هشدار انتخاباتی امام امت
ای کاش ژرفای سخنان رهبرم را درک می کردیم...!
من فکر می کنم این جمله عمیقترین جمله رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در سال 1392 بوده: «انتخابات یک حادثهى یکروزه است، ظرف یک روز انجام میگیرد؛ اما از آن حوادثى است که تأثیر آن، تأثیر بلندمدت است. انتخابات ریاست جمهورى را شما در ظرف یک روز انجام میدهید، اما اولاً کسى را یا کسانى را براى مدت چهار سال بر سرنوشت کشور و جریانهاى عمدهى کشور حاکم میکنید؛ ثانیاً دامنهى تأثیر آن به همان چهار سال هم محدود نمیماند. گاهى اوقات دولتها کارهائى میکنند که تأثیرات آن تا سالها باقى میماند؛ چه کارهاى خوب، چه خداى نکرده کارهاى غیر خوب؛ تأثیر آن منحصر نمیماند به آن چهار سال؛ مثل یک جریانى ادامه پیدا میکند. پس شما در یک روز یک حرکتى میکنید، یک انتخابى میکنید، یک اقدامى میکنید که تأثیر آن در کوتاهمدت، در چهار سال، و در بلندمدت، گاهى در چهل سال باقى میماند؛ اینقدر انتخابات مهم است.» (25/2/1392)
نظر شما چیست؟
از اولین روزهای سال 1392 که «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی» نام نهاده شد امید میرفت که این سال فرصتی برای برداشتن چند گام بلند در حوزه سیاست و اقتصاد و به طور کلی پیشرفت کشور باشد. ولی اکنون در واپسین روزهای این سال بایستی از سویی از تحقق حماسه سیاسی آن در انتخابات پرشکوه ریاست جمهوری و حضور پرصلابت در 22 بهمن خرسند بود و از آنکه شوربختانه حماسه اقتصادی آن محقق نشده است شکوه نمود.
ب
دولت پنجم و ششم، که با مدیریت تکنوکراتها به دولت سازندگی معروف شد، بیشتر با وجه توسعهمحور، خصوصاً در حوزهی اقتصادی، شناخته میشود. واقعیت نیز آن است که وجههی همت این دولت عمدتاً نیز در ذیل همین حوزه دور میزد. با این حال، رویکرد ضمنی و انضمامی فرهنگی و البته با گرایشهای خاص که در دل برنامههای توسعهای این دولت وجود داشت و نیز همزمانی با تغییر راهبردهای نظام سلطه و اتخاذ استراتژی تهاجم نرم، که پیامدهای خاص خود را بر جامعهی ایرانی داشت، سبب شده است تا در مجموع بتوان گفت بررسی کارنامهی فرهنگی این دولت، حتی مهمتر از کارنامهی اقتصادی آن است. اکنون که به نظر میرسد شاهد رویکرد خاص در حوزهی فرهنگ از سوی برخی متولیان اجرایی هستیم، که البته بیشباهت به آن دوران نیست، کوشیده خواهد شد در این مقاله، رویکرد مذکور مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
شرایط سیاسی و بینالمللی پیرامون جمهوری اسلامی ایران به گونهای رقم خورده است که راهبردی خاص در مدیریت اقتصاد ملی در دستور کار قرار گرفته است و از آن با عنوان «اقتصاد مقاومتی» یاد میشود. طبیعی است که پیادهسازی این راهبرد نیازمند اقدامات خاصی در نظامهای اقتصادی کشور در حوزه تولید، توزیع و مصرف و اجرای پیرامون آن است. با این حال، آن چه شاید مهمتر و زیربناییتر از این اجزا و اقدامات است، تمهید زیرساختها و بایستههای فرهنگی و اجتماعی این موضوع مهم و ملی است. هرچند در بسیاری از طرحها و پروژههالی ملی، سخن از تهیه پیوست فرهنگی- اجتماعی میرود، اما اینجا به چیزی فراتر از پیوست فرهنگی نیاز است و آن اطمینان خاطر از مهیا شدن زیرساختها، خصوصاً در عرصه فرهنگ است.
در بحبوحه فتنه 88 و درست زمانی که دود شعلههای آتش خیانت برخی از خواص در چشم نظام و ملت ایران میرفت برخی از آتش بیاران فرصتطلب معرکه که از فراست بیشتری برخوردار بودند و قدرت نظام اسلامی و ایمان ملت ایران را دریافته بودند، تلاش کردند تا بیسر و صدا خود را جدای از فتنهگران جلوه دهند و با در پیش گرفتن حرکت با چراغ خاموش مترصد فرصت گردند. اینان به رغم آنکه خود نقش پررنگی در ایجاد این فضا داشتند و در جلسات محفلی برای پیشبرد فتنه و مطالبات غیرقانونی و زیاده خواهانه آن از هیچ کوششی دریغ نمیکردند؛ آنگاه که علایم احتضار فتنه کم کم آشکار گردید با تغییر رویکرد سودای بازگشت به قدرت در سر پروراندند. از جمله این طیف از اشخاص و جریانات سیاسی میتوان به مجمع روحانیون مبارز و دبیرکل و رئیس شورای مرکزی آن اشاره کرد که امروز تلاش میکنند با بازتعریف اصلاحات خود را به چارچوب سیاسی مرسوم کشور تحمیل نمایند.