اقتصاد مقاومتی از شعار تا عمل
اقتصاد مقاومتی از شعار تا عمل
تأکیدات مبسوط رهبر معظم انقلاب بر مسئله اقتصاد مقاومتی و لزوم اجرای صحیح آن در دیدار هفته گذشته کارگزاران و مسئولان نظام، بار دیگر اذهان صاحبنظران و دلسوزان انقلاب را متوجه این راهبرد مهم نظام اسلامی نمود. اینک میتوان درباره این مسئله به طرح نکاتی هرچند اجمالی پرداخت:
1- بارها پیش از این نگارنده و دیگران بر این نکته مهم تأکید کردهایم که راهبرد مقاومسازی اقتصاد صرفاً با توجه به شرایط خاص تحریمی تجویز نشده، بلکه نیاز بلندمدت و درمان حقیقی اقتصاد کشور است. ساختار غلط اقتصادی که عمدتاً مربوط به معماری نظام برنامهریزی و توسعه کشور پیش از انقلاب اسلامی است، اتکا به درآمد نفتی و خامفروشی که نتیجه طبیعی سالها اقتصاد تکمحصولی بوده است و نیز برخی سوءتدبیرها و سوءمدیریتها چیزی نیست که مرتبط با تحریمهای خارجی باشد، تنها شاید بتوان گفت تحریمها باعث سر باز کردن این آسیبها و بروز پیامدهای منفی آن باشد. بنابراین چنانکه بسیاری از کارشناسان و مسئولان اجرایی تأکید کردهاند لغو همه تحریمها هم نمیتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند و چاره در جای دیگری است. لذا میتوان با قطعیت تأکید نمود «اقتصاد مقاومتی» انتخاب نظام در هر حالتی اعم از توافق یا عدم توافق هستهای است.
2- نکته دیگری که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تصریح کردهاند، لزوم اقدام عملی و اجتناب از شعارزدگی در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. متأسفانه مشاهده میشود برخی که به دلایل منافع شخصی قلباً با اجرای چنین سیاستهایی موافق نیستند، یا توانمندی و چابکی لازم را برای این جهاد سختکوشانه ندارند یا هنوز به فهم صحیحی از چیستی و چرایی این سیاستها نرسیدهاند، به شعار دادن در اجرای آن اکتفا کردهاند. به رغم شعارهای بلندبالایی که برخی در آمادگی و اجرای اقتصاد مقاومتی ارائه میدهند، ارزیابیهای تخصصی و کارشناسانه نشان میدهد نهتنها هیچ اقدام مؤثری در حوزه مدیریت اینان در این خصوص انجام نپذیرفته، بلکه برخی تصمیمات مدیریتی نیز در تضاد کامل با این سیاست کلان نظام است. بضاعت محدود این سطور مجال پرداختن تفصیلی به مصادیق آن نیست و خوانندگان خود بهتر بر مثالهای آن آگاه هستند. آنچه در اینجا گفتنی است، برای عبور از شعارزدگی و رسیدن به جایگاه حقیقی کار و تلاش در این عرصه نیازمند مطالبه جدی نخبگان و آحاد جامعه از دستگاهها و مدیران اجرایی هستیم.
3- اقتصاد مقاومتی تنها وظیفه دولت نیست. اگر کسی اندکی با جنس و واقعیت این سیاستها آشنا باشد، بهخوبی درک میکند که اتفاقاً در پیادهسازی صحیح آن، مردم نقش جدیتری بازی میکنند. همراهسازی و مشارکت عموم مردم و آشناسازی با وظایف تکتکشان در این برنامه ملی، نیازمند یک حرکت «گفتمانسازی» است. گفتمانسازی بهمعنای ایجاد یک باور عمومی در میان جامعه پیشبرنده و هدایتگر افکار عمومی در جهتی خاص باشد. میدانیم لازمه گفتمانسازی بهطورکلی عینیتبخشی به مفاهیم ذهنی و انتزاعی مطلوب است. بنابراین میتوان گفت گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی با تعین آن با مصادیق و مثالهای کارآمد و دستیافتنی برای جامعه مخاطب اتفاق خواهد افتاد. گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی که در حقیقت پیشنیاز اجرای کلی این سیاستها است، رسالت اصلی اصحاب رسانه، قلم و منبرداران و تأثیرگذاران اجتماعی در شرایط کنونی است.
مصادیق متعددی از تعین اجتماعی اقتصاد مقاومتی میتوان مطرح نمود که برای جامعه نیز قابلفهم باشد. اثرات مثبت حمایت و مصرف کالای باکیفیت تولید داخل در موضوع اشتغال جوانان، وضعیت بغرنج و بیرویه افزایش واردات کالاهای غیرضروری در شرایط کنونی کشور، فرار مالیاتی دانهدرشتها در مقابل اخذ مالیات از حقوقبگیران کمدرآمد، آسیبهای خامفروشی و تکیه اقتصاد به درآمدهای نفتی خصوصاً در شرایط کاهش قیمت نفت و نیز آثار و تبعات مثبت بهرهگیری از دانش و فناوری برای بهروز و رقابتی کردن تولید و اقتصاد کشور از مثالهای کارآمد اقتصاد مقاومتی است. کشور ما ظرفیتهای بیشماری برای تکیه پیشرفت بر آنها در درون خود دارد که بسیاری از ما از آنها بیاطلاعیم. همچنین «اعتمادبهنفس ملی» یا به عبارتی همان شعار معروف «ما میتوانیم» زیرساخت آمادگی روانی جامعه برای حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی است که نخبگان و رسانهها در مفهومسازی عینی این گزاره و تثبیت معنایی آن در اذهان عمومی جامعه نقش بسزایی دارند.
در پایان باید بر این نکته تأکید کرد که اقتصاد مقاومتی راهبرد تأمینکننده منافع ملی و عزت کشور است و بر همه ترجیحات گروهی و حزبی برتری که ممکن است بر رفتار مسئولان و تصمیمگیران مؤثر باشد، برتری دارد. نباید همه نخبگان ما این مهم را از ذهن خود دور کنند که آینده در مورد انجاموظیفه در خصوص این مأموریت سرنوشتساز قضاوت خواهد کرد.
http://goo.gl/rI2y0J