رسانه ملکه، آتش تهیه تهاجم استعمار
رسانه ملکه، آتش تهیه تهاجم استعمار
کمتر از یک ماه پیش بخش فارسی بیبیسی، ۸۰ ساله و تلویزیون فارسی آن ۱۲ ساله شد. بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (BBC) در سال ۱۹۲۲ میلادی با نام «بنگاه سخنپراکنی بریتانیا با مسئولیت محدود» بنیانگذاری و در سال ۱۹۲۷ پس از دریافت پروانه سلطنتی تبدیل به یک شرکت دولتی شد. امروزه مسئولان شبکه جهانی بی بی سی ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بی بی سی یعنی «سرویس امپراتوری» (BBC Empire Service) را بهخاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیه کنند: «این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای متحد کردن مردم انگلیسیزبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد، انتخابشده بود!» ازاینرو گردانندگان بخش جهانی بی بی سی، از سال ۱۹۸۸ نام جدید «سرویس جهانی بی بی سی» را جایگزین آن کردهاند.
اگرچه بیبیسی امروزه رسانهای بینالمللی و برای مخاطبان متنوع جهانی است، اما برای فارسیزبانان و بهویژه ایرانیان برنامه و راهبردی مشخص و ویژه داشته است. علت این توجه ویژه و قابلتأمل به ایرانیان چیست؟ پاسخ به این سؤال را باید در لابهلای سطور تاریخ جستوجو کرد.
بخش فارسی رادیو بی بی سی در آخرین روزهای دسامبر ۱۹۴۰ درست هشت ماه پیش از سوم شهریور ۱۳۲۰، آغاز به کار کرد. با توجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تأسیس بخش فارسی بی بی سی از سوی «سِر ریدر بولارد» به لندن گزارش شد. ۴۰ روز بعد این پیشنهاد، تأیید و به بولارد ابلاغ شد که وزارت خارجه و خزانهداری، بودجه لازم برای تأسیس بخش فارسی را آماده کردهاند. بدینترتیب، دولت بریتانیا در تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۴۰ برابر با ۸ دیماه ۱۳۱۹ رادیو «BBC» فارسی را راهاندازی کرد. بی بی سی فارسی از ابتدای تأسیس تا پایان تابستان ۱۳۲۰ درگیر کارزار بیوقفهای برای و آمادهسازی افکار عمومی برای اشغال ایران بود.
ازآنجا که اشغال ایران در راهبردهای کلان متفقین و بهویژه انگلستان طی جنگ، جایگاه ویژهای داشت، لازم بود قبل از اشغال سرزمینی، افکار و اذهان ایرانیان به اشغال درآید و در چنین شرایطی رادیو فارسی بی بیسی نخست در رقابت با بخش فارسی رادیو آلمان در جهت همراه سازی مردم ایران با اهداف متفقین تلاش مینمود و در ضمن زمینه را برای اشغال ایران فراهم میساخت. امری که هشت ماه بعد و در شهریور ۱۳۲۰ جنبه عملی پیدا کرد.
ماجرای توجه بی بی سی به همینجا ختم نشد. پسازآن که سایت اینترنتی فارسی بی بی سی راهاندازی شد، دقیقاً ۶۸ سال بعد از تأسیس رادیوی فارسی، شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی، بهعنوان دومین شبکه تلویزیونی بی بی سی غیرانگلیسیزبان بعد از شبکه تلویزیونی عربی در ۲۵ دی سال ۱۳۸۷ - یعنی شش ماه به انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران- آغاز به کار کرد. این تلاقی چندان عجیب نبود. این شبکه که ابتدا برنامههای روزانه خود را هر روزه از ساعت ۱۷ تا یک بامداد پخش میکرد در جریان انتخابات ریاست جمهوری و فتنه ۸۸ پخش خود را تا حدود ۲۴ ساعت افزایش داد و از این ظرفیت بسیار مؤثر ارتباطی خود برای هدایت افکار عمومی بهرهگیری کرد.
جالب آن است که «بهروز آفاق» - رئیس وقت منطقه آسیا در سرویس جهانی بی بی سی و از عناصر فرقه ضاله بهاییت- در خصوص علاقه عجیب انگلیسیها به اطلاعرسانی (!) به فارسیزبانان مدعی بود: «زبان فارسی برای بی بی سی خیلی اهمیت دارد، چون صد میلیون فارسیزبان در دنیا داریم.» البته او توضیح نمیدهد که چرا درحالیکه بیش از یک میلیارد نفر چینیزبان و ۸۰۰ میلیون نفر فرانسویزبان در دنیا داریم، بی بی سی دلسوز آنان نگردیده و فارسیزبانان را بر تمامی آنها ترجیح داده بود؟ نکته جالب دیگر آنکه مردم جزیره انگلیس برای مشاهده کانالهای مختلف بی بی سی داخلی باید هزینه و مالیات بپردازند، اما این تلویزیون بهصورت رایگان برای مردم فارسیزبان برنامه پخش میکند! این مسئله تا حدی شگفتانگیز بود که راهاندازی تلویزیون فارسی بی بی سی در همان ابتدا با مخالفتهایی در داخل جامعه انگلیس مواجه گردید، بهگونهای که روزنامه «دیلیمیل» چاپ لندن گزارش داد که یکی از نمایندگان مجلس انگلیس راهاندازی این تلویزیون را در راستای «امپریالیسم رسانهای بی بی سی» خوانده است.
هرچند دولت انگلیس همان زمان برای راهاندازی شبکه بی بی سی فارسی ۱۵ میلیون پوند (۲۲ میلیون دلار) اختصاص داد، اما اهمیت راهبردی این شبکه برای اهداف دولت تا بدانجا بود که دو سال بعد و در زمانی که وزارت خارجه انگلستان و منابع مالی شبکه بی بی سی، اعلام کردند که بخش اعظمی از بودجه اختصاص داده شده به دپارتمان بینالمللی بی بی سی جهت برنامههای برونمرزی کاهش یافته و بی بی سی مجبور به کاهش کارمندان و همچنین بودجه اختصاص داده شده به این بخشهای بینالمللی شد، اما بخش فارسی بی بی سی نهتنها با مشکل مالی مواجه نشد بلکه با افزایش تعداد امکانات، نیرو و بودجه همراه گردید، حتی رسانهها خبر دادند که مکان بخش فارسی بی بی سی به محل جدید و بزرگتری منتقلشده که دارای امکانات بیشتر و ساختمان مجهز و تجهیزاتی قابلتوجه است. از یکسو تجربه سیاست کاسبکارانه و منفعتطلبانه دولتمردان انگلیسی و از سوی دیگر مخصوصاً خرج اینچنینی آنان برای بخش فارسی، اجازه نمیدهد که تصور کنیم توجه ویژه دولت انگلستان و بنگاه خبرپراکنی آن به فارسیزبانان صرفاً از روی حس انساندوستی و توسعه جریان آزاد اطلاعات - دو شعار دروغی که غربیان عدم پایبندی خود را بدان بارها ثابت کردهاند- بوده باشد.
اکنون ۸۰ سال از کار بخش فارسی بیبیسی و ۱۲ سال از عمر تلویزیون آن میگذرد. رسانهای که رادیوی آن برای زمینهسازی جهت اشغال ایران و تلویزیون آن جهت بیثباتسازی و مشتعل نمودن آتش فتنه ۸۸ به راه افتاد. کارنامه بیبیسی و مزدوران فارسیزبان ملکه بریتانیا در طول ۸۰ سال گذشته، آکنده از تلاش برای فتنهانگیزی، اختلافافکنی و ازخودبیگانهسازی ایرانیانی بوده است تا راه برای لشکرکشی نظامی و روانی استعمار پیر هموار گردد.
بیبیسی با همه رنگولعاب و زرقوبرق فریبندهاش که حاصل قرنها تجربه استعماری لندننشینان است، اما یک واقعیت را نمیتواند پنهان سازد و آن تبلور عینی «تفرقه بینداز و حکومت کن» (Divide and rule) معروف انگلیسیهاست که در طول چند قرن اخیر راه برای نفوذ استعمارگران به بسیاری از جوامع باز کرده است. نیاز نیست راه دوری برویم در همین ماجراهای چند سال اخیر از جمله «دیماه ۹۶»، «آبان ۹۸»، «هواپیمای اوکراینی» و ... بیبیسی فارسی نقش خود را بیمحابا به اجرا درمیآورد و تا آن حد پرده برافتاد که سفیر انگلستان در تهران نیز خود در میان اغتشاشات ناکام بعد از سقوط هواپیما ظاهر شد.
البته نمیتوان منکر ظاهر نسبتاً حرفهای بیبیسی شد. شبکه «بی بی سی» تلاش میکند با بهرهگیری از کارشناسان گوناگون و حتی از درون ایران، محتوای پیامها را بهگونهای درهمتنیده طراحی کند که بیننده، بیمحابا در معرض پیامهای گوناگون قرار گیرد؛ در این راه، از روانشناسی رنگها، شیوه سریع اجرا، تقدم و تأخر هدفمند اخبار، شیوه بدیع مصاحبهها و پرهیز از اظهارنظرهای صریح و دور از هرگونه رفتار کلیشهای مرسوم بهره میگیرد. سرعت اجرا، قدرت فکر کردن را از مخاطب میگیرد. هزینه کردن مبالغ هنگفتی از مالیات شهروندان انگلیسی حتی در اوج بحران مالی غرب و توجه همهجانبه قدرتهای غربی به این شبکه، با مخاطبان اصلی این شبکه که همانا جامعه ایرانی هستند و نیز احتمال توفیق این شبکه در جذب و هدایت غیرمستقیم این مخاطبان بیارتباط نیست.
در دورهای که قدرت نرم پایه اصلی برتری در معادلههای بینالمللی را شکل میدهد، تفوق بر جامعهای که مهمترین رقیب برای هژمونی نظام سلطه است و فروپاشی از درون نظامی که قدرت نظام سلطه را به چالش کشیده است، آنقدر ارزش دارد که مبالغی بسیار بیش از اینها برای آن صرف شود. بیشک هرکه اندکی با معیارهای سیاستگذاری و عمل قدرتهای غربی آشنایی داشته باشد، این پاسخ را بهسرعت خواهد داد که رسانه انگلیسی هیچگاه دلسوز ملت ایران نبوده و نیست!
همین مطلب: