حج «ابراهیمی» تعطیلبردار نیست!
حج «ابراهیمی» تعطیلبردار نیست!
یکی از دستاوردهای مهم و البته پابرجای انقلاب اسلامی دمیدن روحیه انقلابی و پویایی به همه چارچوبهای دینی و مناسک شرعی بود که میتوان آن را نوعی احیاگری و بازگشت به نسخه اصل و ناب معارف اسلامی دانست. بهعبارت دیگر اگرچه سالها دسایس طواغیت و غفلتهای افراد سطحی و منفعتطلب سبب شده بود تا بعضاً زنگارهای نفسانی و باطل بر برخی شعائر دینی بنشیند و حتی گاه آن را در 180 درجه نقطه مقابل آن هدفی که شارع مقدس تعقیب میکرده، قرار دهد، اما دم مسیحایی انقلاب و خصوصاً معمار کبیر آن، علاوه بر زنگارزدایی مسیر بازگشت به فطرت الهی را باز نمود.
از جمله این شعائر مقدس، «حج» بود که بهرغم آنکه قدمتی حتی بیش از تاریخ اسلام را داراست، اما در سدههای اخیر، به واسطه دخالتهای حکومتهای طاغوتی و عناصر وابسته به آن از روح حقیقی خود تهی شده بود و علیالخصوص در یک قرن اخیر با سلطه وهابیت تکفیری بر حرمین شریفین، این کنگره عظیم که باید وفاقآفرین وحدتبخش جهان اسلام و محل حل چالشهای اساسی مسلمین باشد، به کانون تفرقهافکنی و کاشتن بذر کینه تکفیر تبدیلشده بود.
تأکید امام راحل عظیمالشأن مبنی بر احیای حج ابراهیمی، خصوصاً با تأکید بر نزدیک کردن هرچه بیشتر با معارف اسلام ناب محمدی(ص) که در کلیت و مناسک آن تجلی مییافت، روح جدیدی در این فریضه الهی دمید، به گونهای اکنون به جرئت میتوان گفت در سه دهه اخیر حج تا حد زیادی جایگاه حقیقی خود را یافته است.
با اینحال رژیم آلسعود و دستگاه وهابیت تکفیری وابسته به آن در آشکار و صهیونیسم بینالملل و نظام سلطه در ورای ماجرا، از این روند راضی نبودهاند و هرازچندگاهی تلاشهای زیادی برای مانعتراشی در این مسیر رخ میدهد. نمونه بارز این ماجرا را در سال 1366 و در فاجعه کشتار حجاج بیتالله الحرام در راهپیمایی برائت از مشرکین میتوان مشاهده نمود.
در سالهای اخیر که جبهه انقلاب اسلامی در منطقه اقتدار فزونتری یافته و موفقیتهای محور مقاومت، محور عبری، عربی و غربی را به عقب رانده است، حج معنا و مفهوم عمیقتری یافته و به یکی از مهمترین کانونهای تسری گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی در جهان اسلام تبدیلشده است. همین تحول مهم است که ارتجاع منطقه را به وحشت انداخته و شاهبچههای «روضهالخریم» را به واکنشهای عصبی و غیرانسانی وامیدارد. هرچند برخی از کسانی که به دلایل اداری و سیاسی با آلسعود گرفتار رودربایستیهای کاذب شدهاند یا خدای ناکرده منافعی – هرچند کمارزش- را در خطر میانگارند، میکوشند فاجعه غمبار منا را تا حد حادثه غیرمترقبه تنزل داده و آن را «غیرعمدی» قلمداد کنند، اما نگارنده که با تحولات این حادثه و رویدادهای پس از آن تا حدی مرتبط بوده و پژوهشهای مفصلی در این باب به انجام رسانده است، فرضیه خوشباورانه «غیرعمدی بودن فاجعه منا» را یک گزاره غیرعلمی و دارای کارکردهای سیاسی میداند.
اکنون پس از گذشت بیش از هفت ماه از این فاجعه، هنوز جامعه در شک و بهت عمق این واقعه به سر میبرد و درد بیشتر خانوادههای داغدار نیز التیام نیافته است. از سویی شدت سبعیت سعودیها در این فاجعه و نیز برخوردهای بعدی آنان نگرانیهای عمیقی در جامعه گسترانده که برگزاری حج 95 از سوی ایرانیان را با علامتهای سؤال بزرگی مواجه کرده است.
اکنون پرونده حج سالجاری و نوع مشارکت جمهوری اسلامی ایران با سه پرسش مهم و اساسی مواجه است. نخست امنیت حجاج ایرانی، دوم عزت و کرامت شهروندان ایرانی و سوم امکان برگزاری حج به صورت کامل و منطبق بر شعائر در تراز حج ابراهیمی. در خصوص نکته نخست روشن است که اعتماد ورزیدن بهطرف سعودی خطای بزرگی است، خصوصاً حال که به دلیل قطع روابط سیاسی و تعطیلی دفاتر، امکان حمایتهای کنسولی و حقوقی نیز میسر نیست. در خصوص نکته دوم یعنی عزت و کرامت شهروندان ایرانی نیز باید گفت، چشم بستن بر تلاش همهجانبه آلسعود برای تضعیف محور مقاومت در منطقه، امر پنهانی نیست و تجربه نشان داده است که سعودیهای زبون انتقام شکستهای منطقهای خود را از شهروندان بیگناه و بیسلاح میگیرند که مصداق بارز آن را در کشتار مردم یمن و حجاج بیتالله الحرام میتوان دید.
اما مورد سوم یعنی امکان برگزاری «حج ابراهیمی» از دو شرط قبل نیز مهمتر است. نکته مهم قابل ذکر در اینجا آن است که برخی از مدافعان سرسخت اعزام به حج در شرایط کنونی معمولاً به واجب و فریضه بودن حج استناد میکنند و گاه حتی امنیت و عزت حاجی را در مقابل اصل فریضه قابل اغماض میانگارند. در این خصوص باید گفت بیتردید حج فریضهای واجب و غیرقابل تعطیل است؛ اما حجی در تراز حج ابراهیم(ع). زمانی که رژیم آلسعود با انواع شرطگذاریهای عجیب و غریب، تلاش دارد حجاج ایرانی را از عمل به مناسک اصیل حج همچون برائت از مشرکین باز دارد و مانع از وفاق جهان اسلام برای مبارزه با صهیونیسم و تکفیر گردد، آیا اساساً حج به معنای واقعی کلمه در حال اقامه است که فریضه و غیرقابل تعطیل باشد.
نگارنده برای خود جایگاهی از افتاء نمیبیند و از ورود به این حوزه حساس پرهیز میکند اما در مکتب امام راحل عظیمالشأن و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای آموخته است که «حج بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست.»
همین مطلب: