چرا مذاکره نخواهیم کرد؟
چرا مذاکره نخواهیم کرد؟
هبر معظم انقلاب اسلامی در آغاز درس خارج فقه خود فرمودند: «مذاکره با امریکا یعنی تحمیل خواستههای امریکا بر جمهوری اسلامی ایران؛ دوّم اینکه مذاکره یعنی نمایشِ موفقیت سیاستِ فشارِ حداکثری از سوی امریکا. برای همین هم هست که مشاهده کردید رئیسجمهور محترم، وزیر خارجه، مسئولین کشور همه یکصدا، یکزبان گفتند که ما با امریکا مذاکره نخواهیم کرد؛ نه مذاکره دوجانبه، نه مذاکره چندجانبه. اگر امریکا حرف خودش را پس گرفت و به آن معاهده هستهای که نقض کرده بود برگشت و توبه کرد و شد عضو کشورهای معاهدهکننده، آنوقت در جمع کشورهای معاهدهکننده که شرکت میکنند و با ایران صحبت میکنند، او هم شرکت کند؛ بدون آن، هیچگونه مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسئولین جمهوری اسلامی و امریکاییها اتّفاق نخواهد افتاد؛ نه در سفر نیویورک، نه در غیرسفر نیویورک... اینها نشاندهنده این است که جمهوری اسلامی میداند چهکار خواهد کرد. اینها در طول این ۴۰ سال، با انواع و اقسام ترفندها نتوانستهاند جمهوری اسلامی را مغلوب کنند و سیاستهایشان یکی پس از دیگری مغلوب سیاستهای جمهوری اسلامی شده است؛ بعدازاین هم به حول و قوّه الهی، آنها مغلوب جمهوری اسلامی خواهند شد و جمهوری اسلامی سربلند و عزیز از میدان خارج خواهد شد.»
مسیر تاریخی ملت ایران در طول ۴۰ سال گذشته سرشار از چالشها و مشکلاتی بوده که به تعبیری میتوان آنها را بهمثابه امتحاناتی در نظر گرفت که عیار این جامعه در آن سنجیده شده و فولاد استقامت آنان در این کوران، آبدیدهتر شد. بهحق میتوان ملت ایران را مصداق این آیه شریفه کلامالله مجید دانست که «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَکیلُ؛ اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: مردم [لشکر دشمن]برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید! اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» البته در طول تاریخ کم نبودهاند کسانی که در مقابل فشارهای دشمن و نیز برخی آسیبهای درونی، ولایت شیطان را پذیرفته و سر تسلیم در مقابل زیادهخواهیهای مستکبران فرود آوردهاند. مروری بر نوع مواجهه کشورهای ضعیف و عقب نگاه داشته شده با مقوله پیشرفت، خود درس عبرتآموزی ازاینجهت است. کم نبودهاند کسانی که در مقابل نظام سلطهگر و سلطهپذیر مطلوب مستکبران سر خم کرده و آشکارا مسیر پیشرفت خود را ذیل استکبارورزی سلطهگران تعریف کردهاند. برخی نخبگان غربگرا و غربباور در جوامع مستضعف، کعبه آمال خود را پیروی از غرب و تبدیلشدن به یکی از اقمار نظام سلطه تصویر کردهاند. متأسفانه باید گفت برخی غربگرایان چنان مسخشدهاند و دلهایشان مرده است که توفیق حسن ظن به وعدههای الهی را ازدستدادهاند و در مسیر حرکت خود تنها به ابزار ماده اکتفا میکنند. طبیعی است انسانی که تنها به ابزاری مادی متکی شود، در مقابل نیرویی توانمندتر، خود را میبازد و مسیر تسلیم را دنبال میکند. هزار نکته باریکترازمو اتفاقاً اینجاست که دقیقاً کسانی که به ولایت شیطان گردن مینهند و عزت خود را به مستکبران ارزانی میدارند، بهمثابه مهرههایی در دست نظام سلطه تلقی شده و گاه چنین شده که آنگاه تاریخمصرفشان از سوی اربابان غربی به پایان میرسد، به صورتی کاملاً غیرمنتظره کنار گذاشته و به فراموشی سپرده میشوند. شیاطین هیچگاه تکیهگاه امن و مطمئنی برای پیروان خود نبوده و نیستند. در مقابل کسانی که مسیر استقامت عزتمندانه را با حسن ظن به وعدههای الهی و نیروی تدبیر و خرد در پیشگرفتهاند، مشمول برکات الهی و مصداق آیه شریفه «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا» میگردند. تنها در این چارچوب است که میتوان رمز موفقیتهای ملت ایران و نظام اسلامی را در برابر انبوه مشکلات و فشارهای دشمن در طول سالهای متمادی دریافت. اکنون نیز در دهه پنجم انقلاب اسلامی، همین بنیان توحیدی، الگوی پیشرفت ملت ایران را رقم میزند که «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ.»
واقعیت آن است که منازعه امروز نظام اسلامی و سلطهگران وارد مرحله جدیدی شده و آن تلاش غرب برای تضعیف نقاط قوت و برچیدن مؤلفههای اقتدار ملی ایران اسلامی است. در یکسو دولت ایالاتمتحده امریکا قرار دارد که برجام را پاره و عدم بازگشت تحریمها را منوط به اقتدار زدایی تمامعیار از کشورمان میکند و در ضلع دیگر اروپاییها نیز حفظ برجام معیوب و ناقص فعلی را به محدودسازی ایران در موضوع نفوذ و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران، توانمندی موشکی و بازدارندگی دفاعی ایران و ... مشروط میکنند. البته منطقی نیست که منتظر ما به ازای اقتصادی در برابر این قربانیان آتی برجام باشیم، چراکه برجام در بهارش ثمری نداشت، چه رسد به موسم خزانش. حتی اگر بر فرض محال تسلیم شدن قرار بود «آبنبات»ی به همراه داشته باشد، باید حواسمان باشد که داریم چه مرواریدهایی را با آن معاوضه میکنیم. عدول از نقاط قوت راهبردی و قربانی کردن امنیت ملی کشور و مردم پیش وعدههای توخالی غرب بههیچروی منطقی نیست. مذاکره کردن بر سر مؤلفههای بازدارندگی دفاعی، همچون توانمندی موشکی و سلاحهای راهبردی بدان معناست که به دست خود وارد فرایند خلع سلاحی شویم که نهتنها هیچ مبنای متعارف بینالمللی ندارد، بلکه خلاف منطق عقلی نیز هست. حتی اگر مذاکره بر سر موشکها به نتیجه هم نرسد، ورود به آن بههیچعنوان به صلاح نیست.
ورود به این نوع مذاکرات حداقل ضرر بزرگی که دارد، باز شدن مشت بسته دفاعی در مقابل طرف مقابل است، امری که سالهای سال غربیان برای آن تلاش کرده و ناموفق بودهاند. توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران از نوع متعارف بوده که خلاف هیچ معاهده بینالمللی نیست و نباید زیر بار بدعت گفتگو درباره آن رفت. حوزه دیگر چالش غرب با اقتدار ملی ایران، در حوزه قدرت منطقهای و نفوذ ایران در عرصه غرب آسیا است. غربیها امروز نمیتوانند ایران را بهعنوان بازیگر مهم و تعیینکننده منطقهای نادیده بگیرند و ما نیز نباید بر سر اصل بازیگری و نیز راهبردها و تاکتیکهای خود در محیط منطقه با کسی مذاکره کنیم. قطعاً جمهوری اسلامی ایران همانند گذشته بهعنوان یک بازیگر منطقه با دیگر اطراف تأثیرگذار در تحولات منطقه بهصورت دوجانبه بر سر راهحلهای مفید در خصوص بحرانهای منطقه مذاکره خواهد کرد، اما بههیچعنوان زیر بار مذاکره بر سر اقتدار منطقهای خود و تصمیمات راهبردی خود در این منطقه نخواهد رفت. به همین ترتیب مذاکره به بهانه حقوق بشر، در حکم دخالت طرف غربی در شئون داخلی کشور و نفی استقلال و حاکمیت ملی ایران تلقی شده و قابلقبول نیست. علیایحال باید گفت: راهبرد امریکایی فشار حداکثری-مذاکره و الگوی غربگرایان داخلی برای مذاکره-گشایش اقتصادی مدتهاست که شکستخورده است.
همین مطلب: