ترور از قبل هماهنگ شده؟!
ترور از قبل هماهنگ شده؟!
در امتداد اظهارات جنجالیای که هر روزه از رئیس جمهور سابق شنیده میشود، جدیدترین آن البته هم به نوعی پرهیاهو و در عین حال قابلتأملتر است. اکنون فیلمی در فضای مجازی در حال انتشار است که در یکی از جلساتی که در حضور احمدینژاد برگزار شده، فردی از او میخواهد در مورد ترورش (!) توضیح دهد و احمدینژاد هم که گویا آمادگی ذهنی دارد فوراً پاسخ میدهد که من هم معتقدم ترور جدی است. او پس از بیان چند جمله به یک کانال تلگرامی اشاره میکند که گویا او را تهدید کرده است.
البته آگاهان و ناظران سیاسی به نیکی میدانند کسانی معمولاً با ادعاهایی پرطمطراق و حتی هشدارهایی از این دست تلاش میکنند خود را به میانه فضای رسانه و توجه افکار عمومی بکشانند. از این رو شاید پرداختن به چنین ادعاهایی چندان منطقی نباشد، اما از آنجا که ممکن است حتی برخی داستانسراییها مورد سوءاستفاده دشمن قرار گیرد، لازم است چند نکته مورد اشاره قرار گیرد:
۱- بررسی کانال تلگرامی یادشده آن را فاقد هویت روشن نشان میدهد و در عین حال برخی فعالان فضای مجازی بر اساس برخی قرائن، ادارهکنندگان این کانال را نزدیک به برخی کانالهای جریان انحراف میدانند. حتی اگر این ادعا را هم نپذیریم، چگونه آقای احمدینژاد بر اساس مطلب یک کانال ناشناخته و نه چندان مؤثر جان خود را در معرض خطر میبیند نکته قابل تأملی است!
۲- سابقه رفتاری آقای احمدینژاد مشخص است. او که در گذشته بر نترس بودن و شجاعت خود بارها تأکید داشته و حتی در مقام عالیترین مسئول اجرایی کشور سادهترین پروتکلهای حفاظتی را نادیده میگرفته است، چگونه اکنون که مسئولیت اجرایی ندارد تهدید یک کانال بی نام و نشان را جدی میگیرد؟ کدام احمدینژاد واقعیتر است؟
۳- آنهایی که سن بیشتری دارند یا تاریخ یادشان هست، میدانند چند روز به پایان سال ۷۸ و در اوج دوره موسوم به دوم خرداد بود که یکی از چهرههای جنجالی طیف مدعی اصلاحات هدف تیراندازی قرار گرفت و از فردای آن روز روزنامههای زنجیرهای انگشت اتهام را به سوی نیروهای بسیجی و انقلابی نشانه رفتند. اتفاقاً با تلاش حفاظت اطلاعات سپاه ضارب اصلی و تیم همکارش بازداشت شدند و در جریان محاکمات روشن شد که برخی از اعضای تیم این عملیات از حامیان دوم خرداد بودهاند.
مرور کل آن ماجرا نشان میدهد جریان تجدیدنظرطلب افراطی به دنبال سناریوسازی برای حمله به انقلابیها بوده است. آقای احمدینژاد که آن روزها خود را برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس ششم آماده میکرد احتمالاً این ماجرا را به خوبی به یاد دارد. آیا تجدیدنظرطلبان افراطی و تئوریسین مجروح شان از این جنجال طرفی بستند که امروز احمدینژاد و یارانش به دنبال کپیبرداری از سناریوی آنها هستند؟
۴- همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد کلیت چنین جنجالآفرینیهایی که بر مبنای «الغریق یتشبث بکل حشیش» انجام میگیرد، قابل درک است؛ اما باید از باب تذکر به رئیس جمهور محترم سابق عرض کرد بهتر نیست این «دیدهشدن برای فراموش نشدن» به همان حرکتهای تبلیغاتی معمولش منتهی گردد و وارد سناریویی نشود که طی آن دشمنان فرصتطلب امیدی برای ناامن جلوه دادن ایران اسلامی و اتهام افکنی به نظام پیدا کنند؟ آیا بهتر نیست به جای القای ناامنی و ایجاد نگرانی برای مردم، بر همان تاکتیک «سوپرمننمایی» تمرکز کند؟
همین مطلب: