موسم مواسات و همدلی است
موسم مواسات و همدلی است
در طول بیش از چهار دهه گذشته یکی از ویژگیهای بارز انقلاب اسلامی، حمایت از مستضعفان و محرومان بوده و رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی در تمامی عمر گرانمایه خود همواره بر رسیدگی به وضعیت مستضعفان و محرومان جامعه و رفع مشکلات آنان تأکید داشتند و احقاق حقوق این طبقه و برقراری عدالت اجتماعی از دغدغههای همیشگی آن امام بزرگوار بود. امام بارها تأکید فرمودند: «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» همچنین امام راحل (ره) همواره از پابرهنهها و زاغهنشینان بهعنوان «ولینعمت» یاد میکردند و خواهان خدمتگزاری بیشتر به آنها بودند. ایشان در سخنانی نغز و زیبا در اینباره فرمودند: «به مستضعفان و مستمندان و زاغهنشینان که ولینعمت ما هستند خدمت کنید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای نیز درباره نگاه امام و انقلاب به این مقوله میفرمایند: «امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ بهمعنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشهکن کنند؛ همه تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند. از آنطرف به مسئولان کشور هشدار میداد درباره خوی کاخنشینی - این نکتهای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکنتُم فی مسکنِ الَّذینَ ظَلَموا - و همه را از خوی کاخنشینی بر حذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشینانند، این فقرایند، این محروماناند که این صحنهها را با وجود محرومیتها پرکردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا]آنکسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند.
در طول بیش از چهار دهه گذشته یکی از ویژگیهای بارز انقلاب اسلامی، حمایت از مستضعفان و محرومان بوده و رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی در تمامی عمر گرانمایه خود همواره بر رسیدگی به وضعیت مستضعفان و محرومان جامعه و رفع مشکلات آنان تأکید داشتند و احقاق حقوق این طبقه و برقراری عدالت اجتماعی از دغدغههای همیشگی آن امام بزرگوار بود. امام بارها تأکید فرمودند: «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» همچنین امام راحل (ره) همواره از پابرهنهها و زاغهنشینان بهعنوان «ولینعمت» یاد میکردند و خواهان خدمتگزاری بیشتر به آنها بودند. ایشان در سخنانی نغز و زیبا در اینباره فرمودند: «به مستضعفان و مستمندان و زاغهنشینان که ولینعمت ما هستند خدمت کنید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای نیز درباره نگاه امام و انقلاب به این مقوله میفرمایند: «امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ بهمعنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشهکن کنند؛ همه تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند. از آنطرف به مسئولان کشور هشدار میداد درباره خوی کاخنشینی - این نکتهای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکنتُم فی مسکنِ الَّذینَ ظَلَموا - و همه را از خوی کاخنشینی بر حذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشینانند، این فقرایند، این محروماناند که این صحنهها را با وجود محرومیتها پرکردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا]آنکسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند. این وفاداری طبقات متوسط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئله عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجملگرایی و عمل در این جهت.»
هرچند سیاستهای کلان انقلاب اسلامی در جهت ولینعمت دانستن محرومان و توجه به مستضعفان بود، ولی در دهه دوم عمر انقلاب با روی کار آمدن دولت سازندگی، این موضوع عملاً به حاشیه رفت و جای خود را به تجملگرایی و رفاهطلبی برای اشراف و مترفین داد. حاکمیت این نگاه که برای توسعه حتی میتوان لایههایی از جامعه را زیر غلتک توسعه له کرد یا تغییر عنوان «مستضعف» به آسیبپذیر از رهاوردهای این دوره است.
مع الأسف با روی کار آمدن دولت یازدهم، شاهد موج دوم بیتوجهی به محرومان و مستضعفان بودیم. باآنکه آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ بخش عمدهای از سبد رأی خود را از مناطق حاشیهنشین و روستایی بهدست آورد، عملاً این قشر در برنامهریزیهای کلان و اجرایی دولت در معرض بیتوجهی قرار گرفتند. به نظر میرسد خاستگاه این نوع بیتوجهی به محرومان و مستضعفان را باید در حاکمیت «اشرافیت دولتی» و شکلگیری «دولت اشراف» جستوجو کرد. شکلگیری آفتی به نام «اشرافیت دولتی» و «دولت اشراف» که شاید یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه امروز ما را رقمزده است، نشانههایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواستههای طبقه خاص و ممتاز»، «بیتوجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و بهدوراز مردم مستضعف» برخی از علائم این بیماری است. عجیب نیست که در سالهای اخیر بیشتر مدیران مناطق شمال تهران و بعضاً ویلانشینی در اطراف تهران را برای سکونت گزیدهاند، همزمان با مسئولیت دولتی، از ثروتاندوزی در کسبوکارهای شخصی دست نکشیدهاند و فرصتهای ویژهای (!) برای آقازادههای خود فراهم آوردهاند.
زمانی که فرهنگ و الگوی اشرافیت در نظام مدیریتی کشور حاکم شود، اولاً مسابقه زراندوزی میان دستاندرکاران به راه میافتد، ثانیاً فرهنگ تکنوکراتیک لیبرال که فساد را لازمه پیشرفت میداند غلبه پیدا میکند، مسئولان نسبت به اقشار مستضعف و محروم جامعه بیتفاوت میشوند و نهایتاً طبقهای از مدیران اشرافی مسلک در مصدر امر قرار میگیرند که تنها منافع قشر خاصی از سرمایهسالاران و مرفهین بیدرد را پیگیری میکنند. نمونه تام و تمام چنین ساختاری را در کشورهای غربی دارای نظام سرمایهداری میتوان دید که حاکمیت یک درصد اشراف، ۹۹ درصد مابقی را به واکنش وامیدارد.
علیای حال شرایط کنونی کشور و نوسانات دو سال اخیر بازار که به تورم شدید و کوچکتر شدن بیش از پیش سفره مردم انجامیده در کنار تعطیلی بسیاری از کسب و کارها به دلیل بیماری کرونا، به محرومان و مستضعفان بیش از سایر مردم آسیب وارد میکند. با افزایش قیمتها و از میانه رفتن مشاغل، معیشت کم برخوردارترها روزبه روز تنگتر شده و امنیت غذایی آنان بیشتر تهدید میشود. در این شرایط شاید طبقه مرفه و متوسط به بالا با بهرهگیری از پسانداز خود بتوانند، کاهش رفاه خود را تا حدی جبران کنند، اما طبقه ضعیف عملاً در زیر بار فشار سوءمدیریتها و سوءتدبیرها له میشوند. در چنین شرایطی وظیفه دولتمردان و عموم جامعه است که حال مستضعفان را بیشتر دریابند. اکنون خصوصاً در آستانه ماه مبارک رمضان، نیازمند سیاستهای ویژهای برای تأمین نیازهای اساسی محرومان و طبقات متوسط به پایین هستیم. البته این وظیفه منحصر به دولت نیست و عموم مردم نیز باید وظیفه انسانی و اخلاقی خود را نسبت به همنوعان و هموطنان مستضعف خود در این شرایط ویژه بهجا آورند.
بر این اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «تأکید میکنم که این برنامههایی را که مسئولین دولتی برای برخی از قشرهای ضعیف در نظر گرفتهاند، هر چه سریعتر، هر چه بیشتر، هر چه بهتر انشاءالله به اجرا در بیاورند؛ لکن در کنار این، مردم هم وظیفه دارند. عدّهای هستند که در این شرایط و در این اوضاع حقیقتاً زندگیشان بهسختی قابل گذران است و نمیتوانند زندگی معمولی عادی خودشان را اداره کنند؛ مردمی که دستشان باز است و توانایی دارند بایستی در این زمینه فعالیت وسیعی را شروع کنند.... ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گستردهای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت. ما برای اینکه ارادتمان به امام زمان ثابت بشود، بایستی صحنهها و جلوههایی از جامعه مهدوی را خودمان به وجود بیاوریم که عرض کردیم، جامعه مهدوی، جامعهی قسط و عدل است و جامعه عزت است، جامعه علم است، جامعه مواسات و برادری است؛ اینها را بایستی ما در زندگی خودمان تحقّق ببخشیم، به قدر امکان خودمان؛ این ما را نزدیک میکند.»
همین مطلب: