آسیبشناسی نبرد روایتها
آسیبشناسی نبرد روایتها
در زمانهای که سلطه بر قلمرو ادراکی تا حد زیادی جای عبور از مرزهای جغرافیایی را گرفته است، تولید و نشأ روایتها یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها و صنایع فرهنگی است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گریزی از حضور در این آوردگاه برایمان متصور نیست. در این میان اگر شاکله این جبهه پیچیده را نشناسیم و ارزیابی دقیقی از وضعیت صفآرایی خودی و دشمن در آن نداشته باشیم، بیتردید نهتنها آورده چندانی نخواهیم داشت، بلکه بخشی از دستاوردهای پیشین را نیز به دشمن واگذار خواهیم کرد. در صحنه کنونی جنگ روایتها در سه نقطه اساسی دچار آسیبهای جدی هستیم که باید برای آن تدبیر کرد:
بخش عمدهای از منازعه ادراکی ما و جریان معارض انقلاب بر سر روایت گذشته است. بیش از ۷۰ درصد جمعیت کنونی کشور متولدان نیمه دوم قرن حاضر هستند و در زمانه وقوع رویدادهای مهم و تاریخساز این قرن همچون پیروزی انقلاباسلامی، تسخیر لانه جاسوسی امریکا، دفاع مقدس هشتساله و حوادث دهه ۶۰ یا متولد نشده یا در سنین طفولیت بودهاند، ازاینرو هیچگونه ادراک حضوریای نسبت به این تحولات مهم که تأثیرات آن بعضاً تا سالها باقی مانده، نداشتهاند. این نسل آنچه از دهه ۵۰ و ۶۰ قرن چهاردهم دریافتهاند یا از خلال محتواهای کتابهای درسی نظام آموزشی بوده یا اندک تولیدات رسانهای. در خصوص ضعف جدی نظام آموزشی در انتقال روایت صحیح که توضیح بیشتری لازم نیست و نیاز هم نیست که یادآوری کنیم که برای برخی حوادث مهم تاریخساز معاصر تولیدات سینمایی و تلویزیونی به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد و همانها هم که ساختهشده بعضاً در سطح
فاخری نیستند.
درست در زمانی که سالهای سال در آرشیو تصویری سیما به روی محققان بسته بود و این گنجینه ارزشمند در حال خاک خوردن در زیرزمینهای بروکراسی اداری بود، ناگهان تصاویری اختصاصی از رویدادهای معاصر به دست شبکههای فارسیزبان بیگانه میرسد و ملاط و مصالح انبوهی از روایتپردازی دروغین را فراهم میآورد. حتی اگر از این هم بگذریم که بعد از گذشت بیش از یک دهه هنوز هیچ فرد مسئولی در خصوص سرقت و قاچاق این گنجینه آرشیوی محاکمه نشده، به این پرسش پاسخ ندادهایم که چرا بعد از این همهسال بهاندازه حداقل موردنیاز تولیدات داستانی و مستند از حوادث تاریخساز معاصر ارائه نشده است؟
در نهجالبلاغه میخوانیم که مولا امیرالمؤمنین على علیهالسلام میفرماید: «اگرچه من بهاندازه همهکسانی که پیش از من بودهاند نزیستهام، اما در کردار آنان بهدقت نگریستم و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا همچون یکى از آنان شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنها به من رسیده با همه آنان از اول تا آخر بودهام. من قسمت زلال زندگى آنان را از قسمت تاریک و آلوده بازشناختم و سود و زیانش را دانستم.» بنابر این حکمت حضرت، روایتگری صحیح از تاریخ معاصر باید چنان باشد که نسلهای فعلی و آتی خود را در متن حوادث و تحولات انقلاب و دفاع مقدس حس کنند.
وجه دیگر منازعه ادراکی در لحظهها و ثانیهها رخ میدهد و در نشاندن روایت اول و تثبیت آن در اذهان نمایان میشود. وقتی حادثهای در حال وقوع است، طرفی که ابتکار عمل را در دست گرفته و سخن اول را در چیستی، چرایی و چگونگی پیشامد ارائه میدهد، زمین بازی را تعریف میکند. روایت اول حتی اگر چندان هم هوشمندانه ارائه نشود، اثر خود را بر بخشی از مخاطب میگذارد، چه رسد به اینکه طرف مقابل ما از اتاقهای طرحریزی و رسانههای نسبتاً مجربی در مدیریت ادراک و برداشت برخوردار است. سرعت، دقت و ابتکار عمل مهمترین اصول تأثیرگذاری در نبرد روایتهاست و در همه این زمینهها نیازمند کار بیشتری هستیم. هیچکدام نباید فدای دیگری شود و نبایست به دلیل وسواس در ارائه روایت، از طرف مقابل جا ماند یا در دیگر سو برای سوار ماندن بر موج تحولات، مقهور امواج بزرگ و دنبالهرو شد.
یکی دیگر از مهمترین روزنههای امید دشمن در تأثیرگذاری روایتپردازی، اعتبارزدایی از تریبونهای ما است. بیاعتبارسازی یا تردیدافکنی در مورد رسانهها و مسئولان میتواند شدیداً از قدرت روایتگری آنان بکاهد و درست در لحظاتی که افکار عمومی منتظر شنیدن واقعیتهاست، صدای جبهه خودی چندان شنیده نمیشود و در مقابل جا برای روایت دشمن باز میشود.
این اعتبارزدایی البته گاه به دلیل قصور و تقصیرهای خودی نیز هست. دشمنی که از یک کاه، کوه میسازد با ذرهبین به دنبال یافتن بیدقتی، بیمبالاتی و سهلانگاری در موضعگیری ماست و متأسفانه ضعف سواد رسانه برخی تریبونداران، پازل دشمن را کامل میکند.
از آنچه گفته شد به روشنی پیداست که برای ترمیم آسیبهای موجود در منازعه ادراکی و جنگ روایتها در سه جهت باید تدبیر کرد؛ نخست روایت رویدادهای تاریخساز معاصر را جدی گرفت و از ظرفیتهای گوناگون هنری و رسانهای برای آن بهره جست، دوم، در مدیریت ادراک رویدادها، سرعت، دقت و ابتکار عمل را در روایتگری به کار بست و سوم، برای ترمیم اعتبار حرفهای تریبونهای رسمی و رسانهای و نیز آشکارسازی بیاعتباری رسانههای دروغپرداز و شبههافکن برنامهریزی کرد.
همین مطلب: