رهیافتی در پی ریزی دولت اسلامی
5 گام تا تحقق تمدن جهانی اسلام (قسمت سوم)
رهیافتی در پی ریزی دولت اسلامی
در شماره های پیشین با تبیین مراحل پنج گانه تحقق تمدن جهانی اسلامی به بررسی و تبیین مراحل اول و دوم آن یعنی «انقلاب اسلامی» و «حکومت اسلامی» پرداختیم. همان گونه که وعده نموده بودیم در این قسمت از مقاله سومین بخش از این مراحل – تشکیل «دولت اسلامی» را مورد بررسی قرار می دهیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تببین گام های فراگیر شدن اسلام در سراسر جهان، در گام سوم می فرمایند: « قدم بعدی که دشوارتر است، ایجاد دولت اسلامی است. دولت نه به معنای هیئت وزیران، یعنی مجموعه کارگزاران حکومت، یعنی من و شما. این مشکل تر از مراحل قبلی است. تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی، تشکیل منش و روش دولتمردان به گونه اسلامی [است].»
دولت اسلامی چیست؟
اولین پرسشی که در این موضوع طرح می گردد معنای «دولت اسلامی» است. به این مفهوم که دولت اسلامی با دولت غیر اسلامی چه تفوتی داشته و این دو را چگونه از هم می توان تمیز داد.
در خصوص این معنا معظم له می فرمایند: «اسم ما که دولت اسلامى باشد، کافى نیست؛ والّا قبل از ما چند دولت جمهورى اسلامىِ دیگر در منطقهى ما و آفریقا و جاهاى دیگر وجود داشته و الان هم هست. بنابراین اسم ما دولت اسلامى باشد، کافى نیست؛ باید عمل و جهتگیرى ما اسلامى باشد. »[1]
در بینش دین مبین اسلام، سیاست و ساختار حکومت نه صرفاً به دلیل نقش آن در مدیریت امور اقتصادی و اجتماعی، و تأمین امنیت و آبادانی و رفاه مردم، بلکه مهمتر از این، به دلیل نقش اساسی در شکلگیری رفتار و اخلاق جامعه و سرشت و سرنوشت معنوی مردم جایگاه برجسته و مهمی پیدا میکند. با مراجعه به روایات منقول از امیرالمومنین(ع) ، نفس حکومت و نظام سیاسی برای جامعه، یک ضرورت قطعی است؛ تا جایی که حاکمیت غیرعادلانه و زمامداری غیرحق، از هرج و مرج و فقدان حکومت برتر است.[2]
با این حال نوع حاکمیت تا آن حد مهم و اساسی است که میفرماید، دگرگونی زمامدار حکومت، موجب تغییر اوضاع کلی زمان میشود. مبنای اساسی نظام سیاسی از دیدگاه آن بزرگوار، تلاش و مجاهدت مشترک امام و امت برای اعلای کلمه حق و اعتلای همه جانبة امت است؛ مجاهدتی که برخاسته از بینش الهی و نظام ارزشی واحدی است و امام و امت آن را با جان و دل پذیرفته اند و ضرورت آن را باور دارند.
محدوده دولت اسلامی چیست؟
ذکر این نکته اساسی ضروری است که ععریف دولت در این نوشتار محدود به قوه مجریه نیست. «دولت اسلامى شامل همهى کارگزاران نظام اسلامى است؛ نه فقط قوهى مجریه؛ یعنى حکومتگران و خدمتگزاران عمومى. اینها باید جهتگیرىها و رفتار اجتماعى و رفتار فردىِ خود و رابطهشان با مردم را با معیارهاى اسلامى تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند. بعد هم باید آن جهتگیرىها را در مدّ نگاه خودشان قرار دهند و بسرعت به سمت آن جهتگیرىها حرکت کنند؛ این مىشود دولت اسلامى.»
اهداف دولت اسلامی
در بینش اسلامی با تشکیل دولت اسلامی اهدافی هم چون برقراری حاکمیت عادلانه و ساماندهی امور برای دستیابی به آرمانها انجام می گیرد. امیرالمؤمنین(ع) در بیانات راهگشا وگهرباری در بازشماری اهداف دولت اسلامی، ضمن نفی رغبت به دولتمداری، بازگشت به نشانههای دین، اصلاح و امنیت در شهرها و اجرای احکام الهی را جزء غایات دولت اسلامی برشمرده و می فرمایند:
«خدایا تو میدانى که آنچه از پیکارهاى خونین) که از ما صادر شد، نه براى میل و رغبت به سلطنت ، و نه براى درخواست چیزى از متاع دنیا بود؛ بلکه براى این بود که نشانههاى دین را ( که محو شده و از جاى خود کنده شده بود) به جاى خود بازگردانده و اصلاح را در شهرهاى تو پدید آورده، امنیّت بندگان مظلوم و ستمکش تو را برقرار و دستورهای پایمال شدهات را پایدار سازم.»[3]
ایشان همچنین در بیان نفی ارزش ذاتی حکومت و منوط بودن ارزش آن به برپایی حق و دفع باطل تأکید مینمایند. چنان که حضرت هنگام عزیمت به جنگ با اهل بصره، در حالی که کفش خویش را وصله میزدند، به ابن عباس فرمودند:« به خداى سوگند این نعل بىارزش نزد من گرامىتر از این امارت (و خلافت) شماست، مگر اینکه حقّى را برپاى یا باطلى را دفع نمایم»[4]
با مراجعه به متون دینی و بررسی آیات و روایات مرتبط در مجموع میتوان سه کارکرد و هدف اصلی و اصیل را از دیدگاه اسلام برای دولت اسلامی استنباط نمودکه عبارت است از:
1. اقامة حق، احیای ارزشها و پایداری اجرای احکام اسلام
2. ساماندهی، اصلاح و آبادانی شهرها
3. دفع باطل، جهاد با دشمنان و تأمین امنیت مسلمانان
دولت اسلامی چگونه است؟
پایبند به ارزشهای اسلامی
آن چه که روشن است در لازمه و پیش زمینه اصلی اصلاح جامعه، اصلاح مدیران جامعه است. آن چه در دولت اسلامی که قصد پیاده سازی ارزش های دینی در جامعه دارد انتظار می رود که مجریان و مدیران دولت پیش از همه به این ارزش ها پایبند باشند. این جاست که تقوای مسئولان دولت اسلامی روشن می گردد. مولای متقیان (ع) در اولین سطور فرمان خود به مالک اشتر نیز بر این اصل تأکید نموده و ضمن توصیه به جهد در طاعت، عمل به واجبات و مستحبات و مهار هواهای نفسانی میفرمایند: «[مالک اشتر] در طاعتش بکوشد و آنچه را که خدا در کتابش او را بدان موظّف داشته است از واجبات و مستحبّات عمل نماید؛ ... فرماندار مصر موظّف است خدا را به دل و دست و زبانش یارى دهد [و از بندگانش دستگیرى نماید]، زیرا که آن خداى عزیز ضامن گردیده است آن کس را که یاریش دهد ، یاریش دهد و آنکه ارجمندش دارد، ارجمندش دارد. او را میفرماییم: به هنگام خواهشها [و تمایلات نفسانى دیو] نفس را درهم شکند، و هر آنگاه که آن [دیو نفس] سرکشى آغاز نهد، او آن را [با زنجیر عبادت ببندد و] رامش سازد؛ چرا که این نفس بسیار بسیار انسان را بهزشتى فرمان راند، جز آن کس را که خداى در سایة مهرش پناه دهد»[5]
رهبر معظم انقلاب نیز در همین خصوص می فرمایند:«همه سعی دولت محترم و خدمتگزار باید این باشد که ارزش های اسلامی را هر چه بیشتر در جامعه زنده کند. بالاترین ارزش هم، ارزش تقواست.»[6]
همچنین هنگامی که مردم براى شکایت از رفتار نکوهیدة عثمان به امام علی(ع) مراجعه کرده و از او درخواست کردند تا عثمان را مورد نکوهش و سرزنش قرار دهد، حضرت - علیه السّلام - نزد عثمان رفته و در اهمیت پایبندی دولتمردان به ارزشهای اسلامی خطاب به وی فرمودند: «زنهار، زنهار، اى عثمان دربارة خودت از خدا بترس... هان اى عثمان دانسته باش برترین بندگان نزد خداى تعالى پیشواى دادگسترى است که خود رستگار و دیگران را به راه رستگارى بکشاند ، سنّت و روش معلوم و معیّن (پیامبر(ص)) برپا داشته، بدعت مجهول و نامعیّن را (که از جانب خدا و پیغمبر نیست ) نابود سازد. ... بدترین بندگان نزد خدا پیشواى بیدادگرى است که خود گمراه ، و دیگران هم به واسطه او گمراه شوند ، سنتى که ( از پیغمبر ) گرفته شده بمیراند ، و بدعتى که واگذارده شده زنده سازد. »[7]
زهد و ساده زیستی مسئولین
سادهزیستی و زهد از لوازم پیشوایی و دولتمداری مسئولین دولت اسلامی است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند: «چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا برای یک مسئول در جمهوری اسلامی، نقص است و یک نقطه منفی است. عکس این باید باشد. حکومت کردن و سِمت و منصب در جمهوری اسلامی نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود»[8]
«مسئول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و خود را با آن ها بسنجد. حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومت های طاغوتی بسنجد. بله، در دستگاه های طاغوتی، یک وزیر، یک مدیرکل و یک رئیس از زندگی های آن چنانی برخوردارند. ما هم الآن بیاییم و خودرا با آن ها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم؟؟!! نه! در نظام اسلامی این طوری نیست.»[9]
البته ریشه چنین اندیشه ای به مبانی فکری اسلامی باز میگردد. امیرالمؤمنین(ع) در اهمیت سادهزیستی دولتمردان، در نامهای جاودانه خطاب به عثمان ابن حنیف انصارى، از اصحاب رسول خدا و یاران و دوستان خالص ایشان، آنگاه که به حضرت خبر رسید که او به مهمانی گروهی از بصریان که به مهمانیاش فراخواندهاند، رفته است، میفرماید:«(اى فرماندار بصره) اى پسر حنیف، مرا رسیده است که جوانى بصرى ( شاید براى رسیدن به مقامى، خوانى رنگین گسترده و طعامهاى چرب و شیرین چیده و بدان طعام ) تو را خوانده و تو هم شتابان رفته ، در آن مهمانى خورشهاى الوان و قدحهاى سرشار براى تو خواسته و به سویت آورده میشده است، در صورتی که من این گمان را نداشتم که تو به مهمانى مردمى ( بى فکر و رحم و عاطفه ) بروى که در مهمانیها عیالمند تهى دست را به ستم برانند و توانگرشان را بخوانند، (مگر نمیدانى طعام چنین مردمى به حلال و حرام آمیخته خوردنى ، و دعوتشان پذیرفتنى نیست. اینان را بگذار همچون بهایم سر در آخور خویش باشند، و در آخرت به سزاى خود برسند اى عثمان ) در آنچه از این گونه خوراکیها که دندان مینهى نیک بنگر، هر آنچه دانشش بر تو پوشیده ( و حلّ و حرمتش نزدت مجهول ) است، به فوریّتش از دست بنه ، و آنچه میدانى از راه پاکیزه و حلال بهدست آمده ( به اندازه کفایت ) تناول کن»[10]
نفی ویژه خواری و افزونه خواهی
همواره افراد جامعه دو دستهاند؛ اکثریت یا تودة مردم که معمولاً امکانات رفاهی کمتری دارند و اقلیت که از امکانات مادی فراوانی برخوردارند و به همین جهت خود را برگزیدگان و خواص جامعه می پندارند و برای خود شخصیت و امتیازی بیش از عامة مردم قائلاند. در دولت اسلامی تلاش برای تقویت پایگاه مردمی و جلب رضایت اکثریت تودة مردم در اولیت خواهد بود و و یژگان نبایست بر عموم غالب شوند.
امیرالمؤمنین در عهدنامة مالک اشتر به ایشان در اهمیت ترجیح نفع عمومی بر رضایت خواص و در برشمردن آثار و تبعات آن می فرمایند:
«اى مالک هیچ میدانى محبوبترین کارها نزد تو کدام کار باید باشد؟ البتّه میانهروى در راه حق و مساوى داشتن آنرا در عدل و داد، (نسبت به اشخاص) زیرا که آن بهتر باعث خشنودى رعیّت میگردد [و تو اگر حقّ و عدالت را دربارة آنان بالسّویّه اجرا ننمایى، اینکار موجب خشم عمومى خواهد شد] و خشم عمومى اهمیّت خشنودى ویژگان را پایمال میسازد، لکن خصم ویژگان در برابر خشنودى عموم رعیّت به چیزى شمرده نمیشود. این ویژگاناند که از هر یک از افراد توده به هنگام آسایش بر والى گران بارتر و به هنگام پیشامد کم یارىتر و در عدل و داد ناراضىتر و در خواهش پر اصرارتر و به هنگام بخشش ناسپاستر و به هنگام نداشتن و ندادن دیر عذر پذیرندهتر و در نزد پیشآمدهاى سهمگین گیتى از وجهه صبر و شکیب ناتوانترند، (در کشور هیچکس از این بىشرمان لوس بىبند و بارتر نیست، بنابراین یکسره این چاپلوسان متملّق را از دربار بران که دشمن جان و بلاى کشورت هم ایناناند) بالعکس این عامّه از امّتاند که ستون دین و باعث اجتماع مسلمین و براى پیکار با دشمنان کمر تنگ بر بسته و آمادهاند ، فلذا باید صفا و محبّتت براى آنها و خوشى و خرمیت با آنان باشد ( تا میتوانى اکثریّت را از خویش خرسند ساز که اکثریّت حافظ استقلال کشور است»[11]
رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) نیز در همین خصوص می فرمایند: «جاهایی است که اگر اقدامی را در زمینه صنعت، در زمینه مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل پولی، در زمینه مسائل فرهنگی، در زمینه مسائل گوناگون انجام بدهیم، به نفع مردم است. اما گروه های خاصی در جامکعه هستند -گروه های پولی، مالی، اقتصادی، ثروتمنمدان، گروه های فرهنگی، گروه های سیاسی- که این گروه ها متضرر خواهندشد... گیرم که حالا چندصباحی ما در فلان سیاستی که اعمال کردیم، فلان کاری که اجرا کردیم، چهارنفر از گروه های خاص یا گروه های پولی و مالی را از خودمان راضی کردیم؛ اما اگر خدای ناکرده با این کار، مردم را ناراضی کرده باشیم، این نارضایتی مردم، مثل طوفانی می آید و همه این ها را در می نوردد.»[12]
حقوق ملت و دولت
در حوزه ارتباط دولت و مردم آن چه در دولت اسلامی بسیار مهم است، جایگاه متقابل مردم و مسئولان و حقوق میان آن هاست. مردم حقوقی دارند که حکومت نمیتواند آنها را سلب نماید و در مقابل نیز حکومت از حقوقی برخوردار است که مردم باید در رعایت آن بکوشند. امام علی (ع) در تبیین این حقوق می فرمایند:
«بزرگترین حقّى از این حقوق که خداوند پاک آنرا واجب گردانیده است، حق والى بر رعیّت ، و حقّ رعیّت بر والى است و خداوند پاک این دستور را براى هر یک از فرمانبر و فرمانروا، بر دیگرى واجب فرموده است و آن را واسطة نظم دوستى و ارجمندى دینشان قرار داده است. بنابراین، کار فرمانبر به سامان نشود جز آن وقت که فرمانروایان به نیکى گرایند ، و کار فرمانروایان اصلاح نپذیرد، جز آن وقت که فرمانبر در اجراى اوامرشان استقامت به خرج دهد ، آنگاه همین که رعیّت حقّ والى را ادا و والى حقّ رعیّت را گذاشت ، حقّ و راستى در میانشان ارجمند ، راههاى دین راست و مستقیم، پرچمهاى دادگسترى بر پاى و سنّتها [و احکام شرعیّه بدون انحراف و کژى] در مجراى خودش جارى خواهد گشت و بدین نسق کار جهان به سامان شود و امید به پایندگى ملک و سلطنت میرود و دشمنان طمع کار (ی که براى ربودن کشور منتظر فرصتاند) مأیوس میگردند»[13]
مقام معظم رهبری می فرمایند: «در زمینه کارها باید اساس را مردم قرار داد.»«نقطه محوری همین مسئولیت هم رعایت حدود و حقوق مردم، رعایت عدالت در میان مردم، رعایت انصاف در قضایای مردم و تلاش برای تأمین امور مردم است. برای حاکم اسلامی حوایج مردم اصل است...»[14]
گزینش صحیح و نظارت مستمر بر دولتمردان
در دولت اسلامی تمام مسئولان جامعه اعم از رهبری و تمام مدیران و کارگزاران نظام سیاسی و اجرایی، باید مراتبی متناسب با استعداد، ظرفیت، شایستگی و تخصص داشته باشند. در سیره امام علی (ع) مشهود است که نخستین اقدام حکومتی امام پس از بیعت مردم، جابهجایی و عزل و نصب وسیع مدیران اجرایی نظام پیشین (حکومت غاصب) بود. روشن است که حاکم اسلامی باید کارگزاران خویش را از میان شایسته ترین ها و نخبگان انتخاب کند تا اشتباهات و انحرافات احتمالی به حداقل برسد. این موید شایسته سالاری در دولت اسلامی است. همچنین از آنجا که وزرا بالاترین مقام تنظیم کنندة برنامههای دولت هستند، قادر به رهنمونسازی جامعه به سوی اصلاح و رستگاری یا فساد و تبهکاری می باشد. لذا اصلاح، اعتدال و عظمت حکومت با درستکاری و صلاح آنان ارتباط مستقیم دارد.امیرالمؤمنین در نامة خود به مالک اشتر در اهمیت بهکارگیری کارگزاران مردمی، خوش سابقه و آزموده به ویژه وزرا می فرمایند:
«اى مالک بدترین وزیران تو آن وزیرى است که در دستگاه اشرار پیش از تو وزارت داشته و در زشتکاریها با آنان شرکت ورزیدهاند. نکند که چنین کس از جانب تو مصدر امرى گردد؛ زیرا که چنین کسان یاران گنهکاران و برادران ستمکاراناند، تو می توانى از میان توده کسانى انتخاب کنى که رأى و نفوذشان همچون آنان ، و گناهان و زشتکاریهاى مانند آنان را مرتکب نشده و ستمکار و گنهکاری را در ستم و گناهش یارى ندادهاند هم هزینة آنها بر تو سبکتر و هم یاری شان برایت نیکوتر و هم میل و مهربانی شان با تو بیشتر ، و هم پیوند و الفتشان با غیر تو کمتر است ، مخصوصاً در خلوات و مجالست چنین اشخاص را یارگیر».[15]
رهبر فرزانه انقلاب نیز در همین خصوص می فرمایند: «عمده تأکید من بر گزینش است. گاهی می شود که یک مدیر، در مجموعه تحت امر خود، طبعا به افرادی تکیه می کند و همه کار ها را شخصا نمی تواند انجام بدهد. ناگزیر، کسانی با اختیاراتی در مجموعه هایی هستند و گاهی می بینید در صراط دیگری، در راه دیگری حرکت می کنند. اولین ثمری که ثمر تلخی خواهد بود، این است که کار این مدیر را لنگ می گذارند. حالا، بعد البته هم، کشور ضرر می بیند؛ مردم ضرر می بینند.»[16]
هم چنین از آنجا که حرکت به سمت اهداف عالیه دولت اسلامی باید توسط دولتمردان صورت پذیرد، لذا نظارت عالیه بر آنها نیز شرط اصلی رسیدن به مقصد می باشد. امیرالمؤمنین در نامة خود به مالک اشتر، دربارة اهمیت نظارت و بازرسی مستمر بر کارگزاران و دولتمردان میفرمایند:
«تو باید عملیّات کارگزارانت را به دقّت بنگرى، [و خادم را از خائن بازشناسى] نکند که نیکوکار و بدکار به نزد تو یکسان باشند؛ چرا که این کار نیکوکاران را در نیکوکارى [و خدمت به کشور] دلسرد سازد و بدکار را بیشتر به زشتکارى برانگیزد [پس هرگز از پاداش نکوکار و کیفر بدکار غافل مباش] و هر یک از آنها را به فراخور حالش جزا ده.» [17]
رهبر معظم انقلاب نیز می فرمایند: «بازرسی مسئله مهمی است. باید دائم مشغول نگرش باشید و چشم شما داخل دستگاه را ببیند. یک مدیر خوب این است. مدیر خوب این نیست که زیر بار پرونده ها خم بشود. مدیر خوب کسی است که در اتاق خود باشد و نباشد؛ یعنی این که دائم در دستگاه در حال گردش و دوران باشد. ما هر چه در سطح روسا و مدیرکل ها و وزرا بالاتر برویم، این معنا مهم تر و حساس تر می شود. شما دائم باید مواظب باشید و ببینید که افراداتن چه کار دارند انجام می دهند. »[18]
مشورت با صاحب نظران
تأکیدات دینی اشاره بسیار روشنی بر مسئله مشورت دارد. در دولت اسلامی برای شناخت مشاوران مناسب، علاوه بر تجربه معیارهای اعتقادی و اخلاقی همچون حلم، نصح و تقوی را نیز مورد نظر قرار میدهد. امیرالمؤمنین در نامة خود به مالک در اهمیت و ضرورت بهرهگیری از مشورت با صاحب نظران و حکمای قوم تصریح فرمودهاند:
«دربارة استوار کردن آنچه کار کشور بدان اصلاح پذیرد و پایدارى آنچه را مردم پیش از تو برپا داشتهاند ، با دانشمندان و حکماى قوم مذاکره کن (و از فکر ثاقب و رأى صائب آنان به حدّ کافى استفاده ببر؛ زیرا که آنها تاریخ گذشتگان را خوب بهخاطر دارند و تو را از تکرار قضایا و حوادثی که باعث اضمحلال کشور است، نگهدارى میکنند )».[19]
مردم داری و مردم باوری
مردم در دولت اسلامی جایگاه ویژهای دارند. مولای متقیان(ع) در نامه های خود به کارگزارانشان توصیه به مردمداری و مهرورزی با مردم را در حد اعلی در نظر داشته و آن را به عنوان دغدغهای مهم مورد تأکید قرار داده است. چنانکه فرمودهاند:
« اى مالک دلت را براى رعیّت کانون مهر و محبّت ساز ، و با آنان به مدارا باش ، زنهار نکند که بر آنان درندة خونخوار باشى و همچون گرگى که خوراک گوسفند را غنیمت میشمارد، با رخت و چوب شبانى خوراک آنان را مغتنم شمارى، زیرا که آنان دو دستهاند یا [مسلمان و] برادر دینى تواند، یا [کافر و] نظیر تو در خلقتاند [در هر صورت بشرند. همانطوری که تو گرفتار خبط و خطاها میشوى] از آنها هم لغزشها سر میزند و علّتها بر ایشان رخ میدهد و به عمد و سهو زشتیها بر دستشان جارى میگردد، پس تو باید آنان را از عفو و اغماض خویش برخوردار دارى، بدانسان که دوست میدارى [در خطاها] از عفو و اغماض خداوند برخوردار گردى؛ چرا که تو مافوق آنانى و آن که تو را بر آنان حکومت داده، مافوق توست و خداوند مافوق آنکه تو را بر آنان حکومت بخشود ، خدا انجام امور آنان را از تو خواست ، و تو را بدانها بیاموزد [نکند که به جاى مهر و مدارا با آنها به کینه و دشمنی روى] مبادا خویش را در معرض پیکار با خدا در آورى، چرا که تو را در برابر خشم او دستى نیست [که به جلوگیرى برخیزى] و هیچگاه از بخشش و مهر او بىنیاز نخواهى بود.» [20]
اما آن چه ذکر آن در این جا خالی از لطف نیست، اهمیت دیدار رودرروی مردم و مسئولان در دولت اسلامی است. امیرالمونین(ع) با تأکید بر ملاقات با عموم مردم برای رفع حوائج نیازمندان به دور از تشریفات اداری و انتظامی، میفرمایند:
«(ای مالک!) پاره از وقت خویش را براى رفع حوائج نیازمندان مقرّر دار و خود را مهیّا ساخته در مجلس عمومى بنشین و براى آن خداوندی که تو را بیافرید، فروتنى پیشه ساز. در آن روز سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان خویش را از آنان به یکسوى زن (و خود حشمت سلطنت را فروهشته، دادخواهان را با لطف و مهربانى پیش خوان ، و به عرایضشان به دقّت گوش ده ) تا اینکه سخنرانشان بدون [ترس و طپش دل و] لکنت زبان با تو سخن گوید ، [و عرض تظلّم کند] زیرا من از رسول خدا - صلّی اللّه علیه وآله- شنیدم که مکرّر میفرمودند، «آن توده [مردم] که بدون [بیم و هراس و] لکنت زبان حقّ ضعیف را از قوى نتواند بگیرد، هرگز پاک و پیراسته نگردد.» در آن هنگام بریده و درشت و ناهموار سخن گفتن را از آنها بپذیر و بر خود مگیر و تندى را از خویش دور کن، تا [آنها آنچه در دل دارند بدون بیم و هراس بگویند ، و به واسطه این خوشخویى و مهربانى با خلق] خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشاید ، و پاداش فرمانبرداریش را به تو ارزانى فرماید.»[21]
همچنین حضرت امیر - علیه السلام - در پرهیز از روی از خلق پوشانیدن و عواقب آن به مالک یادآور می شوند:
«اى مالک ، پس از به کار بستن این دستورها، نکند که روى در پوشیدنت از رعیّت به طول انجامد ، زیرا که این روى نشان ندادن فرمانگذاران به ملّت سبب تنگ گرفتن و بىاطّلاع ماندن از کارها [ى کشور] است ( اى پسر حارث ، یکى از چیزهایی که باعث ویرانى ممالک پادشاهان ایران و روم شد، همین روى نشان ندادن و بىاطّلاع ماندن از کارهاى ملّت بود ، به هوش باش که ) این روى از رعیّت نهان کردن زمامداران به همان اندازه که پنهان شدهاند ، به همان اندازه آنان را به احوال کشور بىاطّلاعشان نگه می دارد ، آنگاه کار بزرگ نزدشان کوچک و کوچک، بزرگ؛ زیبا، زشت؛ زشت، زیبا؛ حق و راستى به باطل ، و نادرستى مشوب و آمیخته می گردد ، ( و هرج و مرج در کشور بر پا می شود ) مگر نه این است که حاکم نیز بشرى است که هر کارى را که مردم از وى پنهانش دارند او از آن کار بی اطلاع می ماند ، و حق هم که داراى نشانه ای که مراکز کذب و صدق از آن مشهود و هویدا باشد، نیست» [22]
رسیدگی به فقرا و محرومین
یکی از اساسی ترین وظایف دولت اسلامی توجه و رسیدگی به طبقات مستضعف و محروم است. با عنایت به همین موضوع، امیرالمومنین در نامة خود به مالک اشتر به ایشان در اهمیت رسیدگی به حال فقرا، محرومین، یتیمان و کهنسالان نیز هشدار داده و میفرمایند:
«زنهار زنهار ، از خداى بترس دربارة این دستة فرودین از درماندگان و بینوایان و نیازمندان و کسانی که به رنجورى و سختى و ناتوانى دچارند و وسیله کار و کسبى ندارند. در میان این دسته درویشان، مردمانىاند قانع ( که به کمترین چیزی که به چنگشان افتد، بسازند و به نیروى همّت بلند ، دست دریوزگى به پیش خسان دراز ننمایند ) و نیز کسانى هم هستند که از فاقه به جان آمده (و نانى به بهاى آبروى و عفّت نفس به چنگ آرند و سدّ جوعى کنند، اى مالک، این فقرا عیال خدا و تو و همة ثروتمندان وکلاى اویید. خدا مال را به توانگران داد و آنها را به سرپرستى درویشان مأمور ساخت ) بنابراین خداى را پاس دار و حقّى را که پروردگار براى آنها به تو سپرد به آنان بسپار و قسمتى از بیت المالت و قسمتى از غلّههایی که از غنائم سرزمینهاى اسلام به دست آمده است ، برایشان مقرّر دار و ( میان شهرى و غریب فرقى قائل نشده ) هر چه که به نزدیک میدهى، دور را مانند آن بده و [بدان که] رعایت حقّ هر یک از آنان به تو واگذار شده است. نکند که مال و دولت و دور باش سلطنت تو را از سرکشى به حال آنان باز دارد؛ چرا که تو به واسطة کارهاى بسیار و مهمّت چنانچه حقّى را ضایع گذارى معذور نخواهى بود ( خدا فرداى قیامت این را از تو نمیپذیرد که بگویى کارهاى دولتى و مشاغل سلطنتى مرا از رسیدگى به حال بینوایان و فقرا مانع گردیدند؛ زیرا که وظیفة تو در درجة اوّل آن است که خداى را خشنود کنى و به حال فقرا برسى ) پس تو نباید همّت خویش را از آنان دریغ گویى و از روى کبر و خیلأ رخ از آنها برتابى». [23]
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) پیرامون همین مسئله می فرمایند: «مهم این است که جهت کلی سیاست های ما در همه این مراکز [نظام]، بایستی تأمین و حفظ منافع طبقات محروم و مستضعفی باشد که متأسفانه در طول ده ها سال گذشته در کشور ما اکثریت بودند... چنانچه [در جامعه ما] کسانی هستند که در محرومیت به سر می برند، مسلما حقوقشان تضییع شده و حقوقشان داده نشده است... باید حق آنان را به آنان برگردانیم. این باید محور همه سیاست های ما باشد.»[24]
رشد، پیشرفت و آبادانی و رفع موانع آن
رشدو پیشرفت کشور و نیز ساماندهی امور مردم از جمله وظایف و اهداف اولیه دولت اسلامی میباشد. آن گونه که امیرالمؤمنین(ع) نیز در نامة خود به مالک اشتر به ایشان در اهمیت اهتمام به پیشرفت، عمران و آبادی از طریق ساماندهی امور مالیاتی و رفع موانع اقتصادی، میفرمایند:
«به کار مالیات تا آنجا که حال مردم کشور به سامان شود ، رسیدگى کن؛ زیرا اصلاح امر خراج و مالیات و به سامان کردن امر مالیات دهندگان سبب آسایش دیگران است و تا کار مالیات و مالیات دهنده درست نشود، آن دیگران آسایش نبینند، زیرا که مردم کلّیّه نانخوران مالیات و مالیات دهندگاناند و البتّه باید در عمران و آبادى زمین نظرت رساتر باشد تا منظورى که دربارة مالیات گرفتن دارى ، زیرا که مالیات جز به آبادى زمینگرد نیاید و هر که بدون آباد کردن زمین در صدد گرفتن مالیات برآید، باعث ویرانى کشور و تباهى مردم و امرش جز اندکى پایدار نیست. اگر از سنگینى بار مالیات یا پیش آمدى دیگر، یا بند آمدن آب چشمه و قنات یا نیامدن باران و فرونشستن شبنم یا دگرگون شدن زمین در اثر طغیان سیل و یا تشنگى که کشتزار را خشگ و بىآب گذارده [و خلاصه از این قبیل امور] اگر به تو شکایتى کردند تو باید به آن اندازه که امید اصلاح امر آنان را دارى، براى آنها [در اخذ مالیات] تخفیف قائل شوى. نکند که این تخفیف دادن و بار پرداخت آنها را سبک گرفتن تو را سنگین افتد؛ زیرا که این اندوختهای است که با آباد کردن کشور و زینت دادن حکومت به تو باز میگردانند؛ مضافاً به اینکه با برقرار کردن [اینکار که نشانهای است از] عدل و داد در بین ایشان ستایش نیکشان را نسبت به خود جلب کرده ، در حالی که به واسطه آنچه نزدشان اندوخته از رفاهیت و آسایش و مدارا و عدل و داد به قوّت آنان افزوده و براى خویش تکیهگاهى محکم ساخته و از آن پس، اى بسا کارهاى دشوارى که هرگاه حل آنها را به عهده آنان گذارى ، از روى طیب نفس و با کمال عشق و نشاط به انجام آن کمر بر بندند؛ زیرا [مردم] کشور آباد [پشتشان قوى است] هر اندازه بار که بر گرده [آن مردم و] آن کشور گذارى می تواند تحمل کنند.»[25]
این ها بخشی از جهت گیری ها و شاخصه های دولت اسلامی است و البته اشاره به همه شاخصه ها و مولفه های آن در این مقال نگنجیده و نیازمند فرصت دیگری است.
و در پایان باید پرسید آیا دولت اسلامی اکنون در کشور ما محقق شده است؟ برای پاسخ به آن به بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با اعضای هیئت دولت نهم مراجعه می کنیم:
«از همان اوان کار [پیروزی انقلاب]، تلاش براى تشکیل دولت اسلامى شروع شد. بعضىها مىگویند شما بعد از 27 سال مىخواهید دولت اسلامى تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام براى تشکیل دولت اسلامى از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایى موفق بودیم، در برههیى موفق نبودیم. بعضى از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضى از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضى از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبستهى به رفتارهاى طاغوتى شدیم...»[26]
پی نوشتها:
[1] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران 8/6/1384
[2] . نهجالبلاغه، خطبة 40
[3] نهجالبلاغه، خطبة 131
[4] نهجالبلاغه، خطبة 33
[5] نهجالبلاغه، نامة 53
[6] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 4 شهریور 73
[7] نهجالبلاغه، خطبة 163
[8] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام، 17 دی 71
[9] خطبه های نمازجمعه تهران، 16 آذر 80
[10] نهجالبلاغه، نامة 45
[11] نهجالبلاغه، نامة 53
[12] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى دیدار با اعضای هیئت دولت، 2 شهریور 76
[13]نهجالبلاغه، خطبه 207
[14] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى خطبه های نمازجمعه تهران، 25 آذر 79
[15] نهجالبلاغه، نامة 53
[16] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى دیدار با اعضای هیئت دولت، 3 شهریور 72
[17] نهجالبلاغه، نامة 53
[18] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى دیدار با شورای ادرای استان بوشهر 12 دی 70
[19] نهجالبلاغه، نامة 53
[20] همان
[21] همان
[22] همان
[23] همان
[24] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، 14 آذر 69
[25] نهجالبلاغه، نامة 53
[26] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران 8/6/1384