تجربه بیاعتمادی به غرب
تجربه بیاعتمادی به غرب
هشت سال پیش و در کوران رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، فضای تبلیغاتی خاصی مبنی بر تأثیر مذاکره بر معیشت مردم جریان یافت و از روزهای نخست شروع مذاکرات هستهای در دوره دولت یازدهم، مهمترین مناقشه میان صاحبنظران، تحلیلگران و فعالان عرصههای سیاست و اقتصاد میزان اثربخشی مذاکرات و، بهتبع آن، توافق احتمالی بر گشایش اقتصاد ملی و بهبود معیشت مردم ایران بود. این مناقشه البته در سطح نخبگان نماند و ذوقزدگیهای خیابانی پس از توافق اولیه -که تصاویر بهیادماندنی آن در بایگانی رسانهها موجود است- نشان از اجتماعی شدن امید به مذاکرات داشت.
البته ناگفته پیداست که ذوقزدگی از مذاکرات و توافق ریشه در نشانیهایی داشت که عمدتاً از سوی برخی مسئولان و نخبگان به جامعه داده میشد. یکسوی دیگر نیز واهمهافکنی از رویدادهایی خیالی بود که به جامعه القا میشد که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات یا تأخیر در آن ممکن است به وقوع پیوندند. در نتیجه جمع این پروپاگاندای سلبی و ایجابی توأمان اولاً ساحت اجتماعی تا حد زیادی روی مذاکرات شرطی ماند و ثانیاً پیشرفت اقتصادی معطل مذاکرات ماند. در این فضا، رکود اقتصادی که در اثر کاهش قیمت نفت بر گرده اقتصاد سنگینی کرده بود، عمیقتر شد و در مقابل، شعاردرمانیهایی که مرتباً با کلیدواژه «از رکود عبور کردیم» تکرار میشد، ناکارآمدتر میشد. معطل نگاهداشتن اقتصاد به نتیجه مذاکره از یکسو و امیدآفرینی کاذب به وقوع معجزه در صورت توافق از سوی دیگر، تمام پیشرانهای داخلی اقتصاد را کند کرد و فرصت چند سال کار را برای پیشرفت اقتصادی از میان برد.
پس از اعلام و امضای برجام نیز، متأثر از فضاسازیهای گذشته، بخشهای مهم اقتصادی جامعه همچنان منتظر مشاهده علایمی از نتایج برجام بوده و آزادسازی ظرفیتها و توانمندی خود در عرصه اقتصادی را منتظر گشایشهای اولیه پسابرجامی نگاه داشتند. بااینحال نهتنها علایم واضحی مشاهده نشد، بلکه خلف وعدهها و نقض عهدهای مکرر امریکا که از همان دوران ماقبل خشک شدن جوهر برجام آغاز شده بود، امیدها را به یأس بدل کرد. در دوره پسابرجام، «نتیجهبخشی یا عدم نتیجه بخشی برجام» موضوع اصلی مناقشه میان نخبگان را رقم میزد. با گذشت هر روز و مشاهده نقض عهد دیگری از سوی غرب و بهویژه ایالاتمتحده امریکا، امید اثربخشی برجام بر گشایش اقتصادی بیشتر رنگ میباخت.
با روی کار آمدن ترامپ، البته نقاب از چهره ساکنان کاخسفید افتاد و با اعلام رسمی خروج امریکا، آشکار شد که واشنگتن از نقض عهد خود ابایی ندارد. در طول چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، امریکا با سرعت هرچه بیشتر در حال ضربه زدن بیمحابا به ملت ایران بود و در این میان چیزی که طرفهای اروپایی چشم روی آن بسته بودند، پایبندی ایران به تعهداتش بود. تنها زمانی که جمهوری اسلامی ایران جهت متوازنتر شدن تعهدات طرفین اقدام به عقبنشینی از برخی تعهدات داوطلبانه خود نمود، فریاد اروپاییها بلند شد و البته طبق معمول این تهران بود که متهم به نقض برجام میشد و قاتل اصلی برجام (یعنی واشنگتن) در خودسریهایش یکهتاز بود. البته نقض عهد و خلف وعدههای امریکا فرصتی را نیز فراهم کرد و آن کسب تجربه «غیرقابلاعتماد بودن کدخدا و رعایایش» بود. ناگفته پیداست که تنها زمانی میتوان این تجربه را ارزشمند دانست که از آن درس بگیریم و اشتباه گذشته را تکرار نکنیم.
البته با تغییر مستأجر کاخسفید، غربگرایان گویی دچار آلزایمر شدند و با به فراموشی سپردن اقدامات دولت امریکا تلاش کردند امریکای بزککردهای را به مردم ایران نشان دهند و بازهم در مسیر شرطی نگاهداشتن اقتصاد ایران حرکت کنند.
اینک با نگاهی به هشت سالی که گذشت باید پرسید چرا باید از مسیری شکستخورده و زمینی بیحاصل، ثمردهی را انتظار داشت؟ تا کی قرار است به امید سیب و گلابیهای خیالی معهود بمانیم و فرصتهای گرانبهایی را که همچون برق و باد میگذرند نابودسازیم؟ اگر از «تجربه برجام» درسی آموخته باشیم، باید بدون معطلی راه اقتصاد ملی را از برجام جدا کرد. دیگر عذری برای معطل ماندن وجود ندارد. باید همه فعالان و نخبگان اقتصادی چه در دولت و چه در بخش خصوصی و نیز آحاد مردم عزم خود را برای گرهگشایی از اقتصاد ملی با توان خویشتن جزم کرده و البته مسئولان دولتی در این راه پیشقدم باشند. فارغ از سرنوشت «برجام» از دولت سیزدهم انتظار میرود همه توان خود را مصروف جبران هشت سالی که با امید واهی غربگرایان از دست رفت کرده و با اتکال به خدا در جهت اصلاح ریلگذاری کشور در مسیر پیشرفت درونزا قدم بردارد.
برجام مهمتر از آنکه یک توافق حقوقی باشد، یک پدیدار تاریخی است. نگاه تاریخی به برجام نه از سر ذوقزدگی، بلکه به جهت نقشی که در شکلگیری تاریخ یک ملت و البته ملل دیگر دارد، مهم است. بهبیاندیگر هرچند عدهای روزهای ابتدایی به هر دلیل آن را یک توافق تاریخی میدانستند و غریو شادی سر میدادند، اما دوراندیشان به فراست دریافته بودند برجام هر اندازه بزرگ باشد، چیزی جز تکرار تاریخ نیست! اما آنچه آن را بااهمیتتر میسازد، درسآموزتر بودن آن است.
آنچه در ذات هر تجربهای نهفته است، هزینههایی است که برای درک آن باید پرداخت. همه آن جمله معروف را به یاد داریم که «تجربه آموزگار سختگیری است که اول امتحان میگیرد و سپس درس میدهد.»هرچند نتیجه مادی برجام برای ما «تقریباً هیچ» بوده است، اما نمیتوان انکار کرد که رهاوردی معنوی برای ما داشته است و آن «کسب یک تجربه پرهزینه، اما باارزش» است. پرهزینه بودن آن که روشن است، اما باارزش بودنش از آنرو است که اینبار در یک نمونه برای آزمایش تمام مسیر آنچه بهاصطلاح «اعتماد و تعاملگرایی» خوانده میشد و بهعنوان راه نجات تجویز میگشت را پیمودیم؛ و هشت سال توان و عمر یک ملت را مصروف آن داشتیم.
این نوشتار را با بیان اخیر رهبر معظم انقلاباسلامی به پایان میبریم که در آخرین ملاقات با هیئت دولت دوازدهم فرمودند: «دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بهخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرّر [در گفتگو]با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار میکنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربه بسیار مهمّی است. مطلقاَ نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد،، چون قطعاً شکست میخورد، قطعاً ضربه میخورد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی]غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم اینجوری است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکره با غرب و با امریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمیکنند، دشمنی [میکنند]، دشمناند دیگر؛ هر جا شما از آنها قطعنظر کردید، خودتان راه افتادید و از شیوههای مختلف [استفاده کردید]-هزار راه وجود دارد و اینجور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر]انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریّتی پیدا خواهند کرد- هر جا اینجوری حرکت کردید، پیشرفت کردید.»
همین مطلب: