فراز و فرود رسانه های تجدیدنظرطلب
فراز و فرود رسانه های تجدیدنظرطلب
بخش اول
مقاله ای می خوانید را هفته پیش نوشتم که در روزنامه ایران (ویژه نامه ایران زمین) به چاپ رسید. از ان جا که این ویژه نامه در همه نقاط کشور در دسترس نیست بخش اول این مقاله را برای خوانندگان در این جا قراردادم:
مطالعه جریان رسانه ای تجدیدنظرطلب نشان می دهد این جریان در دهه دوم انقلاب رشد کرده و در دهه سوم انقلاب بسیاری از نیات خود را اجرایی می سازد. پیشینه حرکت رسانه ای تجدیدنظر طلبان به سال های پایانی دهه شصت باز می گردد. در دو سال پایانی دولت مهندس موسوی، وزارت ارشاد اجازه انتشار نشریاتی هم چون «دنیای سخن» و «آدینه» را به جریان سکولار داد که در قالب فعالیت های ادبی و فرهنگی اجتماعی مأمنی را برای بازگشت سکولار ها و طرد شدگان از سوی انقلاب و مردم فراهم آورده بودند.
در دولت سازندگی نیز با تغییراتی در کادر وزارت ارشاد روند اعطای مجوز به نشریات سکولار شدت گرفت. از سویی در میان مدیران دقت وزارت ارشاد، نیز تمایلی به غرب به چشم می خورد و فصلنامه «ارغنون» که از بهار 1373 در مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و به مدیر مسئولی «احمد مسجد جامعی» منتشر می شد ، نمونه خوبی برای این موضوع است. این فصلنامه که «غرب شناسی» را هدف اصلی خود تعیین کرده بود به دست غربزدگانی اداره می شد که هم و غم خود را در ترجمه دیدگاه های فلسفی متفکران غربی همچون هابرماس ، گادامر، راسل ، وینگشتاین، مارکوزه، پوپر و ... قرار داده بودند.
از سوی دیگر مدیران وقت وزارت ارشاد نیز تمایل چندانی به نظارت دقیق بر مطبوعات نداشتند. در سال 1370 زمانی که مجله «گردون» به صاحب امتیازی یکی از کارمندان وزارت ارشاد اقدام به اهانت به حجاب و مقدمات اسلامی در طرح روی جلد خود کرد و این اقدام با اعتراض اقشار مذهبی گوناگون جامعه مواجه شد، وزارت ارشاد با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد ارزیابی این موضوع تنها با هئیت منصفه است و هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد به سانسور و کنترل نشریات مباردت ورزد.(1)
در این دوره روند تساهل و تسامح حاکم بر وزارت ارشاد بارها با استقبال محافل ضد انقلاب مواجه شده بود. علی سجادی از عناصر وابسته به تشکیلات فرماسونری در ماهنامه پر – وابسته به بنیاد پر – که در آمریکا منتشر می گردد، نوشت: «در نتیجه تساهل حکومت (جمهوری اسلامی) ، نشریاتی هم چون آدینه چستا و گردون به بازار آمد.»(2)
هم چنین یکی دیگر عناصر ضد انقلاب در گفتگو با یکی از رادیوهای بیگانه گفت: «همان کاری که شاه کرد و مرخص شد ... همان اشتباه را این حکومت کرد و لای مطبوعات را باز کرد و دیگر محال است بتواند جلوی این موج را بگیرد.»(3)
در این دوره جبهه وسیعی از نشریاتی که ابتدا ظاهرا تنها در حوزه های فرهنگی مشغول تبلغ لیبرالیسم فرهنگی اجتماعی بودند ، اما به تدریج از دل آنها نشریات سیاسی نیز پدید آمد شکل گرفته بود که در یک حرکت خزنده مشغول تغییر و تحول بافت زیر بنایی فرهنگی اجتماعی جامعه بودند.
«سیامک پورزند» از عناصر پشت پرده مطبوعات زنجیره ای و از وابستگان جبه سلطنت طلب ، بعدها در اعترافات خود حقایق بسیاری از روند تهاجم این نشریات را تشریح کرد و گفت: «هدف ما این بود که بتوانیم از شرایط و موقعیت ها استفاده کنیم، برای این که جوانان توجه کنند به مسائل فرهنگی غرب و این هدف از طرف خارج کشور هدایت می شد... هدف ما ترویج دگراندیشی و توجه دادن به غرب بود . من با مجلاتی که جنبه دگراندیشی داشتند مثل ماهنامه و هفته نامه ها ... جلسات مختلفی را ترتیب می دادیم... (هدفمان این بود) در روزنامه ها ، مطبوعات فضایی را به وجود آوریم که در مردم این تصور به وجود آید که اوضاع در حال تغییر است.»(4)
آری، تحرک وسیعی برای ایجاد تغییرات اساسی در جامعه تدارک دیده شده بود و در مقابل چشم های بسیاری بر این اقدامات بسته بود. در این زمان ، نوک پیکان انتقادات ، شخص سید محمد خاتمی قرار داشت و البته او نیز مورد حمایت رئیس جمهور وقت قرار داشت. سرانجام انتشار شماره ای از نشریه ای موهن – به نام فاراد – خاتمی را در خرداد 1371 مجبور به استعفا کرد.
در استعفا نامه خاتمی – خطاب به رئیس جمهور وقت – نکاتی به چشم می خورد که نشانگر جهت گیری وی و مدیران وقت وزارت ارشاد در مقابل شبیخون فرهنگی است. خاتمی مخالفت ضمنی خود را با دغدغه بسیاری از دلسوزان در خصوص شبیخون فرهنگی اعلام می نمود. پس از استعفای سیدمحمد خاتمی، علی لاریجانی و در دولت دوم سازندگی، مصطفی میر سلیم در مسئولیت وزارت ارشاد قرار گرفتند که هر چند تلاش هایی برای مقابله با جریان رسانه های سکولار و تجدیدنظرطلب پیگیری کردند اما بررسی نتایج نشان از کم ثمر بودن این فعالیت هاست.
البته در این دوره تکنوکرات های دولت سازندگی نیز به سهم خویش در دامن زدن به فضای لیبرالیسم در کشور نقش ایفا کردند. محمدتقی بانکی ، معاون وزیر وقت معادن و فلزات و مدیر عامل شرکت ملی فولاد نشریه ای به نام «نگاه نو» منتشر می نمود . از اولین شماره های این نشریه گفتمان ایدئولوژی زدایی که ترجمانی از پایان پذیرفتن اندیشه و ناب انقلاب اسلامی بود، در این نشریه تبلیغ می شود. به جز اینها، اندیشه هایی هم چون پلورالیسم (تکثر گرایی) ، تمایل به غرب ، حمایتن از روشنفکران سکولار، حمایت از هنر و موسیقی های مبتذل و ... از جمله مباحثی بود که در جریده این مدیر عالی رتبه دولت سازندگی تبلیغ می شد.
البته او تنها نبود محمد محسن سازگارا، معاون بهزاد نبوی در وزارت صنایع سنگین – در دولت میر حسین موسوی – که در دولت سازندگی با بهره گیری از نزدیکی با معاونت مطبوعاتی وقت وزیر ارشاد – خاتمی – به مدیر عاملی تعاونی مطبوعات هم رسیده بود، در ماهنامه خود «آینه اندیشه» درمان مشکلات کشور را در جایگزینی آن چه مدیریت علمی می خواند به جای مدیریت فقها می دانست. ناگفته پیداست که آن چه در دراین جا بیش تر مورد تهاجم امثال او قرار داشت اصل اساسی ولایت فقیه بود. علاوه بر این در همین نشریه، او از مسئله رابطه با آمریکا نیز حمایت می کرد.
از سویی اولین روزنامه رنگی کشور – همشهری – که از سوی شهرداری تهران منتشر می شد، گرچه مدعی بود به دنبال دوری از سیاست زدگی است، اما در عمل گاهی فرهنگ و تفکر لیبرال سرمایه داری را به گونه ای نامحسوس تبلیغ می کرد. مخاطبان «همشهری» در کنار موضوعات مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و... پس از سالها خواننده مطالبی هم چون پیش گرفتن «مدونا» (زن رقاصه آمریکایی) از «مایکل جکسون» در افکار عمومی آمریکا بودند و یا تبلیغ اندیشه اشخاصی هم چون «مهدی حائری یزدی» را مشاهده می کردند که نه تنها مخالف ولایت فقیه بلکه مخالف الهی بودن حکومت پیامبر (ص) بود.
موسسه همشهری، فرهنگسراها و بخش های دیگری از شهرداری تهران از جمله سازمانهایی بودند که پس از انتخابات مجلس چهارم و نیز استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد به مکانی برای امرار معاش و فعالیت های سیاسی فرهنگی برخی اعضای موثر جناح چپ تبدیل شده بود ، با این تفاوت که اندیشه های هم چون خط امام (ره) و مبارزه با اسلام آمریکایی در اینها تا حدی تقلیل یافته بود که پهلو به لیبرال سرمایه داری می زدند.
در این سال ها تنها رسانه ای مخالف سیاست های دولت سازندگی بود، روزنامه «سلام» بود که مدیریت آن با محمد موسوی خوئینی ها بود و افرادی هم چون عباس عبدی در آن قلم می زدند. البته دولت سازندگی در مقاطعی همین قدر انتقاد را بر نمی تافت و اقدام به واکنش های جدی وحتی مقطعی توقیف این نشریه نمود.
پانوشت:
1. سلام ، 24/05/1370
2. ماهنامه پر – به نقل از نفوذ و استحاله ص 93
3. رادیو 24 ساعته ایرانیان به نقل از نفوذ و استحاله ، ص94
-
روزنامه کیهان ، 6/05/1381