بازیگران و آینده مذاکرات
بازیگران و آینده مذاکرات
رسانههای دنیا در حالی سوم آذرماه 1393 را به پایان رساندند که خبر تمدید مذاکرات ایران و 1+5 را مخابره کردند و این چنین در برنامه اقدام مشترک نتیجه یک سال مذاکره مداوم روشن شد. با این حال با توجه به تداوم مذاکرات، هنوز جای این پرسش هست که بالاخره نتیجه نهایی روند کنونی چه خواهد بود؟
هرچند پاسخ به این سؤال مهم مجالی فراختر از این نوشتار را میطلبد اما با نگاهی به بازیگران موجود و مطلوبیتها و سناریوی مدنظر هرکدام میتوان به ذکر نکاتی هرچند اجمالی پرداخت:
1- ایالات متحده امریکا به عنوان بازیگر اصلی طرف غربی در شرایط ویژهای از حیث شرایط داخلی به سر میبرد. از طرفی نتایج انتخابات میاندورهای کنگره که وزن رقبای جمهوریخواه اوباما را در حاکمیت این کشور ارتقا داد و از سویی در پیش بودن سالهای پایانی دوره ریاست جمهوری اوباما، عملاً بر روند مذاکرات سایهای بزرگ انداخته است. هر چند در مسئله استعفای چاک هیگل اینگونه عنوان شد که او به دلیل اختلاف در موضوع سوریه کنار رفته است، اما بعید نیست که اختلاف او و مافوقش در حوزه مسئله ایران نیز بوده باشد.
با توجه به وضعیت کنونی برخی تحلیلگران، تأثیر مستقیم رویکرد جمهوریخواهان را بر مذاکرات پیشبینی میکنند که این میتواند به معنای تند شدن هرچه بیشتر ادبیات سران کاخ سفید در آینده نزدیک و پایان دوره به ظاهر تعاملگرایی باشد.
2- طرف اروپایی مذاکرات نیز در چند صباح اخیر نشان داده است که نمیخواهد یا نمیتواند کنشگری فوق العادهای در روند مذاکرات ایفا کند؛ به جز معدوداقدامات مبهم که عمدتاً از سوی فرانسه در برخی ادوار مذاکره بروز یافته که آن را نیز میتوان در چارچوب تقسیم نقش استراتژی «پلیس خوب، پلیس بد» تبیین کرد.
3- بازیگر روس و چینی البته اخیراً بازی متفاوتی از خود بروز دادهاند. تحولات اخیر عرصه منطقه و بینالملل که به تزاید تقابل قطبهای شرقی جدید قدرت در مقابل غرب انجامیده، تأثیراتی هرچند اندک را بر مسیر مذاکرات تا کنون گذاشته است. تمایل روسها برای همکاریهای مشترک اقتصادی و تجاری و نیز گفتوگوی معنادار میان رئیسجمهور کشورمان و پوتین بلافاصله بعد از اعلام تمدید مذاکرات، همه حکایت از آن دارد که میان ایران و طرفهای شرقی 1+5 فرصتهای بیشتری برای همکاری و نزدیکی مواضع وجود خواهد داشت.
4- در خصوص بازیگران منطقهای بحثهای تأملبرانگیزی وجود داشته و دارد. به جز رژیم صهیونیستی که به روشنی تأثیرات مستقیمی از طریق لابیهای صهیونیستی روی سیاست خارجی کشورهای غربی دارد، باقی کشورها اعم از عرب و غیر عرب نقشی حاشیهای داشتهاند. هرچند برخی رسانهها و طرفهای غربی تلاش کردند متحدان منطقهای خود اعم از کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و ترکها را فعال کرده و عملاً با اعطای امتیازاتی آنها را در بازی کردن در نقشهای خود حفظ کنند. سناریوهایی همچون کاهش سیاسی قیمت نفت و. . . عملاً مقومهای فشار بر جمهوری اسلامی ایران است که بر اساس تقسیم کار انجام گرفته، متحدان عرب امریکا پیمانکاری آن را بر عهده گرفتهاند.
رژیم صهیونیستی نیز آنگونه که پیداست مطامع بیحد و حصری در تشدید فشار علیه نظام اسلامی و محور مقاومت دارد. رصد فضای سیاسی اجتماعی داخل سرزمینهای اشغالی حاکی از آن است که روند قدرت افزایی جریانهای راستگرای افراطی در این محیط در حال افزایش روز افزون است و نتیجتاً میتوان حدس زد که شاهد فشارها و تلاشهای بیشتر صهیونیستها علیه ایران اسلامی و پرونده هستهای آن خواهیم بود.
5- در مقابل اینها جمهوری اسلامی ایران، نیز در یک سال گذشته در قالب ابتکار نرمش قهرمانانه بازی قابل قبولی از خود بروز داده است و وحدت و یکپارچگی دولت و ملت در استقامت بر حقوق هستهای ایران، عملاً نشان داد منافع ملی ورای چندگانگیهای جناحی و حزبی تعریف میشود. با توجه به تمایل ملت ایران در حراست از حقوق و عزت ملی خود و نیز اشتیاق زائدالوصفی که در جامعه ایرانی در خصوص پیشرفتهای علمی و فناوری مشاهده میشود، مواضع و رویکرد طرف ایرانی در آینده بر اساس تداوم مدلهای جاری ارزیابی میشود.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان به اجمال مسیر آینده مذاکرات در محورهای ذیل برآورد نمود:
- تند شدن ادبیات و تشدید فشارهای زیادهخواهانه طرف امریکایی لابیهای صهیونیستی
- انفعال طرف اروپایی و تبدیل شدن آنها به بازگیری خنثی
- تزاید انگیزهها در داخل محیط ملی ایران برای راه حلهای اقتصادی جایگزین همچون اقتصاد مقاومتی و الگوی پیشرفت درونزا
- ایجاد همکاریهای بیشتر میان رقبای جدید غرب همچون روسیه و چین با جمهوری اسلامی ایران.
این نوشتار را با سخنی از رهبر معظم انقلاب در سال گذشته به پایان میبریم که فرمودند: «این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور - که امریکا هم جزو این شش کشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم. یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیلشده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولان ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همه مشکلات حل میشد، پرونده هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعدازآن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن. امروز وضعیت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ درحالیکه] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولان ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانه تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولان خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعّالیت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.»
همین مطلب: