فرمولی برای اصلح گزینی در انتخاب یازدهم – قسمت اول
فرمولی برای اصلح گزینی در انتخاب یازدهم – قسمت اول
مبنای انتخاب چیست؟
سؤالی که امروز به وفور در محافل گوناگون مطرح است و شاید پاسخ به آن بتواند گرههای ذهنی و حیرت جمعی مردم در انتخاب را برطرف کند، ان است که مبنای انتخاب چیست؟ یعنی بر چه مبنا و طریقی انتخاب انجام میپذیرد.
به نظر میرسد اگر پایه انتخاب بر اصل عقلانیت قرار نگیرد، هیچ اطمینانی از صحت آن وجود نخواهد داشت. البته شاید توجیه این مطلب خود تبیین مفصلتری بطلبد، اما آنچه مقصود نظر رسیدن به یک مبنای واحد آن "عقلانیت" در انتخاب است.
البته روشن است که به هرکس این که مطلب ارائه شود، سریعاً چنین خواهد گفت که این موضوع روشن است و مبنای عقلانی بری اغلب بشر پذیرفته شده است. اما آنچه مورد اختلاف است طریق اعمال عقلانیت است. برای مثال برخی بر روی احساسات خود نام "عقلانیت" میگذارند و البته در این ادعا تصورشان این است که صادق اند. یعنی وقتی مخیّر بین دو امر میشوند سعی میکنند نقاط مثبت گزینه مطلوب و نقاط منفی گزینه نامطلوب را در ذهن خود پررنگ سازند و به خود بقبولانند که انتخابشان عقلایی بوده است. حال ان که چنین نیست.
بنا بر این که اصل عقلانیت مورد قبول واقع شد، کشف اصول و کیفیت طریقیت آن نیز، نیاز است که باید بدان پرداخته شود؟
با بررسیهایی که نگارنده انجام داده برای انتخاب عقلایی میتوان ویژگیهای زیر را بر شمرد:
1- استدلال و منطق پایه: روشن است که هر تصمیم عقلی باید بر پایه ی استدلال منطقی باشد و از مغالطه و سفسطه و نیز برداشتهای حسی به دور باشد.
2- قیاسی: در مقام انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه، این مقایسه است که انسان را به تصمیم میرساند.
3- انتخاب خیر الموجودین و نه ایده آل: بدیهی است در چنین انتخابی در مقام برگزیدن گزینه مطلوب و ایده آل و مطلق نیستیم. گزینه های پیش رو مشخص و محدود به افراد خاصیاند که اتفاقاً هیچ کدام معصوم نیستند. طبعی است که هر یک از گزینهها نقاط ضعف و قوتی دارند و آنچه انتخاب را به نتیجه میرسد جمع بندی و نگاه به مجموع نقاط قوت و ضعف.
4- شناخت: از جمله لوازمی که برای چنین انتخابی لازم است، دست یافتن به معرفت و شناختی «در حد کفایت» است. شناخت نامزدها، سوابق، توانمندیها، برنامهها و رویکرد های گفتمانی و نظری شان. شناخت از وظایف و حیطه های اختیار مقامی که برای ان بر می گزینیم – ریاست جمهوری- شناخت از جریانات سیاسی و فعال و ... روشن است که دستیابی به چنین شناخت وسیعی کار ساده ای نیست و شای در چند روز قابلیت تحقق نداشته باشد. اما اگر به دنبال کشف حقیقت و رسیدن به حجت هستیم چاره ای نداریم که تا در حد توان در این باب بکوشیم.
5- داشتن ملاک: هر گونه مقایسه افراد و استدلال بر مبنای آن نیاز به داشتن شاخصه های کمی و کیفیای دارد که سنجه های گزینهها و مقایسهی میان آنها باشد. حال پرسش آن است که ملاکهای انتخاب در چنین قیاسی چه میتواند باشد. هر شخصی بر حسب توانمندیها و مطالعات خود میتواند ملاکهایی را احصا کند که البته معلوم نیست که چه میزان کامل و جامع است. در این جا انسان دیندار و پذیرنده چارچوب ولایت فقیه از این مزیت برخوردار است که معیارهایی دیگر نیز در پیش رو دارد که او را در انتخاب یاری خواهد کرد.
ممکن است این پرسش مطرح گردد که چه فایده ای یا فوایدی بر مطالعه معیارهای مد نظر رهبر انقلاب مترتب است؟ اگر بپذیریم که امام، هادی و راهبر جامعه است و اوست که نقش هدایتگری نظام و کشور در حال و طول سالیان پیش رو دارد و اگر به پیریم که امام در ذهن خود نقشه و طرحی از راهبری نظام انقلاب به سوی آرمانهای متعالی آن دارد – که البته بارها ابعاد این طرحها را از زبانیشان شنیدهایم- و اگر بپذیریم رئیس جمهور به عنوان کارگزار اصلی اجرائی نظام مهمترین نقش را در پیاده سازی اهداف راهبردی انقلاب دارد؛ به این نتیجه میرسیم که آنچه رهبر معظم انقلاب از معیارهای گزینه ریاست جمهوری مطلوب و یا نزدیک ترین به مطلوب در ذهن دارند، دقیق ترین و عقلایی تین ملاکهایی است که در انتخاب میتواند مورد بهره برداری قرار گیرد.
حال که مختصات طریق انتخاب روشنتر شده است. پس باید به دنبال کشف معیارهای مد نظر امام باشیم.
ادامه دارد ...