جوانان، موتور پیشبرنده انقلاب
جوانان، موتور پیشبرنده انقلاب
دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با بسیجیان در ورزشگاه آزادی، حامل پیامهای مهمی بود که تحلیل آنها در شرایط امروز گفتنیهای بسیاری را در ذهن متبادر میکند، اما نکتهای که شاید بتوان آنرا از همه مهمتر قلمداد کرد، تکیهبر نیروی جوانی و بهخصوص جوانان مؤمن و انقلابی نسل سومی و چهارمی است. ایشان خطاب به جوانان فرمودند: «نوک پیکانِ این حرکت عظیم ملّی، شما جوانها هستید؛ شما هستید که راه را باز میکنید. پیرانِ مجرّب اگر خسته نباشند، بیحال نباشند، ازکارافتاده نباشند، میتوانند راهنمایی کنند ولی موتور پیشبرنده این قطار، شما جوانها هستید.»
تحلیل نسلی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن نشان میدهد با چهار نسل پیاپی مواجه بودهایم؛ نسل اول انقلاب در شکلگیری انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای تشکیل نظام اسلامی در ایران تلاش کرده و تحت رهبری حضرت امام (ره) موفق به انجام وظیفه اساسی خود شد. نسل دوم انقلاب نیز علاوه بر مشارکت در شکلگیری انقلاب اسلامی به تثبیت و پاسداری از نظام اسلامی بهخصوص در عرصههای جهاد و شهادت و زمینهسازی و پیشبرد ایجاد دولت اسلامی مبادرت ورزید. نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی، نسلهایی هستند که در دوره جمهوری اسلامی تربیت و رشد یافته و در واقع اولین ثمرات سرمایهسازی انسانی انقلاباند. با توجه به گذر زمان و سپری شدن چرخه عمر نسلهای اول دوم، طبیعی است که اکنون زمان ورود نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است که عرصه کارآمدسازی دولت اسلامی آوردگاه اصلی اوست. الگوسازی از جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جامعه اسلامی نیازمند انجام این مأموریت مهم بهدست این نسلها است که نهایتاً پیریزی مرحله تمدن اسلامی را به دنبال دارد.
از سویی برخلاف نظریات غربی ارائهشده در خصوص انقلابها که معتقدند گذر زمان و تغییر نسلی منجر به بروز شکاف نسلی در خصوص اهداف انقلاب شده و باعث رویگردانی نسلهای آتی نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب میشود، خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران شاهد گرایشی عمیقتر در نسل سوم نسبت به ارزشها و آرمانهای اصیل انقلابی است. ازاینجهت همهچیز برای نقشآفرینی نسل سومیها و چهارمیها آماده است.
ابتکار عملی که نسل جوان مؤمن و متخصص در سالهای اخیر چه در عرصههای پیشرفتهای علمی و فناورانه و چه در فعالیتهای خودجوش فرهنگی رسانهای از خود بروز دادهاند، خود کارنامهای قابلاعتماد از این نسل در جهت تحقق اهداف عالی انقلاب اسلامی، چه در مقطع کنونی و چه اثرات و نتایج آن در بلندمدت به نمایش گذارده است.
همه تحلیلها، مؤید یک نکته عمیق و راهبردی است و آن اینکه پیشرفت و اعتلای کشور در گرو بها دادن حقیقی به نسل جوان خصوصاً در مدیریتهای میانی و حتی کلان و سپردن امور اجرایی کشور به نسل سوم انقلاب اسلامی است. هزار نکته باریکترازمو، اما درست همینجاست که بااینحال، آنچه مشاهده میشود، جریانی قدرتمند در حوزه اجرایی کشور، درست در خلاف مسیر نقشآفرینی نسل سوم فعالیت میکند. درحالیکه در ادوار گذشته در هر دوره شاهد چرخش مدیریتی و نخبگانی به سمت روی کار آمدن نسل جدید مدیران در عرصههای اجرایی کشور بودهایم، متأسفانه در چند سال اخیر شاهد معکوس شدن این روند هستیم. اکنون کشور با چالشهای گوناگون در حوزه اقتصادی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند که تبعات آن کموبیش معیشت و آرامش عموم مردم را هدف گرفته است. بیشتر این چالشها ریشه در ناکارآمدیای دارد که یا به فرسودگی سامانههای مدیریتی و اجرایی بازمیگردد یا به فرتوتی مدیران مسلط بر این سامانهها. بدون شک کسی منکر اهمیت و ارزش تجربه نیست و اصولاً تحلیل نسلی انقلاب نیز بر مبنای انتقال تجارب و آرمانها از نسلی به نسل دیگر بنانهاده شده است، اما منصفانه نیست در شرایطی که کشور نیاز به کار روزافزون و تلاش شبانهروزی دارد، از دادن فرصت به تازهنفسانی که هم انگیزه و هم توان بیشتری از پیشینیان خویش دارند خودداری کنیم و نسل اولیها را وادار به مسائلی نماییم که طاقت جوانی را میطلبد.
از منظری دیگر این چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً ازدستدادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند که هنوز مجال سعی و تلاش در محیط حقیقی را نیافتهاند. در چنین شرایطی کشور در آینده باید هزینه هنگفتی را بابت چرخش ناگهانی و وسیع مدیریتی به نسل بدون تجربه بدهد که روشن نیست چگونه جبران خواهد شد؟
بههیچعنوان نمیتوان و نباید تجربهها را نادیده گرفت و مقصود نگارنده این نیست که از ظرفیت مدیران مجرب و توانمند متعهد به نظام و انقلاب بهرهگیری نکرد. اما نیاز به اثبات ندارد که مدیریت اجرایی، مستلزم نشاط و پویاییای است که در نسلهای گذشته تقریباً پایان پذیرفته است. با اندکی تدبیر صحیح میتوان در سمتهای مشاورهای و برخی حوزههای تصمیمگیری کلان از ظرفیت مدیران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفیت مدیریت اجرایی را برای مدیران جوان خالی کرد.
فراموش نکنیم تربیت مدیر نیاز به اعطای فرصت مدیریت دارد و قطعاً اگر فرصتی که بهواسطه فروپاشی رژیم ستمشاهی و نیز تأسیس نهادهای انقلابی در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب برای نسل اول و دومی که عمدتاً فاقد هرگونه تجربه مدیریت بودند، پیش نمیآمد، امروز نسلی از مدیران کارآزموده و توانمند در حوزههای گوناگون را در اختیار نداشتیم. اگر مدیران نسل اولی و نسل دومی، فرصتی را که انقلاب، سه دهه پیش سخاوتمندانه در اختیارشان گذارد، از نسل جوان دریغ ورزند، بهزودی شاهد حادثه ناگوار توقف تربیت مدیران برای آینده کشور خواهیم بود که تبعات سنگین و جبرانناپذیری برای کشور و نظام به همراه دارد.
همین مطلب: