رسالتهای روحانیت ذیل الگوی امام - امت
رسالتهای روحانیت ذیل الگوی امام - امت
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مدیران، مدرسان و طلاب حوزههای علمیه تهران، حامل نکات مهمی در خصوص دغدغههای معظمله در حوزه نقش و جایگاه روحانیت در جامعه اسلامی بود. بر این اساس میتوان سه نقش عمدهای که ایشان برای روحانیت قائل هستند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در ادامه تلاش خواهد شد با اندکی مداقه، این سه وظیفه محوری مورد تأکید معظمله واکاوی شود.
1 ـ «هدایت فکری و دینی» نخستین وظیفه روحانیت در جامعه اسلامی بود که رهبر معظم انقلاب بدان پرداختند. طبیعتاً رسالت ذاتی نهاد روحانیت و کسانی که در این سلک هستند، نشر و تسری گفتمان و آموزههای دینی جامعه است که لب اساسی آن هدایت دینی جامعه در مسیر الهی است. این وظیفه روحانیت را میتوان در امتداد رسالت انبیا علیهمالسلام دانست که رشد و تعالی انسانها را در مسیر فطرت الهی دنبال میکردند.
آنچه امروز یکی از مهمترین نعمتهای خداوند در اختیار ماست، حیات در یک جامعه دینی و در ذیل تعالیم وحی است و هرچند نارساییهایی نیز در حوزه تربیت دینی در جامعه به چشم میخورد اما چارچوبهای اساسی جامعه در ذیل گفتمان اسلامی معنا یافته است. اگر نارساییها و کاستیهایی هم هست، اتفاقاً خود مؤید آن است که از تربیت و هدایت دینی مستغنی نیستیم و هر اندازه که در این مسیر پیشرفت رخ دهد، نیاز به هدایت نیز تداوم مییابد.
در این میان آنچه به عنوان چالش اصلی این حوزه به چشم میخورد «بیایمانی» نیست بلکه «انحرافات در ایمان» به مراتب آسیبزاتر است. در مقابل گفتمان «اسلام ناب محمدی(ص)» قرائتهای انحرافی و التقاطی از اسلام، میکوشد تا ایمان جوانان را به مخاطره جدی بیفکند. «اسلامشناسی» انحرافی که با ارائه پوستین وارونه از اسلام، تردیدهای جدی در اذهان جامعه میافکند روحانیت را به عنوان مبلغان «اسلام ناب» تخریب میکند و این موضوع مسیر هدایت دینی را با دشواریهای جدی مواجه میسازد.
اکنون به نظر میرسد هدایت استدلالپایه و منطقی جامعه و خصوصاً جوانان با روشها و ابزارهای جدید، همچنان مورد توجه روحانیون قرار گیرد.
2 ـ «هدایت سیاسی» دیگر رسالت روحانیت میباشد که دقیقاً مأخوذ از نگاه جامع انقلاب اسلامی و امام راحل (ره) به اسلام و رابطه آن با سیاست است. هرچند قرائتهای انحرافی و التقاطی از اسلام میکوشند سیاست ورزی دینی را به حداقل ممکن رسانده و با جدا ساختن نهاد دین از سیاست، «روحانیت سیاست پرهیز» را ترویج نمایند، اما روشن است که روحانیت اصیل و علمای اعلام در طول یک سده اخیر نسبت به تحولات سیاسی ایران و جهان اسلام حساس بوده و عنداللزوم نیز موضعگیری و واکنشهای متناسب نیز داشتهاند، حتی میتوان ادعا کرد در یک سده اخیر چه در صدر مشروطه و چه در نهضت ملی شدن صنعت نفت و چه در انقلاب اسلامی، روحانیت صرفاً موضعی انفعالی نداشته و اتفاقاً از موضع فعال بسیجگری اجتماعی گسترده نیز داشته است.
در این میان شبکه روحانیت به عنوان ساختار هدایتگری سیاسی و انتقالدهنده بصیرت از امام به امت، جزو ویژگیهای بینظیر جامعه برخاسته از انقلاب اسلامی است که رهبران انقلاب اسلامی آن را مهندسی و طرحریزی کردهاند.
3- حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) سومین وظیفه روحانیت را «حضور هدایتگر و میدانی در عرصه خدمات اجتماعی» میدانند که البته این وظیفه در ساختار نهاد روحانیت شیعه نیز مسبوق به سابقه است. از دیرباز هر جا که در قلب جامعهای از انسانها، روحانیت شیعه محوریت هدایت دینی آن جامعه را برعهده گرفته است، خود را از عرصه خدمترسانی و شئون اجتماعی به دور ندیده و در وسط این میدان مهم و سرنوشتساز بوده است.
در انقلاب اسلامی نیز، روحانیت در تمام عرصههایی که برای خدمترسانی به مستضعفان و محرومیتزدایی از چهره جامعه نیاز به حضور بود، بدون هرگونه چشمداشت با تواضعی که الگو گرفته از اهل بیت(ع) است، در کف میدان حاضر شد و جهادی عمل کرد.
اکنون به نظر میرسد لازم است، موج جدید «خدمترسانی جهادی» برای برطرف کردن فقر و محرومیتها از چهره جامعه به راه افتد که در رأس این جنبش مردمی، روحانیت میتواند ایفاگر نقشهای اصلی و هدایتگرانه باشد. برپایی چنین جنبشی در جامعه، علاوه بر آنکه میتواند در محرومیتزدایی و پیشرفت عدالتمحورانه کشور مؤثر باشد، در نهادینهسازی جایگاه دین به عنوان مبنای اداره جوامع بشری و الگوسازی از آن کارآمد خواهد بود.