پیدا و پنهان توافق ژنو
پیدا و پنهان توافق ژنو
چند نکته در باب توافق اخیر
در باب توافق اخیر ایران و 3+3 (5+1) بحثهای بسیاری شده است، منباب ورود به بحث بنده نیز به چند نکته قابل تأمل اشاره می نمایم:
1- اولاً توافق انجام گرفته در چارچوب تدابیر کلی نظام ج.ا.ا بوده و هرچند نقدهایی به آن وارد است، اما مقایسه نمودن آن با «ترکمانچای» و ... منصفانه نیست.
2- هرچند تیم مذاکره کننده زحمت زیادی برای به نتیجه رسیدن این این توافق (خصوصاً تا قبل از مهلت 100روزه دولت) داشت، اما حقاً و انصافاً انتظار می رفت توافقی که امضا شود دستاوردهایی بیش از این برای ما به همراه داشته باشد.
3- مجادله میان وزیر خارجه ج.ا.ا و مقامات آمریکایی نیز بر سر وجود «حق غنیسازی» در توافقنامه قابل تأمل است. اگر واقعاً بخواهیم نام «توافق» بر روی این4صفحه امضا شده بگذاریم، بایستی حقیقتاً مورد توافق طرفین در لفظ و معنی باشد، نه اینکه بعد از گذشت یک ساعت از امضا هریک از طرفین تفسیر خودش را داشته باشد.
4- انتظاری که از تیم مذاکره کننده بود، آن بود که بتواند با ابتکار خود حق غنیسازی ایران را از زبان دشمن شماره یک ملت ایران یعنی امریکایی ها به رسمیت بشناساند. اصلاً مذاکره با کدخدا برای همین بود! اینکه ما خودمان حق غنی سازی را برای خودمان مسلم می دانیم و یا کشورهایی مثل فرانسه (که در همین مذاکرات هم بوقلمون بودن مواضعش را ثابت کرد) و یا چین و روسیه (که قبلاً هم میشد به طریقی در این جهت راضیشان کرد) برای پذیرش حق ایران در غنیسازی راضی کرد، این همه هزینه (گفتگوی تلفنی با اوباما، به گرمی فشردن دست جان کری و ...) نیاز نداشت.
5- در حقوق بینالملل واژگان بسیار اهمیت مییابند. چه بسیار ملتهایی که از سر ندانستن این ظرافتهای واژگانی حقوق خود را به سادگی از دست داده اند. واقعیت آن است که پذیرش ضمنی غنیسازی 5درصدی (آنهم موقتی) برای ایران از سوی 5+1، از نظرگاه حقوق بینالملل به هیچ عنوان به معنای اثبات این حق برای ایران از نظر آنان نیست. تنها در مناظرات رسانه ای و استدلالهای عوامانه میتوان ادعا کرد چون شما در یک مقع 6 ماه غنیسازی 5درصدی را برای ما پذیرفتید، پس شما واقعاً غنیسازی را حق مادامالعمر ما می دانید.
6- در گام نهایی انچه حق ما شناخته شده این است: «در پیش گرفتن یک برنامه غنی سازی مورد توافق دو طرف با در نظر گرفتن معیارهای منطبق بر نیازمندیهای عملی و نیز اعمال محدودیت بر گستره و سطح فعالیتهای غنی سازی، ظرفیت آن، محل انجام آن و ذخایر اورانیوم غنی شده، برای مدت زمان مورد توافق.» یعنی اولاً باید برای غنیسازی (این حق اساسی و طبیعیمان) رضایت طرف مقابل را جلب کنیم. مکان غنیسازی (که به نظر ما باید داخل خاک ج.ا.ا. باشد) معلوم نیست! محدودیت بر گستره و سطحف دست طرف مقابل برای برچیدهکردن کل غنی سازی را باز می کند. و نهایتاً ممکن است که بعد از کلی خواهش و تمنا رضایت دهند تا ما در موزه شهید احمدیروشن (تأسیسات سابق نطنز) بتوانیم به صورت نمادین غنی سازی سه و نیم درصدی (نمادین و آزمایشگاهی) داشته باشیم تا فرزندانمان در آینده بدانند روزی در مخیلهی پدرانشان چه آرزوهای بزرگ و دستنایافتنی(!) موج میزد.
7- نگرانی اصلی بنده ان است که حقیقتاً مذاکرهکنندگان وطنی ما فکر 6ماه دیگر را هم کردهاند؟ آیا برای ان موقع امتیازی برای معامله کردن گذاشتهایم؟ و یا برخی در سر هوای عبور از خطوط قرمز منافع ملی را دارند؟
8- در گام نهایی از تعهدات ایران آمده است: «اجرای کامل اقدامات مورد توافق شفاف سازی و تقویت و افزایش نظارتها. تصویب و اجرای پروتکل الحاقی، که نیازمند ایفای نقش رئیس جمهور و مجلس در ایران است.» خیلی واضح و روشن است که امضا و اجرای پروتکل الحاقی در تضاد کامل با امنیت ملی ج.ا.ا است و آن یک دفعه هم که داوطلبانه اجرا کردیم، از سر ناچاری بوده و آزموده را آزمودن خطاست. گذاردن این بند ممکن است موجب ایجاد فشار روانی بر نمایندگان مجلس باشد که برای متهم نشدن به کارشکنی در روند مذاکره، پروتکل را بپذیرند. بهتر است خودمان را گول نزنیم. امنیت ملی کشور مسئله شوخی نیست! حتی اگر (محالاً) کل فعالیتهای هستهای مان را تعطیل هم کنیم، ج.ا.ا دیگر زیر بار جاسوسی از مراکز راهبردی خود به عنوان بازرسی سرزده نخواهد رفت!
9- واقعیت آن است که دشمن ما، بسیار پیچیده است و بسیار پیچیدهتر نیز عمل می کنند. چه سادهاندیشند کسانی که خیال میکنند با دو بار پذیرایی از فلان سناتور آمریکایی در خانهشان در نیویورک و یا با سه بار نشست و برخاست با آنان در مسقط، توانستهاند همهی زیروبم آنان را بشناسند و از منظری عادلانه با آنان به گفتوگو بنشینند.
10- شاید زیباترین و دقیقترین تعبیر در فهم حقیقت دستاورد مذاکرات اخیر برای ج.ا.ا، پاسخی بود که رهبر معظم انقلاب به گزارش رئیس جمهور از نتایج توافق دادند: «دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهئی و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد. » آری آنچه که مسئولین محترم دیپلماسی و اجرایی از نتایج و دستاوردهای توافق اخیر بدان می بالند، حقاً مایه مباهات و شکرگزاری است، اما اینکه طرف مقابل چه تصوری دارد و از ان مهمتر در عمل ملت ایران چه چیزهایی را به دست میآورد و چه چیزهایی را از دست میدهد، امری است که فهم ان نیاز گذشت زمانی نه چندان طولانی است.
11- و سخن آخر انکه بحمدالله با این توافق بهانههای بسیاری از برخی متولیان امر برای بیتوجهی به مسائل معیشتی و اقتصادی (به علت تمرکز بر پیگیری دیپلماسی) گرفته شد و ملت امروز بیصبرانه منتظر تحقق شعار حماسه اقتصادی از سوی دولتمردان هستند. برای انکه ابعاد مسئله روشنتر شود بر اساس آخرین نظرسنجی خبرگزاری دولتی ایرنا، 60.2 درصد شهروندان تهرانی معتقدند که در این مدت دولت جدید در مهار نقدینگی ناموفق بوده و 80.2 درصد هم گفته اند که دولت نتوانسته برای معضل بیکاری کاری انجام دهد.» دقت کنید مسئله مهار نقدینگی اصولاً یک بحث درونی اقتصاد است و چندان به تحریم مربوط نیست. اینجاست که باید زنگ خطر را برای کلیدداران سالخورده به صدا درآورد. اکنون وقت تکیه بر توان خود و ساخت اقتدار درونی کشور است.