنیم. امروز در چشم کارگزارانِ ما این است و این چیز خطرناکى است؛ چیز غلطى است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است. غربى‏ها در تبلیغات خیلى ماهرند؛ یعنى ماهر شده‏اند؛ در طول این دویست سیصد سالى که کار تبلیغاتى پى‏درپى میکنند، با تبلیغات موفقِ خودشان توانسته‏اند این باور را در بسیارى از ذهنها به وجود بیاورند که توسعه‏یافتگى مساوى است با غرب و غربى شدن! هر کشورى بخواهد کشور توسعه‏یافته‏اى محسوب بشود، بایستى غربى بشود! این تبلیغات آنهاست. هر کشورى که از الگوهاى موجود غرب فاصله داشته باشد، توسعه‏یافته نیست! و هر چه فاصله‏اش بیشتر، فاصله‏اش از توسعه‏یافتگى بیشتر! این‏طورى میخواهند جا بیندازند و متأسفانه در ذهنها جا انداخته‏اند. البته غربى‏ها این تبلیغات را کرده‏اند و ملاک و معیار توسعه‏یافتگى را الگوهاى خودشان قرار داده‏اند؛ اما حقیقتاً در مقام عمل، به آن کشورهائى که میخواستند غربى بشوند، کمک درستى هم نکرده‏اند؛ یعنى همین‏جا هم صداقت بخرج ندادند. من به شما عرض بکنم: غربى‏ها هیچ مایل نبودند و نیستند که غیر غربى وارد باشگاه علمى غرب شود.[21]

به کارآمدی دولت کمک کنید:

شما از لحاظ کمک به کارآمدى دولت، در همه‏ى این سه قسمت (عقب نگه داشتن کشور از لحاظ اقتصادى؛ براى ناکارآمد و نالایق و بى کفایت جلوه دادن دولت مکتبى و وفادار و هوادار ارزشهاى اسلامى- عقب نگه داشتن علمى- بر هم زدن اتحاد و انسجام ملت ایران وملت‏هاى مسلمان) مى‏توانید فعال باشید. لازم نیست من در این جا فرمولش را بگویم - که بعضى دوستان گفتند یک‏جانبه است یا دوجانبه است - بروید فرمولش را پیدا کنید. شما بسیج هستید؛ اگر سازماندهى شما، کارآمدى لازم را داشته باشد - که باید داشته باشد - و اگر وزرائى که عضو دولتند، با شما همکارى کنند - که یقیناً مى‏کنند؛ چون هم آقاى زاهدى، هم آقاى لنکرانى خودشان بسیجیند - باید راهش را پیدا کنید. ببینید چه‏طور مى‏شود از دولت و کشور و از این خیل عظیمِ جوان مؤمن و حاضر در میدان و داراى استعداد، در پیشرفتهاى گوناگون کشور استفاده کنید؛ چه در پیشرفتها و تحرکات علمى، چه در کارهاى جهادى و چه در کارهاى اقتصادى... اردوهاى جهادى دانشجوئى بسیار کار خوبى است و یکى از شعبه‏هاى کمک به دولت است.[22]

 
پانوشت:

[1] بیانات معظم له، 17/7/86

[2] 25/2/86

[3] 17/7/86

[4] 31/2/86

[5] 13/10/86

[6] 13/10/86

[7] 25/2/86

[8] 25/2/86

[9] 9/8/86

[10] 31/2/86

[11] 31/2/86

[12] 25/2/86

[13] 31/2/86

[14] 25/2/86

[15] 31/2/86

[16] 17/7/86

[17] 9/8/86

[18] 31/2/86

[19] 31/2/86

[20] 17/7/86

[21] 25/2/86

[22] 31/2/86

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی