رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

تارنمای دیدمان و اندیشه؛ یادداشت‌های محمدجواد اخوان

رایگاه

«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»

آن چه می نویسم احتمالا دیدگاه و نظر من است، اما نام تارنمای خود را «رایگاه» نهادم تا مکانی باشد جهت اقتراح و تضارب آرا و خوانندگان محترم خود بیاندیشند و برترین را برگزینند!

کانال من در شبکه اجتماعی تلگرام
https://telegram.me/mjakhavan

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نسبت تکلیف و نتیجه در مکتب سیاسی اسلام

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۴ ب.ظ

تبیین بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان

نسبت تکلیف و نتیجه در مکتب سیاسی اسلام

تکلیف‌گرایی و عمل به تکلیف یکی از محوری‌ترین ابعاد رفتار فردی و اجتماعی معتقدان به یک آیین است و در این میان، در اندیشه‌ی اسلامی نیز با توجه به چارچوب تربیتی دین مبین اسلام، به این مسئله توجه ویژه‌ای شده است. در فقه امامیه، تکلیف را خواست شارع برای انجام دادن یا انجام ندادن امری دانسته‌اند که برآوردن آن خواست، مستلزم سختی و مشقتی است. این خواست شارع به صورتحکمبیان می‌شود و خطابی است که متعلق آن افعال مکلَّفین است.

 
تکلیف‌مداری یکی از اصلی‌ترین محورهای عمل مؤمنان در طول تاریخ بوده است و البته با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، مسئله‌ی تکالیف اجتماعی دینی نیز بسیار پررنگ‌تر شده است. در عین حال، یکی از پرسش‌های جدی که حول مسئله‌ی تکلیف و خصوصاً تکلیف اجتماعی مطرح است، حدود و ثغور آن و نسبت آن با مقوله‌ی نتیجه است. به عبارت دیگر، آیا در عمل به تکلیف، توجه به نتیجه‌بخش بودن یا نبودن و کم و کیف آن لازم است؟ از جهاتی این بحث را می‌توان با دوگانه‌ی «هدف و وسیله»، که بحث بسیاری از متفکرین بوده است، نیز تطبیق داد.
 
برای پاسخ به این پرسش، به طور کلی سه نوع می‌توان پاسخ داد:
 
1.      اصالت تکلیف و مهم نبودن یا کم‌اهمیت بودن نتیجه:
 
این نگاه بیشتر بر آن است که تکلیف تنها بر اساس حق و حقیقت شکل می‌گیرد و مکلف تنها بایستی اقامه و دستیابی به حق را دنبال کند و در این میان، توجه به نتیجه چندان حائز اهمیت نیست. برای مثال، یکی از متفکرین معاصر اسلامی معتقد است: «احکام شرعی که بر اساس ملاک‌هایی تشریع شده، تا جایی که با اراده، اختیار و تصمیم ما سروکار دارد، مورد تکلیف است. مثل حکم جنگ که ممکن است به شکست و یا پیروزی ختم شود. ما در مقابل تکلیف باید ببینیم که آیا شامل ما می‌شود یا نه؟ البته هر تکلیف برای رسیدن به مصالح و یا دفع مفاسدی است. به عبارت دیگر، به خاطر رسیدن به نتیجه‌ای است که بر آن مترتب می‌شود. اما تحقق آن نتیجه‌ی مطلوب فقط در گرو اراده‌ی من نیست. حرکت کردن، شمشیر زدن، جنگیدن با دشمن و حتی به شهادت رسیدن در اختیار من است؛ اما  نتیجه تابع خواست و اراده‌ی من نیست؛‌ بلکه صدها عامل دیگر هم در آن مؤثر است که آن‌ها ربطی به تکلیف من ندارد. من باید به تکلیفی که متوجه من است عمل کنم. در خصوص سایر عوامل، اگر راه عقلی و شرعی برای تحقق آن‌ها وجود دارد، باید برای رسیدن به نتیجه نسبت به آن‌ها اقدام کنم. در غیر این صورت، ما در برابر نتیجه مسئولیتی نداریم؛ چون اراده‌ی من فقط یکی از صدها عامل مؤثر در نتیجه است. بنابراین من باید کاری را که شرع یا عقل، آن را برای من اثبات می‌کند،‌ انجام بدهم و نگران نتیجه‌ی آن نباشم. اما قطع نظر از اینکه نظام عالم، نظام احسن است و خدای متعال همه‌ی جریانات و حوادث را بر اساس حکمت عامی که بر همه‌ی جهان جاری می‌کند، اگر نتیجه‌ی مطلوب برای من حاصل نشد، حتی اگر مکرراً هم چنین اتفاقی بیفتد، این ناکامی برای ترک وظیفه در دفعات بعد حجت نمی‌شود. من در هر مرحله، باید طبق موازین شرعی و فقهی ببینم چه تکلیفی متوجه من است و همان را انجام بدهم. من مکلف به تکلیفم هستم؛ اثری بر آن مترتب بشود یا نشود، من مسئول آن نیستم. البته می‌دانیم که حکم خدا گزاف نیست و مصالحی برای آن مترتب خواهد شد؛ اما این در حوزه‌ی تکلیف من نیست. پس اگر تکلیف شرعی از طریق حکم عقل یا شرع ثابت شد، ما باید به تکلیف عمل کنیم؛ مسئول نتیجه‌اش هم نیستیم. این، یعنی اگر فردا هم انتخاباتی باشد، باید همان کاری را انجام بدهیم که دیروز کردیم. چرا؟ اولاً شاید این دفعه نتیجه بدهد؛ ثانیاً مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ. ما عذری برای کناره‌گیری و ترک تکلیف نداریم... علاوه بر اینکه نباید از شکست ظاهری امام حسین (علیه ‌السلام) سرخورده شویم. باید خدا را هم شکر کنیم که چنین مصیبتی بر ما وارد شد و خدای متعال آن را برای ما وسیله‌ی سعادت و رحمت و فضل در دنیا و آخرت قرار داد؛ زیرا اطمینان داریم که اجر اخروی انجام وظیفه در هر حال محفوظ است و چه چیزی از این بالاتر که انسان بتواند در کاری مشارکت داشته باشد که هر نفسش عبادت است؛ خواه نتیجه‌ای که می‌خواهیم بر آن مترتب بشود یا نشود؛ اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم[1]
 
روشن است که این دسته از متفکران، با برداشتی که از اندیشه‌ی دینی دارند، نتیجه‌ی عمل را به طور کامل رد نمی‌کنند، بلکه توجه به آن را از لوازم تکلیف نمی‌دانند. جالب اینجاست که برخی تحلیل‌گران کوشیده‌اند که با استفاده از جمله‌ی تاریخ امام خمینی (رحمت الله علیه) که «همه‌ مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم، نه مأمور به نتیجه»، ایشان را در زمره‌ی گروه اول قرار دهند که البته با استدلال‌ها و قرائنی که در ادامه خواهد آمد، نادرست بودن این تحلیل اثبات خواهد شد.
 
2.      اصالت نتیجه و مقدم بودن آن بر تکلیف
 
چنین نگاهی را بیشتر می‌توان در رهیافت‌های برون‌دینی و غیراخلاق‌مدارانه جست‌وجو کرد که مشهورترین آن سیاست مشهور «ماکیاولیستی» است که به نیکلا ماکیاولی، فیلسوف سیاسی ایتالیایی قرن 15 و 16 میلادی، منسوب است. ماکیاولی معتقد بود اگر هدف، مقدس و قابل دفاع باشد، می‌توان کاربرد ابزارهای شرور و غیراخلاقی را توجیه کرد؛ چرا که هدف وسیله را توجیه می‌کند؛ هدفی که می‌خواهد خیر عموم را به ارمغان بیاورد.[2]
 
ماکیاولی در کتاب «شهریار» چنین نوشته است: «می‌باید دانست که یک شهریار، به ویژه شهریاری نودولت، نمی‌تواند در اندیشه‌ی داشتنِ همه‌ی آن خیم‌هایی (خوی و طبیعت) باشد که در [میان] مردم، نیک شمرده می‌شود، زیرا برای پاسداری از دولتِ خویش چه بسا ناگزیر است درست‌پیمانی و نیکوکاری و مردم‌دوستی و دین‌داری را زیرِ پا نهد. بنابراین می‌باید چنان خویی داشته باشد که با دگر شدنِ روزگار و ضرورت‌های آن دگرگون شود و چنان ‌که گفتیم، جانبِ نیکی را فرونگذارد، اگر بشود، اما هر گاه ضروری باشد، بتواند به شرارت نیز دست یازد.»[3]
 
طبیعی است که چنین اندیشه‌هایی چندان در چارچوب‌های دینی پذیرفته نمی‌شود و در طول تاریخ و خصوصاً در میان متفکران اسلامی، کمتر متفکری دیده شده است که به صراحت چنین رویکردی را به تکالیف اجتماعی دینی پذیرفته باشد.
 
3.      توجه هم‌زمان به تکلیف و نتیجه
 
در این رویکرد، علی‌رغم آنکه تکلیف‌مداری و عمل به تکالیف اجتماعی اصالت دارد، اما در ضمن عمل به تکلیف، به نتیجه‌بخش بودن و اثرات و پیامدهای آن نیز توجه می‌گردد. این رویکرد به روشنی در اندیشه و سیره‌ی سیاسی رهبران انقلاب اسلامی، یعنی امام خمینی (رحمت الله علیه) و امام خامنه‌ای (مد ظله ‌العالی)، دیده می‌شود.
 
مقام معظم رهبری (مد ظله)، در دیدار اخیر خود با دانشجویان و در پاسخ به پرسش تعدادی از دانشجویان در همین باب، به روشنی چارچوب نگاه خود و امام راحل (رحمت الله علیه) را در مسئله‌ی تکلیف و نتیجه چنین ارائه دادند:
 
«رابطه‌ی تکلیف‌مداری با دنبال نتیجه بودن چیست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور می‌شود چنین چیزی را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختی‌ها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، می‌شود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتماً تکلیف‌گرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ بر خلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتایج معینی بود؛ دنبال نتایج بودند. مگر می‌شود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل می‌کند، اگر یک وقتی هم به نتیجه‌ی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمی‌کند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده. اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آنکه نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیت‌ها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیت‌ها برنامه‌ریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمی‌کند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین اینکه تصور کنیم تکلیف‌گرایی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.»[4]
 
بررسی‌های تاریخی سیره‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) نیز به خوبی نشان‌دهنده‌ی آن است که در تکلیف‌مداری بزرگان دینی عنایت به نتایج اعمال مورد توجه بوده است. برای مثال، سیره‌ی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در جنگ‌ها، سکوت 25ساله‌ی حضرت امیرالمؤمنین در ماجرای خلافت، صلح امام حسن مجتبی با معاویه در پایان جنگ با وی، نپذیرفتن قیام از سوی ائمه‌ی اطهار در پاسخ به پیشنهادهای متعدد بسیاری از شیعیان و... از مصادیق بارز تاریخی عمل به تکلیف بر مبنای نتیجه بوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در ادامه و در همین باره می‌فرمایند: «در دفاع مقدس و در همه‌ی جنگ‌هایی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهم ‌السلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد می‌شدند، برای تکلیف هم حرکت می‌کردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود.»
 
در اینجا بایستی به شبهه‌ای که در خصوص تکلیف‌مداری در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمت الله علیه) وارد می‌گردد نیز اشاره کرد. این شبهه خصوصاً در موضوع دفاع مقدس و با استناد به جمله‌ی امام (رحمت الله علیه) در خصوص عمل به تکلیف در جنگ انجام می‌پذیرد. اما مراجعه به بیانات ایشان روشن می‌کند این شبهه بر اساس یک برداشت سطحی ایجاد شده است. امام (رحمت الله علیه)، علی‌رغم ذکر جمله‌ی مورد اشاره، باز تأکید می‌کنند: «ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل نمود... آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه‌ی خود عمل کرده است.»[5]
 
این بیان امام ثابت می‌کند اولاً نتیجه فاقد اهمیت نیست و ثانیاً تأکید ایشان بر مصلحت بقای انقلاب، خود روشن‌ترین توجه به نتیجه و پیامدهای عمل است. علاوه بر این، سیره‌ی حکومتی امام در دفاع مقدس، خصوصاً در مدیریت راهبردها و تاکتیک‌های نظامی، به خصوص اثبات‌کننده‌ی ادعای توجه به نتیجه در اندیشه و سیره‌ی امام است. رهبر معظم انقلاب در تبیین همین موضوع می‌فرمایند: «در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد می‌شدند، اغلب احساس تکلیف می‌کردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ این جور نیست. بنابراین تکلیف‌گرایی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست می‌آید، چگونه قابل تحقق است، برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راه‌های مشروع و میسّر، برنامه‌ریزی کند.»[6]
 
حال در اینجا لازم است به یکی از محورهای عمده‌ی اندیشه‌ی سیاسی و حکومتی امام خمینی (رحمت الله علیه)، که اتفاقاً مؤید همین رویکرد نگاه به نتیجه است، اشاره گردد. در جمله‌ی راهبردی ایشان و تعبیر از حفظ نظام به منزله‌ی اوجب واجبات، می‌توان عمق مکتب سیاسی آن عزیز سفرکرده را جست‌وجو کرد. ایشان تنها به بیان این جمله اکتفا نکرد و در بسیاری از اقدامات سیاسی خود، از ابتدای نهضت و تا دوره‌ی تحقق ولایت فقیه، می‌توان ثمرات این مسئله را دید. توجه به اینکه تکلیف انقلابی امام و امت در حفظ نتایج و ثمرات نهضت، که در رأس آن نظام جمهوری اسلامی است، خود روشنگر آن است که توجه ویژه‌ای به مسئله‌ی نتیجه وجود داشته و اساساً نگاه به نتیجه، بخشی از تکلیف است. با همین نگاه، تکلیف ملت شریف ایران از شهریور 59 تا تیر 67 جهاد است و در گاه دیگر، حفظ همین نظام در پذیرش آتش‌بس است و این مسئله، تکلیف اجتماعی را مشخص می‌سازد.[7] در پرتوی همین اندیشه، می‌توان به جایگاه مفهوم «مصلحت» در مکتب سیاسی‌اجتماعی اسلام اشاره نمود که پرداختن به آن از حوصله‌ی این نوشتار خارج است.
 
نکته‌ی دیگر که باید بدان اشاره کرد این است که عمده تفکراتی که قائل به توجه به نتیجه در تکلیف نیستند، بیشتر حول استناد به بخش‌های خاصی از تاریخ صدر اسلام، همانند حادثه‌ی عاشورا بوده است؛ حال آنکه بایستی ابعاد گوناگون تاریخ اسلام و سیره‌ی اهل بیت (علیهم السلام) مورد مطالعه قرار گیرد و ثانیاً در خود ماجرای قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) نیز توجه به نتیجه دیده می‌شود و نمونه‌ی بارز آن خروج آن حضرت از مکه برای جلوگیری از شهادت مخفیانه‌ی آن حضرت در موسم حج است. از جمله دیگر اشتباهاتی که در مصداق‌یابی همین مسئله، خصوصاً در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی اتفاق می‌افتد، برخی تطبیق‌های غلط و تصور تسری نبرد حق و باطل به کلیه‌ی مناقشات موجود است. در اثر این اشتباه، گاه برخی مناقشات درون‌گفتمانی و داخل جبهه‌ی حق، به منازعه‌ی حق و باطل تصور می‌گردد و موجبات سایش و تقابل‌های بیهوده می‌گردد.
 
با توجه به آنچه گفته شد، در مکتب سیاسی اسلام و با توجه به گفتمان معرفتی انقلاب اسلامی، علی‌رغم تکلیف‌مداری و محور قرار دادن عمل به تکلیف در زندگی فردی و اجتماعی امت، نمی‌توان و نبایست در شناخت تکلیف و نحوه‌ی عمل نمودن به آن، از توجه به نتیجه غافل ماند و اتفاقاً توجه به این مهم بخشی از تکلیف است.
 
 پی‌نوشت‌ها:

[2] رضا خراسانی، اخلاق و سیاست در اندیشه‌ی سیاسی اسلام، تهیه: دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)، مؤسسه‌ی بوستان کتاب، قم، چاپ دوم، 1387ش، ص 85 و 86.
[3] مایکل پالمر، مسائل اخلاقی، ترجمه‌ی علی‌رضا آل‌بویه، ص 152، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه‌ی علوم انسانی، تهران، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، چاپ اول، 1388ش.
[4] سخنان امام خامنه‌ای (مد ظله) در جمع دانشجویان، 6 مرداد 1392.
[5] صحیفه‌‌ی امام (رحمت الله علیه)، ج 21، ص 284.
[6] سخنان امام خامنه‌ای (مد ظله) در جمع دانشجویان، 6 مرداد 1392.
[7] جالب اینجاست که این مسئله حتی مورد توجه مخالفان امام (رحمت الله علیه) نیز قرار گرفته است. هاشم آغاجری، از تجدیدنظرطلبان سکولار که سابقه‌ی تاریکی در توهین به مقدسات و ارزش‌های دینی دارد، چند سال پیش، در سخنانی توهین‌آمیزی، ضمن اهانت به بنیان‌گذار انقلاب اسلامی گفت: «مشهور است که بنیان‌گذار انقلاب گفته ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه که این یعنی ما به نتیجه کاری نداریم و فقط وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهیم؛ خواه این وظیفه درست و خواه نادرست باشد.» وی سپس با تمسخر، ضمن اشاره به جمله‌ای دیگر از بیانات امام راحل (رحمت الله علیه) ادعا کرد این جمله با بیان پیشین امام (رحمت الله علیه) در تناقض است: بنیان‌گذار انقلاب در جای دیگری گفته است که حفظ نظام از اوجب واجبات است که این دو جمله در تضاد آشکار با همدیگر هستند. آغاجری در بخش دیگری از اظهارات خود، با متهم کردن جمهوری اسلامی به استبداد و سلطه‌گری عنوان کرد: نمی‌توان هم وظیفه‌گرا بود و هم به هر قیمتی که شده، نظام را حفظ کرد، زیرا ممکن است ما در حفظ نظام، متوسل به زور و استبداد و سلطه شویم و این در تضاد آشکار با اخلاق است(ر.ک: http://www.rajanews.com/detail.asp?id=24781). هرچند مغالطه‌ی آشکاری در ادعای آغاجری اتفاق افتاده است، اما نکته‌ی حائز اهمیت آن است که وی نیز متوجه وجود نگاه ترکیبی از مقوله‌ی تکلیف و نتیجه در اندیشه‌ی امام شده است، اما آغاجری در تبیین دقیق آن، به وادی مغالطه افتاده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی