مسیر پیشرفت در چله دوم
مسیر پیشرفت در چله دوم
انسان بر اساس فطرت همواره سعی در پیشرفت و بهبود شرایط زندگی خود داشته است. در دورههای اخیر هیچ چیز به اندازه پیشرفت نیروی هدایتکننده اندیشه و رفتار انسانی نبوده است. در زمان کنونی پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای از اهمیت برخوردار است که تمام نظامهای سیاسی، پیشرفت همهجانبه را وجهه همت خود قرار دادهاند و برای دستیابی به آن تلاش میکنند. اهمیت پیشرفت و تعالی در جهان کنونی به گونهای است که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت به منزله مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود. بر اساس همین نیاز است که دهه چهارم انقلاب اسلامی را امام خامنهای دهه «عدالت و پیشرفت» نامیدهاند.
اکنون که چند سال از طرح گفتمان پیشرفت و عدالت، در فضای سیاسی و رسانهای کشور میگذرد، رشد شتابنده این گفتمان، نشان از آن دارد که جمهوری اسلامی در این مسیر به موفقیت و پیروزی نسبی رسیده است. هر چند تا رسیدن به پیشرفت مطلوب و دستیابی کامل به الگوی اسلامی- ایرانی آن، هنوز راه زیادی داریم ولی تا کنون نه تحریمهای بینالمللی توانسته است سیستم سیاسی و اقتصادی ایران را با فشار داخلی و نارضایتیهای رو به رشد- مورد انتظار غرب- مواجه کند و نه انزوا و فشارهای بینالمللی، جمهوری اسلامی را دچار تعارض ساختاری و متلاشی کرده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ضمن فراخوان برای نقد و ارزیابی سندی که توسط مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پیشنهاد گردیده در پیام خویش مرقوم داشتند «پیشرفت، مستلزم تحول مطلوب نفوس انسانی و هنجارها و سازوکارهای اجتماعی است و بنابراین امری تدریجی و طولانی و وابسته به ایمان و عزم و تلاش ملی و صبر و مداومت همگانی و از همه برتر، تفضلات الهی است که به حول و قوه کبریاییاش انشاءالله در تداوم انقلاب اسلامی به این ملت عنایت خواهد فرمود. »
پیشرفت از مفاهیمی است که هر جامعهای بر اساس مبانی معرفتی، فلسفی و اخلاقی خود برداشت خاصی از آن دارد. هر پدیدهای دارای ویژگیها و جنبههای خاصی است که شناخت صحیح آن، ارتباط مستقیم و وابستگی تامی به تشخیص آن ویژگیها دارد. زبانی که برای توصیف پدیدهها به کار گرفته میشود بر موضوع مورد بررسی و نیز شیوه رویکردی که به آن موضوع میپردازد، تأثیرگذار است.
در فرآیند پیشرفت و تکامل و هدفگذاری و تعیین مقصد برای آن، جهانبینی حاکم بر جامعه نقش بسزایی دارد. اگر جامعهای دارای بینش مادی باشد، اهداف زندگی را محدود به جنبههای مادی میداند و گزینش خود را در همین راستا انجام میدهد و پیشرفت را حرکتی در جهت اهداف خود تعریف میکند. در این نگاه، هر چیزی که محدودیت مادی ایجاد نماید و برای امیال و خواستههای مادی مانع محسوب شود، ضدتوسعه قلمداد میشود.
کاربرد واژه توسعه توسط اندیشمندان و سیاستمداران غربی با بار ارزشی و ارزشگذاری شخصی همراه است. غرب با تقسیمبندی جهان به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته این مفهوم را القا میکند که کشوری توسعهیافته به شمار میرود که دارای فرهنگ، آداب، رفتار و جهتگیری سیاسی با مختصات غربی باشد. در حال توسعه یعنی کشوری که در حال غربی شدن است و توسعهنیافته یعنی کشوری که در مسیر غربی شدن قرار ندارد. ملاک این تقسیمبندی نه برخورداری از دانش و فناوری پیشرفته، بلکه برخورداری از فرهنگ و ارزشهای غربی و حرکت در مسیر کسب آنها است. در این راستا، ایده توأم بودن فرهنگ و تکنولوژی را مطرح نمودند. مدعای این ایده این بود که یا باید تکنولوژی را با فرهنگ پذیرفت یا هر دو را رد کرد و چون تکنولوژی از غرب میآید، باید فرهنگ هم از غرب بیاید.
پیشرفت در اندیشه و نظام معنایی اسلام معنای خاص دارد و در چالش با توسعه غربی قرار دارد. واژه توسعه، که در جهان سیاست بهکاربرده میشود، برگرفتهشده از فرهنگ غرب است و با نگاه تکبعدی به رشد جامعه، فقط رشد مادی آن را مد نظر قرار میدهد. در جهان معاصر، هویت و شخصیت حقیقی جوامع اسلامی در پرتو فرهنگ و ایدئولوژی آسمانیشان رقم میخورد. بدین معنا که اگر جهان غرب با ابتنا بر انسانمحوری با فرهنگ مادی و تکنولوژی پیشرفتهاش شناخته میشود، جهان اسلام با ابتنا بر خدامحوری با معنویت، انسانیت و اخلاق و با فلسفه، حکمت و ایدئولوژی متافیزیکیاش هویت مییابد.
اندیشه اسلامی، پیشرفت و تکامل را یکی از ابعاد وجودی انسان تلقی مینماید و هر روزِ انسان را بهتر از روز قبل میخواهد؛ البته این پیشرفت و ترقی باید در چارچوب اصول، احکام و ارزشهای دینی خود تحقق یابد، چرا که اساساً سعادت حقیقی این جهانی انسان، علاوه بر سعادت اخروی، از همین راه حاصل شدنی است. پیشرفت در نظام معرفتی اسلام، عبارت است از حرکت تصاعدی و رو به کمال انسان که تمام ابعاد وجودی او را در بر دارد و به طور متوازن و متناسب انجام میگیرد.
با همین رویکرد در نگاه اجتماعی و کلان نیز میتوان پیشرفت یک کشور و جامعه را تبیین کرد. پیشرفت جامعه اسلامی، تعالی و تکامل معنوی و مادی در نهایت حاکم شدن حیات طیبه اسلامی در آن است.
بر اساس این گزاره کلی میتوان نظام پیشرفت و نقشه راه آن را نیز الگوسازی نمود. واقعیت آن است که انقلاب اسلامی صرفاً یک رویداد تغییر نظام سیاسی در بهمن 57 نبود، بلکه سرآغاز نهضتی بود که آرمانهای متعالی را در غایت این حرکت جستوجو میکرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین مسیر و نقشه راه پیشرفت و تعالی نظام و انقلاب از هدف نهایی تمدن سازی و پنج مرحله نیل به آن نام بردند که عبارت بودند از: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه (کشور) اسلامی و تمدن بینالمللی (دنیای) اسلامی. در حقیقت میتوان این پنج گام را نرم افزار تمدن سازی و مبنای طراحی الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی دانست.
اکنون 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و نظام اسلامی در مسیر حرکت خود به موفقیت و پیشرفتهایی نائل آمده و با روشن شدن چشم انداز دوم انقلاب اسلامی در 1444 مسیر نِیل جمهوری اسلامی ایران به قله پیشرفت و تمدن سازی باعزم راسخ و توان هم افزای همه فرزندان انقلاب اسلامی پیش روی همه ماست. به امید آنکه در دومین چله انقلاب طلیعه تمدن جهانی اسلامی رخ بنماید.