چاره نارسایی اطلاعسانی
چاره نارسایی اطلاعسانی
در میان توصیهها و تذکرات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر هیئت دولت، شاید برجستهترین بخش مربوط به نارسایی زبان دولت و نیز ضعف کار اطلاعرسانی در آن است. این دغدغه معظمله را البته باید در راستای تذکرات مکرر ایشان در موضوع فعالیت رسانهای و «جهاد تبیین» به ارکان مختلف نظام نیز دانست. بهطور مشخص در دیدار امسال با مسئولان قوه قضائیه از «تصویر رسانهای قوه قضائیه» گلایه و در دیدار رمضانیه با کارگزاران نظام بر موضوع رسانه تأکید کردند. روشن است که مشکل ضعف در اطلاعرسانی جدی است و دستاوردها به اطلاع مردم نمیرسد. اما ریشه در کجاست و چاره چیست؟
اولاً مهمترین مشکل در تکیه بر ساختارهای عمدتاً ناکارآمد «روابطعمومیها» است. در بسیاری از وزارتخانهها و نهادها، روابط عمومیها چه از لحاظ منابع مالی و انسانی مهجورترین بخشها هستند و اتکا بر این بخش دردی را دوا نمیکند. شاید نیاز به تحول در این بخش و توجه بیشتر به آن باشد، اما در کوتاهمدت باید تدابیر دیگری اندیشید. مهمترین گام فوری آن است که همانگونه که رهبر انقلاب از تعبیر «جهاد تبیین» بهره جستند، اینجا نیز از «بوروکراسیهای ناکارآمد» ناامید شده و به فکر کار جهادی باشیم. کار جهادی در تبیین دستاوردها نیازمند تعریف فرایند کامل و درعینحال چابک تولید و عرضه هنرمندانه محتوا است. پیشنیاز عرضه هنرمندانه «ایدهپردازی» است وگرنه دچار کلیشههای تکراری و کماثری خواهیم بود که تاکنون بارها آزمودهایم. چه گفتن و چگونه گفتن نیازمند طرحریزی است و باید ابتکارات از مراحل اولیه تولید تا توزیع نهایی محتوا همراه کار باشد. اینجاست که باید از استادان اندیشهورزی گرفته تا گروههای خلاق و توانمند هنری و رسانهای –که در کشور کم هم نیستند- استفاده کرد تا در نهایت مخاطب چیز متفاوتی را دریافت کند.
نکته دیگر آن است که باید درک کرد که در زمانه «جنگ رسانه» هستیم و رسانهها و مطبوعات در خط مقدم نبرد روایتها هستند. مسئولان هم معمولاً انتظارات قابلتوجهی از رسانهها در این عرصه دارند، اما گاه به این نکته دقت نمیکنند که رسانه «راوی» است نه مبدأ روایت. دست رسانه باید در روایت اول باز شود و این مهم جز در تعامل نزدیک نهادها با رسانه میسر نیست. سرعت عمل و واکنش سریع در رویدادهای جنجالبرانگیز نیازمند بازتعریف ساختارهای دیوانسالار اطلاعرسانی است و درعینحال مسئولان اجرایی باید خود را موظف به ارتباط و گفتگو با رسانهها بدانند.
تثبیت روایتها نیازمند خلق «رویدادها» یی است که روایت را بهطور عینی در ذهنها بنشانند و اقناعگر مخاطب باشند. علاوه بر رسانههای متعارف، نیاز «انسانرسانه»هایی است که از توان و ظرفیت خود در تخاطب واقعی و مجازی شبهات را پاسخ گویند و گرههای ذهنی را بگشایند. انسانرسانهها باید به درون جامعه، خصوصاً مراکز حضور جوانان مثل دانشگاهها بروند و محاصره تبلیغیای را که دشمن بر قلمرو ذهن جوانان تحمیل کرده بشکنند. تأکید رهبر معظم انقلاب بر حضور در میان استادان و دانشجویان نیز معطوف به همین ضرورت بود. علاوه بر ضرورت وجود «پیوست رسانهای» در پروژههای بزرگ و کلان –که در توصیههای معظمله بدان تصریح شد- باید برای ارتقای سرمایه اجتماعی نیز «پیوست عملیاتی و معیشتی» داشت. باید خطوط تهاجم روانی و رسانهای دشمن را تحلیل کرد و نقاط آماج آن در قلمرو ادراکی جامعه را شناخت و برای غبارزدایی از اعتماد و رضایت عمومی، برنامه عملیاتی تعریف کرد. بخشی از توان دولت و دستگاههای اجرایی باید معطوف به این ضرورت شود و برای نیازمندیهای فوری و اولویتدار جامعه پاسخ عینی و ملموس عرضه کند. تا زمانی که اثر دستاوردها و تلاشهای ملی دولتمردان در سفره و معیشت روزمره مردم قابللمس نباشد، به چشم نخواهند آمد و چاره آن در تمرکز بر خلق تأثیر مستقیم بر معیشت است.
نکته آخر مدیریت صحیح تصویر بازنمایی شده از دولت و مسئولان است. مردمی که انتظار کار و تلاش مسئولان برای حل مشکلاتشان را میکشند، تمایلی به مشاهده اختلافات بیحاصل میان آنها را ندارند. مسئولان در بیان وعدهها باید دقت کافی را در اظهاراتشان داشته باشند تا انتظار فراتر از واقع ایجاد نشود. اگر بخشی از مدیران اجرایی توان یا فرصت تعامل با رسانه را ندارند، دستگاههای مختلف اجرایی نیازمند سخنگویانی فعال و اهل رسانه هستند که نارسایی زبانی مدیران اجرایی را پر کنند، بهشرط آنکه اولویت این سخنگویان اقناع افکار عمومی در خصوص عملکرد و کارنامه باشد.
تحول در «بازنمایی رسانهای دولت» بهعنوان مهمترین و فوریترین مطالبه رهبری از دولت سیزدهم، تا حدی اهمیت دارد که چه خوب است شخص رئیسجمهور محترم برای آن به میدان بیایند و با بازشناسی نارساییهای موجود و مشورت اهلفن، برای رفع آن چاره کنند.
همین مطلب: