سطحی مثل سلبریتی
سطحی مثل سلبریتی
پدیده موضعگیریهای چهرههای هنری یا ورزشی (که سلبریتی نیز خوانده میشوند) در مسائل مرتبط یا غیرمرتبط هر از چندگاهی در جامعه چالش میآفریند. طبیعی است که سلبریتی ها، مانند همه افراد جامعه در چارچوب قانون از آزادی بیان بهرهمندند، اما چهرههای مشهور به دلیل توجه مردم به نوعی در حکم رسانه هستند و اظهارنظرهای حتی جزئی آنان در جامعه بازتاب جدی مییابد. واقعیت آن است که سلبریتیها عموماً به دلیل مهارتشان در یک رشته هنری یا ورزشی، توجه جامعه را به خود جلب کردهاند، اما این مهارت تخصصی لزوماً به این معنا نیست که از دانش و مطالعه کافی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند که اظهارنظرشان متکی به این عقبه علمی دارای عمق کافی باشد.
بارها دیده و شنیدهایم که فلان سلبریتی که فرق روایات معصومین با جملات جعلی منسوب به شاهان هخامنشی (که در فضای مجازی بهوفور یافت میشود) را نمیداند، به صرف دیدن جملهای که به گمانش زیبا آمده فوراً آن را بازنشر میدهد. طبیعی است این فرد از کژتابیها یا ایهامات منفی نهفته در این عبارات مطلع نیست و ممکن است از عمق ذهنی کافی برای درک تأثیرات مخرب حتی یک جمله ساده بهرهمند نباشد. از یک سلبریتی کماطلاع نباید انتظار چندانی داشت، اما آیا این کماطلاعی مجوزی برای رها کردن این عرصه و بیمسئولیتی در برابر جوانب مخرب آن است؟
پدیده سلبریتیپروری و سلبریتیسازی از واردات فرهنگی- اجتماعی دنیای غرب به ایران است و اساساً سلبریتیها بخشی از اجزای پیچیده نظام سرمایهسالاری غرب هستند. در جهان غرب سلبریتی به صورت مجزا از جریان قدرت و ثروت تعریفنشده و در چارچوب کلی کنترل ابرسرمایهداران بر جامعه معنا مییابند. سلبریتیها از طریق بنگاههای هنری یا ورزشی و شبکه وسیع صنایع فرهنگی در کنترل سرمایهداران هستند و اینان هستند که خطمشی عمومی و جهت حرکت سلبریتیها را از طریق ریلگذاری کلان و با بهرهگیری از قدرت پول مشخص میکنند. هنر، سینما، ورزش و تفریحات بخشی از ابزارهای کنترل بشر در اختیار جریان سرمایهداری است و سلبریتیها مهرههای این بازی بزرگ در اختیار ابربازیگردانان هستند.
در جامعه ما، اما عملاً سلبریتیها روند متفاوتی دارند و عملاً در ساختار کلی فرهنگی جامعه جایگاه مشخصی ندارند، گاه ابزار افزایش فروش کالاهای هنری هستند و گاه در خدمت تبلیغات عموم کالاها و خدمات قرار میگیرند. با شیطنت برخی جریانات گاه در خدمت احزاب سیاسی درمیآیند و به زینتالمجالس میتینگهای انتخاباتی تبدیل میشوند. بهجز اینها بخش زیادیشان از قبل دستمزدهای نجومی یا شهرت اجتماعی از زندگی مرفهی نیز برخوردار شدهاند. نکته عجیب ماجرا تناقضات بسیار میان رفتار و گفتار و حتی ابتلای آنان به آلزایمرهای اجتماعی و سیاسی است. بارها مشاهدهشده که روزی از خودرو، منزل و حتی قبض برق نجومی خود رونمایی کردهاند و فردا برای فقرای جامعه آه و ناله سر دادهاند. در انتخاباتی از نامزدی تمامعیار حمایت کردهاند و چند صباح بعد خود از مردم بهخاطر عملکرد همان نامزد طلبکار شدهاند.
بهنظر میرسد این رفتار منفعتطلبانه متناقض و نازل سلبریتیها بیش از آنکه عمدی باشد، ناشی از کمعمقی و سطحی بودن آنهاست. انتظار ما و جامعه از این سلبریتیها باید به اندازه دانش و مطالعه آنان باشد، یعنی یا باید سطح سواد و مطالعه آنان را افزایش داد یا آنکه انتظار مردم از رفتار و گفتار اینان را تنزل داد. نمیتوان از فردی با مهارت محدود، انتظار کنش حکیمانه و جامعالاطراف داشت. البته نهادهای مسئول در حوزه فرهنگ و ورزش نیز در این زمینه مسئولاند. فرایند برجستهسازی و چهرهسازی عملاً در اختیار این نهادها بوده و بسیاری از همین هنرمندان با پول بیتالمال مشهور شدهاند. باید به ورزشکاران، هنرمندان و چهرههای موردتوجه جامعه کمک کرد تا سطح درک و دانش خود از مسائل پیرامونی را بالا ببرند. علاوه بر اینها ابزارهای تشویقی و تنبیهی در اختیار نهادهای حاکمیتی نیز میتواند به اصلاح رفتار و گفتار چهرههای مشهور کمک کند. از سویی برای مردم نیز باید روشنگری و آنها را از مخاطره الگوگیری از افراد سطحی مطلع کرد. چنانکه امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: «أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَه سَادَاتِکمْ وَ کبَرَائِکمْ الَّذِینَ تَکبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ»؛ آگاه شوید، برحذر و بیمناک باشید از اطاعت آن دسته از بزرگانتان که خود را بالاتر از ارزشهای واقعیشان تلقی کردند و بالاتر از جایگاهشان [در جامعه]سر بلند نمودهاند.
افزایش سواد رسانه در جامعه میتواند در اصلاح انتظارات از سلبریتیها و نیز واکنش متناسب در برابر اظهارنظرهای بیپایه آنان مؤثر باشد.
همین مطلب: