قدرشناسی ملت انقلابی و ناسپاسی فتنهگران
قدرشناسی ملت انقلابی و ناسپاسی فتنهگران
پیکر مبارز خستگیناپذیر و رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی بر روی دستان مردم ایران تا آرامگاه ابدیاش بدرقه شد که چشمان اشکبار ملت خبر از دلهای عزادار آنها در فقدان یکی دیگر از یاران امام و رهبری میداد. دهها هزار نفر از مردمی که از تهران و اقصی نقاط کشور برای تشییع آیتالله هاشمیرفسنجانی حضور یافته بودند، این پیر تلاشگر را بهخوبی میشناختند و کارنامه او در دوران مبارزه و خدمت بهنظام اسلامی در ذهن آنها مجسم بود.
مراسم باشکوه تشییع این یار امام و رهبری، تأکید مجددی بر این واقعیت بود که مردم ایران، قدر چهرههای مبارز و تلاشگر خود را بهخوبی میدانند و گذر ایام و فرازوفرودهای سیاسی و فکری، از قدرشناسی ملت ایران نمیکاهد. انبوه جمعیتی که در خیابانهای تهران، مصلای دانشگاه و مرقد مطهر امام(ره) گرد پیکر آیتالله هاشمی را گرفته بودند، از دلبستگان به خط نورانی انقلاب و امام و پیروان ولایتفقیه بودند و به تأسی از رهبر معظم انقلاب، با قدرشناسی، یک یاور انقلاب و رهبری را تکریم کردند. روشن است نمیتوان ادعا کرد که سیل خروشان بدرقهکنندگان آیتالله هاشمی، لزوماً با همه جهتگیریها و کردار ایشان، خصوصاً در سالهای اخیر موافق بودند، بلکه اختلافنظر و سلیقه او با نیروهای وفادار به گفتمان انقلاب اسلامی در این اواخر تا حدی آشکارشده بود، اما واضح است که رسم قدرشناسی آن است که کارنامه شش دهه مبارزه و تحمل شکنجههای رژیم ستمشاهی و نیز تلاش و خدمترسانی در سنگرهای مسئولیتی نظام مدنظر قرار گیرد و مردم ما نشان دادند که حقیقتاً قدرشناس چهرههای قدیمی مبارز هستند.
اگر منصفانه نگاه کنیم، کارنامه آیتالله هاشمی را - چه در موضعگیریها و چه در تصمیمات- نباید سیاه یا سفید دید، بلکه کارنامهای از چندین دهه افتخار و جهاد برای انقلاب اسلامی و درعینحال برخی تصمیمات و مواضع در مقاطع اخیر است. انصاف و عقلانیت، ایجاب میکند بهخاطر برخی تصمیمات و مواضع متفاوت، کارنامهای مشحون از تلاش و خدمت را نادیده نگیریم و سیره امام و امت حزبالله در مواجهه با خواص اینچنین بوده است.
البته در میان سیل خروشان ملت، افراد قلیلی نیز بودند که از نوع رفتار و شعارهایشان پیدا بود که چندان عزادار ارتحال آیتالله هاشمیرفسنجانی نبوده و بیشتر مقاصد سیاسی خود را تعقیب میکردند. در بیحرمتی این جمعیت محدود نسبت به مراسم باشکوه تشییع و تدفین، همین بس که نهتنها هدف معروف ایشان را که همانا وحدت و اعتدالگرایی بود، پاس نمیداشتند، بلکه در شعارهایشان بیش از آنکه یاد متوفی را زنده نگهدارند، به دنبال مطرح کردن نامهای دیگر بودند. همین اقدامات زشت نشان داد که این جماعت ناسپاس حتی حرمت مراسم تشییع کسی را که ادعای هواداری وی را داشتند نیز نگه نمیدارند. البته از این طیف که عمدتاً از بقایای ضعیف جریان فتنه هستند، بیش از اینها نمیتوان انتظار داشت، اما واقعیت آن است که تحرکات محدود این طیف نیز نتوانست از شکوه وحدت ملی و انقلابی امت در تشییع این یاور انقلاب و رهبری بکاهد. در واقع تحرک محدود این طیف، تنها روسیاهی را به زغال چهره فتنهگران نشاند.
آیتالله هاشمی هر که بود، اینک در میان ما نیست و روح او بیش از همهچیز نیازمند طلب غفران و رحمت واسعه الهی است و قطعاً مؤمنین با همه اختلافنظرها، به حرمت مجاهدت چندین ساله وی، او را از این دعاهای خیر محروم نمیسازند. البته لازم است بازماندگان و اطرافیان وی با هوشیاری، مراقب آن باشند که سوءاستفاده دشمنان انقلاب و اسلام، در این مقطع و آینده نگذارد تا نام هاشمی در تاریخ توسط بدخواهان و غرضورزان مصادره گردد یا خدایناکرده آثار ماتأخر مدعیان هواداری وی، باقیاتصالحات وی را مخدوش کند.
همین مطلب: