ضلع داخلی باند آمدنیوز را رها نکنیم
ضلع داخلی باند آمدنیوز را رها نکنیم
موفقیت اخیر پاسداران گمنام امام زمان (عج) در عملیات پیچیده و چندوجهی بازداشت سرکرده باند جنگ روانی موسوم به آمدنیوز، علاوه بر آنکه قدرت جامعه اطلاعاتی سپاه را بار دیگر در سطح ملی و فراملی به رخ کشید، پیامدها و رهاوردهای مهمی در آینده خواهد داشت که لازم است مورد مداقه و تأمل قرار گیرد. همگی به یاد داریم که در چند سال اخیر باند جنگ روانی مذکور در جهت تهاجم سنگین رسانهای علیه نظام جمهوری اسلامی و ارکان آن و نیز بی ثبات سازی کشور چه اقداماتی را پیگیری کرد و در اغتشاشات دی ماه سال ۱۳۹۶ حتی تمام چارچوبهای حرفهای رسانهای را به کنار نهاده و بدون تعارف و حفظ ظاهر، به اقداماتی همچون «آموزش ساخت سلاحها و مواد منفجره دستساز»، «تعلیم روش آشوب و اغتشاش» و «معرفی کردن مراکز حکومتی و تشویق آشوبگران به حمله به آنها» پرداخت که آشکارا نشان از اتصال و وابستگی این شبکه به سرویسهای اطلاعاتی متخاصم و نیز گروهکهای تروریستی است.
اکنون سرکرده این شبکه در تور اطلاعاتی سپاه گرفتار آمده و به دست قانون سپرده خواهد شد، اما نمیتوان فراموش کرد که این شبکه عملیات روانی-رسانهای تنها به اتاق فکر خارجی و ادارهکنندگان چند کانال تلگرامی محدود نمیشود و همراهان و همکاران داخلی آنها نیز در این مدت چند ساله را باید تعقیب کرد. روشن است که اینجا مقصود از همکاران و همدستان داخلی این فتنه نیوزها تنها مخبرین و جاسوسکهای متصل به آنها نیست، بلکه علاوه بر کسانی را که اخبار محرمانه و اسناد طبقه بندی شده در اختیار آنها قرار دادهاند، دو دسته دیگر از کسانی که با عمل خود راه آنها را هموار کردند، نیز در اعمال خرابکارانه آنها شریکند، چه دانسته این راه را هموار و یا چه نادانسته پازل دشمن را تکمیل کرده باشند. این دو دسته که میتوان از آنها به عنوان «همدستان داخلی باند آمدنیوز» یاد کرد، عبارتند از:
۱- برخی مدیران و مسئولان به رغم اطلاع از اعمال خرابکارانه و فتنه انگیزانه کانالهای اینچنینی در شبکه تلگرام، نه تنها هیچ گونه اقدام مؤثری برای حل این مسئله و اعمال فشار به گردانندگان خارجی تلگرام انجام ندادهاند، بلکه در مقطعی خواسته یا ناخواسته با ایجاد بسترهای فنی زمینه تقویت این قبیل شبکههای اجتماعی را فراهم کردند.
۲- برخی فراتر از گروه اول با موج سازی روانی در جامعه، دلسوزانی را که در خصوص خطر پیامرسانهای فتنهگر هشدار میدادند، تخطئه کرده و با ژست لزوم شفافیت و دسترسی به اطلاعات راه را برای ضدانقلاب فراهم آوردهاند. آیا از کسانی که سالها نان امنیت ملی را خوردهاند و خود را خبره در این امر میدانند، میتوان پذیرفت که تهدیدات جولانگاه گروههای تروریستی و منافقین را درک نکنند و خلاف منافع ملی، میدان را برای ضدانقلاب باز کنند؟ قطعاً چنین افرادی در هر سمت و جایگاهی که باشند باید در مقابل مردم و خون شهدای مقابله با فتنه پاسخگو باشند و مسئولیت اشتباهات و اصرار خود بر مسیر خطا را بپذیرند.
۳- برخی نخبگان سیاسی که بعضاًَ از اعضای فعلی و پیشین قوای سهگانه هستند، حتی پا را فراتر نهاده و با استناد به اطلاعات غلط منتشر شده در کانالهای فتنهگر، طی چند سال گذشته، اقدام به تکرار ادعاها و اتهامات ضدانقلابی علیه اشخاص و مسئولان دیگر و کلیت نظام کرده و باعث تشویش اذهان عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شدهاند. طی این مدت اینان با تکرار اتهامپراکنیهای فتنه نیوزها، به اعتبارزایی برای این کانالهای ضدانقلاب پرداخته و موجب تقویت آن شدهاند. اینان باید بابت اشتباه خود در اتهام افکنی با استناد به دروغهای کانال ضدانقلاب از مردم و کسانی که با این اتهام افکنیها چهره آنها را تخریب کردند، عذرخواهی و در پیشگاه خداوند استغفار کنند. البته استغفار اینان کافی نیست و مراجع ذیصلاح باید تمام کسانی را که طی چهار سال گذشته با تکرار ادعاهای منتشر یافته از سوی این باند جنگ روانی به این اتهامات و منشأ آن اعتباربخشی کرده اند، در وضع موجود شریک تقصیر قلمداد کنند و تحت پیگرد قرار دهند.
تجربه تلخ فتنه آشوبهای دی ماه ۱۳۹۶ که هرچند از اعتراضات معیشتی شروع شد و با موج سواری ضدانقلاب و میدانداری شبکههای پیام رسان اجتماعی به سمت و سوی ساختارشکنانه و آشوبگرانه حرکت کرد باید درسهای بسیاری برای مسئولان و متولیان امر داشته باشد. از جمله یکی از عبرتهای آن روزهای تلخ، اولویت دانستن منافع ملی بر انگیزههای جناحی و سیاسی است. باید بدانیم امنیت متاع گرانبهایی است که نمیتوان آن را با هیچ چیز معامله کرد. ابزارهای رسانهای نوین یا هر چیز دیگر اگر در خدمت بی ثباتی یا ناامنی قرار بگیرند، تهدید بالفعل خواهند بود، حتی اگر منافع زودگذر عدهای محدود، ولنگاری این عرصهها باشد.
همین مطلب: