مقابل نقض سریالی برجام باید ایستاد
مقابل نقض سریالی برجام باید ایستاد
هرچند از چند ماه پیش زمزمههای تمدید تحریمهای ISA شنیده میشد، اما میشد از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حدس زد که دیر یا زود باید تأثیر صندوقهای رأی امریکا را در آینده توافق هستهای مشاهده کرد. ماجرای نقض برجام و خلف وعده امریکا چیز تازهای نیست و حتی به برجام هم مرتبط نمیشود. تجربه چند دهه آزمودن تعامل با امریکا در مقاطع مختلف پرونده قطوری از عهدشکنیهای کاخ سفید را در اختیار ما قرار داده است. در طول یک سالی هم که از اجرای برجام میگذرد، نمونههای متعددی از خلف وعده طرف مقابل دیده میشود که مورد اذعان مذاکرهکنندگان ایرانی نیز بوده است.
اما مسئله مهمتر، آینده روند موجود است. اگر تا به امروز با خلف وعدههای «دموکراتها» مواجه بودهایم، از ابتدای سال میلادی آتی، شاهد نقض عهدهای جمهوریخواهان خواهیم بود. البته ناگفته پیداست که وقتی عهدشکنی از دموکراتها که خود یکطرف معامله بودند، سرمیزند، از جمهوریخواهان تازهوارد که چندان به برجام نیز نمیبالند، چرا باید انتظار وفای به عهد داشت؟
بههرروی مطابق اصول متعارف حقوق بینالملل دولت آینده امریکا، جانشین دولت فعلی در همه تعهدات و حقوق است و میتوان به لحاظ حقوقی انتظار داشت که بدان پایبند باشد. اما پیچیدگی ماجرا اینجاست که متن «برجام» در اثر شتابزدگی در تنظیم و زیرکی طرف مقابل بهگونهای تنظیمشده که امکان «نقض قانونی» هم در آن فراهم است. از طرفی حتی اگر نقض صددرصدی نیز رخ دهد، چون طرف ایرانی تعهدات خود را یکجا انجام داده، امکان چندانی برای اقدام متقابل وجود ندارد.
حال باید به این پرسش پاسخ داد که عهدشکنیهای سریالی برجام در دوره «ترامپ» چگونه خواهد بود؟ روشن است که بهاحتمالزیاد در سال آینده میلادی شاهد نقض عهدهای مکرر متن برجام از سوی دولت و کنگره امریکا خواهیم بود و جز این نیز نباید انتظار داشت. بنابراین باید منتظر نقضهای جدیتر برجام نیز باشیم. تنها عاملی که شاید بتواند در این روند تأثیرگذار باشد و نقضهای سریالی را کند یا متوقف کند، واکنش قاطع، مؤثر و بهموقع است.
شاید موعد اولین واکنش عملی و متناسب، اکنون فرارسیده باشد. بیشک تصمیم درست یا نادرست مسئولان ایرانی میتواند تأثیر مثبت و منفی روشنی بر منافع ملی داشته باشد. این روزها برخی که هنوز چشم بر واقعیت نگشودهاند و با بهانههایی همچون چندجانبه بودن، اقدام متقابل را رد میکنند، برخی دیگر پیشنهادهایی بهعنوان اقدام متقابل میدهند که فاقد ویژگی همارزی و تأثیرگذاری است. برای مثال منع خرید کالاهای امریکایی، در زمانی که واردات رسمی کالاهای امریکایی به کشور ما چندان زیاد نیست و رقم آن نیز در قیاس با کلیت تراز تجاری امریکا ناچیز است، چندان معقول و منطقی به نظر نمیرسد.
منطقی آن است که اگر نقض تعهدی در یک معاهده انجام پذیرد، اقدام متقابل نیز بر اساس تعهدات همان توافق باشد. ازآنجاکه همه تعهدات ایران در برجام از جنس هستهای است، اگر اقدام متقابلی صورت پذیرد باید در خصوص تعهدات هستهای ایران از جمله سطح غنیسازی، تعداد ماشینها، حجم ماده غنی ذخیرهشده و ... باشد. طرح چنین گزینههایی به این معناست که بهطرف مقابل و دیگر بازیگران این عرصه تأکید شود که ایران آماده پاسخگویی به زیادهخواهیها و زورگوییهای واشنگتن در هر سطحی هست. اگر طرفهای ثالثی همچون اروپاییان در برجام وجود دارند، نباید سبب شود مسئولان ایرانی از حقوق ملت ایران منصرف گردند، بلکه باید به اروپاییها تفهیم کرد که اگر مایل بر بقای برجام هستید، باید هزینههای آن را نیز بپردازید و آن فشار به واشنگتن است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، بهزودی نقضهای سریالی برجام سرعت خواهد گرفت و اگر با این پدیده برخورد عزتمندانه نکنیم، شاهد روزی خواهیم بود که در کتابهای درسی تاریخ، آن را در شمار قراردادهای به زیان منافع ملت معرفی خواهند کرد.
همین مطلب: