مذاکره زیر سایه ترور!
مذاکره زیر سایه ترور!
درست در زمانی که ناظران و تحلیلگران بینالمللی تحولات نشست وین را تعقیب میکنند تا ببینند بازگشت امریکا به برجام و تعهدات آن به چه فرجامی خواهد رسید، خبری میرسد که توجهات را به هزاران کیلومتر دورتر، یعنی درون تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران در اطراف نطنز میبرد. خرابکاری تروریستی حال از نوع انفجار یا حمله سایبری و هر چیز دیگری بوده باشد، درست در زمانی اتفاق افتاد که ایران و غرب در حال گفتگو بر سر آینده برجام بودند.
با توجه به اقدامات پیشین صهیونیستها در ترور شهید فخریزاده و انفجار چند ماه پیش در همین سایت، خیلی زود انگشت اتهام به سوی رژیم صهیونیستی رفته و البته برخی منابع صهیونیست نیز به این موضوع اذعان نیز داشتهاند. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد رابطه میان این خرابکاری و طرف غربی برجام است. در خصوص ارتباط میان اقدام صهیونیستها و موضع کشورهای غربی و به ویژه امریکا چند احتمال میتوان در نظر گرفت: نخست آنکه این اقدام بدون اطلاع واشنگتن رخ داده باشد، دوم اینکه این اقدام با اطلاع، ولی بدون رضایت کاخ سفید بوده و سوم اینکه این خرابکاری با اطلاع و رضایت غرب انجام شده باشد.
در فرض نخست اگر بدون اطلاع امریکا، صهیونیستها به صورت خودسر دست به این اقدام زده باشند، باید پرسید اگر امریکاییها قادر به کنترل سگ دستآموز خود در منطقه نیستند، اساساً چه تضمینی هست که بعد از توافق و با بازگشت امریکا به برجام باز هم تأسیسات هستهای ما که زیر نگاه دقیق بازرسان معلومالحال آژانس است در امان باشند. اگر قرار مذاکره و برجام حتی نتواند امنیت تأسیسات اتمی ما را (که به دلیل نظارتهای برجامی در معرض جاسوسی قرار گرفته) حفظ نماید، چگونه حامیان آن ادعا میکردند که سایه جنگ (!) را از ایران دور کردهاند؟
در این فرض که واشنگتن از این اقدام تروریستی اطلاع داشته، هم اگر کاخ سفید و به ویژه ساکنان جدید آن واقعاً و صادقانه به رویکرد تعامل و گفتگو تمایل دارند، باید مانع از این اقدام صهیونیست ها میشدند. به نظر میرسد این رویداد چنانکه برخی منابع غربی اذعان نمودهاند، هم با اطلاع و هم رضایت طرف غربی و به ویژه امریکا رخ داده و در واقعی بخشی از نقشه نظام سلطه برای تحمیل اراده خود است.
باید گفت این اقدام، نه یک عمل خودسرانه صهیونیستهای افراطی، بلکه بخشی از پازل غرب برای خنثیسازی قدرت ایران در وضعیت پیش رو است. از همان عصبانیتهای آشکار اروپاییها و امریکا از قانون مصوب مجلس تحت عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» میشد حدس زد که سلطهگران دست برتر ایران را تاب نخواهند آورد و از همه ابزارها برای معکوس کردن معادله استفاده خواهند کرد. ابتدا با فشار بر غربگرایان داخلی کوشیدند که مانع از اجرای مصوبه مجلس شوند و اینک که موفق نشدهاند از طریق جریان نفوذ و عملیات ویژه سرویسهای اطلاعاتی به خیال خود موضع ایران را در عمل تضعیف کردهاند.
با توجه به اینکه نیت صهیونیستها و حامیان غربی آنها از اقدام اخیر قراردادن ایران در موضع ضعف بوده است، به نظر میرسد لازم است مواجهه هوشمندانه و راهبردی با سناریوی دشمن در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. اولاً فوراً باید مذاکره متوقف گردد تا دشمن هزینههای اقدام موازی تروریستی با مذاکره را دریابد. علاوه براین باید گفت مذاکره در موضع ضعف و زیر فشار و سایه تروریسم در تصاد و مغایرت کامل با منافع ملی است. ثانیاً علاوه بر اقدامات امنیتی برای وارد کردن ضربع متقابل بر دشمن (که اینک بیش از گذشته ضروری است) از کشف، شناسایی و شبکه نفوذی که در چند عملیات اخیر دشمن از آن بهره جست، نباید غافل شد. با توجه به تکرار دو حادثه در یک سایت اتمی، احتمال نفوذ در سازوکارهای حفاظتی این نهاد و سازمان مافوق آن دور از انتظار نیست.
در گامی فراتر به نظر میرسد باید میدان بازی را به گونهای تغییر داد که دشمن را به انفعال کشاند. با توجه به وضعیت متفاوت دو سایت «شهید احمدی روشن» در «نطنز» و «سهید علیمحمدی» در «فردو» از منظر پدافندغیرعامل، گونه غنیسازی خصوصاً در درصدهای بالا و با دستگاههای پیشرفتهتر در سایت فردو انجام گیرد تا هم احتمال آسیب به آن کاهش یابد و هم دشمن هزینه این اقدامات خود را عملاَ پرداخت کند. در اینجا شایان ذکر است که در جریان مذاکرات برجام، غربیها که از وضعیت کاملاً متفاوت دو سایت نطنز و فردو خصوصاً از منظر استحکامات پدافند غیرعامل مطلع بودند، اصرار میورزیدند که غنیسازی تنها در سایت نطنز انجام گیرد تا هر زمان که خواستند با ابزار مختلف مانع از آن شوند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در سال ۱۳۹۳ خطاب به مسئولان فرمودند: «حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست [ضروری است]. روی فردو تکیه میکنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟»
مع الأسف به رغم هشدارهای معظمله، این خواسته زیادهخواهانه طرف غربی در برجام تأمین شد و اکنون هنوز در حال پرداخت هزینههای این «خسارت محض» هستیم.
در مجموع باید گفت که در شرایط کنونی و زیر سایه ترور، ادامه مذاکرات به سیاق سابق به هیچ عنوان به صلاح نیست و این طرف غربی است که باید هزینه برهم زدن توازن موجود را بپردازد. اگر قرار است خشونت عامل تعیینکننده و مؤثر بر نتیجه نهایی باشد، ایران قطعاً برگهای برنده بیشتری از طرف غربی خواهد داشت.
همین مطلب:
روزنامه جوان- مذاکره زیر سایه ترور!