صد روز بدون بدزبانی
صد روز بدون بدزبانی
با گذشت صد روز از عمر کابینه سیزدهم، بحث درباره کارنامه این دولت و میزان تحقق وعدهها در جریان است، اما نکتهای که کمتر مورد توجه قرار میگیرد عملکرد شخص رئیسجمهور، خصوصاً در حوزه ناظر به ویژگیهای شخصی اوست. هرچند برخی به پرکاری و به میان مردم رفتن وی اشاره کردهاند، اما کمتر کسی به ادبیات و گفتمان رئیسجمهور، خصوصاً در مورد منتقدان، مخالفان و دولت پیشین پرداخته است.
در طول بیش از صد روزی که از عمر کابینه سیزدهم گذشت، چند ویژگی خاص در خصوص ادبیات شخص رئیسجمهور برجسته بود که نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد:
۱- رئیسجمهور در مواجهه با وضعیتی که از سلف خود تحویل گرفته، منصفانه سخن گفت. برخلاف بسیاری از مدیران و رؤسای جمهور سابق که عادتاً از تحویل گرفتن ویرانه سخن میگویند، چیز قابل ذکری در این باره نگفت و نیش و کنایهای به دولت قبل نزد و اتفاقاً از زحمات آنان تشکر کرد.
۲ - برخلاف روزها و حتی سالهای اول دولت یازدهم که همهچیز تقصیر دولت قبل انداخته میشد، در صد روز گذشته از این رویکرد غیرمنصفانه تا حد زیادی پرهیز شد و ادبیات رئیسجمهور بهجای واگویی تلخکامی گذشته، روبهجلو، امیدبخش و آیندهنگر بود.
۳ - برخلاف دولت یازدهم، در عزل مدیران قبلی شتابزده عمل نشد. با آنکه بیش از صد روز از دولت گذشته، هنوز از اعضای قبلی کابینه در دولت حضور دارند و تعداد زیادی از معاونان وزرا و استانداران تغییر نکردهاند. این موضوع هرچند گلایه برخی حامیان رئیسجمهور را سبب شده و ممکن است در برخی موارد خاص تعلل تلقی شود، اما از وجه دیگر حکایت از نهایت مدارا و سعهصدر در مقابل افراد غیرهمسو و منتقدان است که در جای خود شایسته قدردانی است.
۴- مروری گذرا بر عملکرد رئیسجمهور سابق، آشکارا نوع مواجهه تند و تهاجمی وی نسبت به منتقدان را نشان میدهد. برچسب زدن با ادبیات زشتی، چون «بیسواد»، «بیشناسنامه» و «برو به جهنم» فقط بخش کوچکی از ادبیات حسن روحانی در برابر منتقدان و مخالفان دولت بود که مخاطبان از یاد نبردهاند و تنها به جهت قداست قلم از اشاره بیشتر به این واژگان متنوع و پرتکرار در ادبیات وی خودداری میگردد. در مقابل، رئیسی نهتنها منتقدان خود را آماج تهاجم کلامی قرار نمیدهد، بلکه با آنان دور یک میز مینشیند و همکلام میشود.
۵- از اصلیترین ویژگیهای شخصیتی رئیسجمهور سابق که مردم را آزار میداد، به کار بردن الفاظ و کرداری بود که نوعی نمک پاشیدن بر زخم مردم تلقی میشد. ماجرا فقط به «من خودم صبح جمعه فهمیدم» که تا مدتها مطایبه عمومی را به دنبال داشت، منحصر نمیشود. توچالگردی در اوج نوسانات ارزی، ادامه دادن به سفر نیویورک پس از کشتار تلخ فاجعه منا و قشمگردی در اوج سیل سراسری نوروز ۹۸ و اظهاراتی، چون «من با چشم نظرسنجی میکنم» معجونی از خشم و لبخند تلخ را در اذهان مردم ایران پدید میآورد که در تشدید ریزش محبوبیت حسن روحانی بیتأثیر نبود. هرچند رسانههای بیگانه و برخی فعالان فضای مجازی میکوشند از سبق لسان رئیسجمهور جدید سوژههایی برای طنز پیدا کنند، اما اگر انصاف داشته باشند، باید اذعان کنند که رئیسی حداقل تا به امروز با زبان و عمل خود نمک بر زخم و درد مردم نپاشید، امری که در هشت سال گذشته مرتباً تکرار میشد.
در نهجالبلاغه میخوانیم که امیر بیان حضرت علی فرماید: «هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیها لِسَانَه» (هرکه زبانش بر او فرمان براند، خود را بی ارج کند) و دیدیم که یکی از اصلیترین منشأهای تشدید نارضایتی عمومی و نخبگانی از رئیسجمهور سابق، ناظر به زبان و رفتار شخصی او (که در سلوک مدیریتیاش بیتأثیر نیست) بود. حتی اگر رخدادهای مبارکی، چون پوشش حداکثری واکسیناسیون، پایان دادن به مدیریت ویدئوکنفرانسی از سعدآباد و رفتن به میان عامه مردم، خصوصاً محرومان و... نبود و تنها نکته مثبت رئیسجمهور جدید در ۱۰۰ روز اول کار خود رعایت موازین اخلاقی و انصاف در کلام و ادبیات بود، دولت سیزدهم شایسته قدردانی بود. همینکه دیگر دیدن تصویر و شنیدن جملات رئیسجمهور، دردی مضاعف بر مشکلات مردم نیست و منتقدان از زبان رئیس دولت در اماناند، خود یک دستاورد اخلاقی و اجتماعی است که نباید آن را دستکم گرفت، خصوصاً که «آن مرد که رفته است» را از یاد نبردهایم.
همین مطلب: