گام دوم دیپلماسی فطرت
گام دوم دیپلماسی فطرت
دومین نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غربی، در حالی منتشر گردید که فضای رسانهای جهان هنوز تحت تأثیر حوادث پاریس و تحولات پس از آن است. انتخاب این بستر خاص برای همکلام شدن با جوانان غربی –که عمدتاً بهشدت متأثر از فضاسازی امپراتوری رسانهای سلطهگران هستند- این فرصت را به گفتمان انقلاب اسلامی میدهد تا در محیطی که تاکنون مورد بایکوت خبری قرار داشته است، نیز شنیده شود. هرچند تاکنون مطالعه دقیقی از میزان شنیده شدن نامه اول معظمله به جوانان اروپایی و امریکایی منتشر نگردیده و معلوم نیست که اساساً این نوع مطالعه –با توجه به مقدورات و امکانات- برای ما میسر باشد، اما ارزیابیهای اولیه نشان میدهد بخشی از جوانان جویای حقیقت غربی، برای اولینبار و پس از سالها، ندای برخاسته از فطرت الهی انسانی را شنیدهاند و این بدان معناست که اثرگذاری این نوع از «دیپلماسی فطرت» بیش از آنکه تصور میشود، است.
ناگفته پیداست که فضای حاکم بر افکار عمومی غرب، متأثر از تألمات حوادث اخیر است و همین امر هیجانی فوقالعاده را در خصوص لزوم مبارزه با تروریسم به جوامع غربی تزریق کرده است. در چنین شرایطی معمولاً بهقولمعروف چوب خشک و تر با هم میسوزند و امپراتوری رسانهای سلطه حداکثر تلاش خود را میکند تا اسلام و مسلمین را بهعنوان منشأ خشونت معرفی کند. متأسفانه فقدان اطلاعات صحیح و درک واقعی در غرب نسبت به اسلام، با وجود بمباران رسانهای، سبب میشود چنین حوادثی بیشتر به اسلام هراسی منجر شود که نمونههای پیشین آن را در حوادث 11 سپتامبر 2001 و نیز حوادث سال گذشته پاریس مشاهده کردهایم.
بنابراین رهبر معظم انقلاب اسلامی، در نامه مذکور هوشمندانه به مقایسه میان تروریسم در غرب و دنیای اسلام پرداخته و به دو نکته اساسی اشاره داشتهاند، نخست آنکه دنیای اسلام در ابعادی وسیعتر، حجمی انبوهتر و طولانیتر قربانی تروریسم بوده است و دیگر آنکه تروریسم در دنیای اسلام همواره از طرف برخی قدرتهای بزرگ حمایتشده است که نمونههای آشکاری از این مسئله وجود دارد که از جمله آنها، تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان توسط امریکا است.
یکی دیگر از اهداف مدنظر معظمله در نگارش نامه، بازنمایی تناقضات و تضادهای سیاستهای قدرتهای غربی در منطقه غرب آسیا است، چنانکه در عین ادعای حمایت از دموکراسی، ارتجاعیترین حکام منطقه موردحمایت غرب هستند و رژیم صهیونیستی که خود مظهر تام و تمام تروریسم دولتی است، از پشتیبانی تمامعیار غرب و بهویژه امریکا برخوردار است. هرچند این تناقض درونی سیاست غرب تا حدودی برملا شده است، اما باید بیشازپیش آن را برجسته کرد تا غرب تحت عناوین جذاب و فریبنده، مانع حرکت ملتهای مستقل و آزادیخواه شود.
آنچه در این نامه مشهود است، عزم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای دعوت بهمواجهه منطقی با پدیده تروریسم و علاج واقعی آن است که این علاج تنها با خشکاندن ریشههای حقیقی آن امکانپذیر است. هرچند در پروژه اسلام هراسی، تلاش میشود اسلامگرایی و تفکر اسلامی بهعنوان ریشه و منشأ خشونت و تروریسم معرفی گردد، اما در واقع نقش معیارهای دوگانه غربی در مواجهه با تروریسم و تقسیم آن به تروریسم خوب و بد که نمونههای آن در فلسطین، سوریه و ... مشهود است از یکسو و از سوی دیگر بنیانهای نظام اخلاقی سکولار حاکم بر غرب که در نتیجه آن منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح یافته است، در شکلگیری نسل جدیدی از تروریسم را نمیتوان انکار کرد.
مطالعه این نامه نشان میدهد، نگارنده آن میکوشد تا افقهای جدیدی در برابر دیدگان جوانان جویای حقیقت غربی بگشاید که این حقایق بر خلاف مشهورات جهتدهی شده و تولیدی دستگاه رسانهای غرب است که انسان مدرن در بمباران این مشهورات آمیخته از حق و باطل و پوشانده شده در جلوههای فریبنده محصورشده است.
واقعیت آینهگون پدیده تروریسم و نگاه بدان بهعنوان بازتابی از شرایط تربیتی اجتماعی محیط پرورشدهنده آن، دیگر نکته مهم و راهگشای این نامه است که اتفاقاً دقت در همین نکته، باز نقش غرب را در ایجاد و رشد تروریسم، آشکار میسازد. خشونت خاموش و زیانبار بر اثر تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها، تحقیر فرهنگهای غنی توسط غرب به دلیل فقدان ظرفیت جانشینی در فرهنگ غرب و وجود دو مؤلفه «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» در آن از نتایج پیوند ناهمگون و تحمیلی فرهنگها است که توسط غرب در دوره مدرن دنبال شده است و میوههای آن در پاریس چیده میشود.
نامه مذکور علاوه بر کارکرد توصیه و تجویزی، کارکرد انذاری نیز دارد. اکنون موج اسلام هراسی حاکم شده بر غرب میتواند زمینهساز اقدامی عجولانه شود. هرچند پس از گذشت سالها از حادثه 11 سپتامبر و تهاجم گسترده غرب پسازآن بسیاری از عقلای منصف بر اشتباه بودن لشکرکشی امریکا، باز هم گویا غرب از این ظلم ناروایی که بر امت اسلامی رفته عبرت نگرفته و باز به دنبال شکل جدیدی از جنگهای صلیبی است. تأکید معظمله بر این نکته مهم که «ظلم خواهناخواه خاصیت برگشتپذیری دارد» حامل پیامهای مهم و هشدارآمیزی است تا غرب اشتباه راهبردی خود را تکرار نکند و زمینه تشدید تخاصم موجود را نیفزاید.
توصیه معظمله به غرب و دعوت به اتخاذ رویکرد تعامل با مسلمانان، توصیه مهمی است که اگر غرب پیامهای آن را دریابد ریشه بسیاری از چالشهای کنونی دنیا و جهان اسلام برطرف میشود.
نکتهای که در پایان ذکر آن ضروری است، لزوم انسجام جهان اسلام در برابر فتنه پیچیده کنونی است که مواجهه صحیح و اقدام منطقی و عقلایی در برابر آن را میطلبد. حرکت روشن، عقلایی و انسجامبخشی چون پیادهروی بزرگ اربعین که نمادی از خیزش اسلامی برای اعتلای حق است میتواند زمینهساز انتقال گفتمان ناب اسلامی به جهان و ترسیم چهره حقیقی اسلام ناب محمدی (ص) باشد.
همین مطلب:
اربعین سالار شهیدان را به شما برادر بسیجی تسلیت عرض میکنم
ان شاء الله روح پدربزرگوارتان با سیدالشهداء محشورباشد