مسیر ناهموار کاخ سفید در اعمال تحریمها
مسیر ناهموار کاخ سفید در اعمال تحریمها
با نزدیک شدن به چهارم نوامبر (۱۳ آبان) دومین موعد بازگشت تحریمهای ایالاتمتحده امریکا علیه ملت ایران، بر لحن ضد ایرانی مقامات کاخ سفید افزودهشده و آنها تلاش میکنند تا مردم ایران را از هیولای تحریمهای خود بترسانند. اما واقعیت آن است که مسیر امریکا در اعمال این جنگ اقتصادی چندان هموار نیست و بررسی دقیق نشان میدهد که اهداف مدنظر واشنگتن چندان محقق نخواهد شد. برخی از چالشهای پیش روی رژیم امریکا در این مسیر عبارتاند از:
۱- چالشهای اقتصادی امریکا در جنگ اقتصادی: به اذعان رئیسجمهور کنونی امریکا، امریکا امروز با کسری بودجه و بدهی تأملبرانگیزی به مبلغ ۱۶ تریلیون دلار مواجه است و با مشکلات و معضلات عدیدهای همچون بیکاری روبهرو است که فرصتهای یکهتازانه در عرصه نظامی و توان تحریمهای نفتی را از آنها تا حدودی سلب یا اعمال سیاستهایی از این جنس را برای آنها با افزایش ریسک و هزینه مواجه کرده است.
شرکت انگلیسی «پرایسواتر هاوس کوپرز» پیشبینی کرد، اقتصاد امریکا تضعیف شده و تا ۳۲ سال دیگر با دو پله سقوط به جایگاه سوم جهان افت پیدا میکند و چین و هند گوی سبقت را از امریکا خواهند ربود. باید دانست که تلاش ترامپ برای تشویق عربستان به تولید روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت برای جبران تحریم خرید نفت ایران در واقعیت میدان عرضه و تقاضای نفت و انرژی بلوفی بیش نیست و خود امریکاییها هم در توان تولید عربستان و هم اینکه این سیاست چقدر میتواند بدون آسیب رساندن به نیاز خودش و دیگر کشورها موفق باشد، به دیده تردید مینگرند؛ ضمن اینکه سابقه دور زدن تحریمها از سوی ایران در سالهای دهه ۸۰ را پیش چشم دارند.
۲- چالشهای اجتماعی داخلی امریکا: هرگونه فشار جدی اقتصادی امریکا علیه ایران نهتنها فاقد اجماع جهانی و با مخالفت گسترده دولتهای غربی حامی واشنگتن روبهرو است، بلکه حتی در داخل امریکا نیز در میان نخبگان و سیاستمداران امریکایی و توده مردم این کشور اختلافنظرهای عمیقی حول این موضوع وجود دارد.
همچنین فضای ضد جنگ علیه ایران تنها به نخبگان و رهبران سیاسی این کشور محدود نیست؛ بلکه افکار عمومی این کشور نیز متأثر از حضور بخش قابلتوجهی از چهرههای علمی و اقتصادی ایرانیـ امریکایی بهشدت هرگونه اقدام نظامی و جنگ علیه ایران را محکوم و با آن مخالفت میکنند.
بسیاری از امریکاییها در حالی راهبردهای ترامپ را بلندپروازانه میدانند که ترامپ دو سال بعد وارد کارزار انتخاباتی در امریکا میشود و از یک سال بعد با موج جدیدی از بحران اقتصادی و رکود روبهروست و سیاست خارجی یکطرفه و اجبارساز امریکا و ترامپ با به چالش کشیدن قواعد رفتاری در نظام بینالملل، کشورها و قدرتهای جهانی را به واکنش واداشته و تا چند ماه بعد با انتخابات میاندورهای کنگره روبهروست و احتمال بر هم خوردن موازنه قدرت دوحزبی در ساختارهای قدرت امریکا مطرح است؛ این در حالی است که در کنار مؤلفههای فوق، تمامی پارامترهای منطقهای، برخلاف برنامه و پیشبینی یا تلاشهای آنها در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن پیش میرود.
۳- چالشهای امریکا در مواجهه با رقبای بینالمللی: در حال حاضر امریکا در سه جبهه اروپا، چین و روسیه درگیر نوعی جنگ اقتصادی است که بخش قابلتوجهی از توان سران کاخ سفید را مصروف خود نموده است. بیش از ۴۰ کشور جهان، از جمله ۲۸ عضو اتحادیه اروپا به همراه چین، روسیه، کانادا، سوئیس، نروژ، ترکیه، کاستاریکا، هنگکنگ، ونزوئلا، سنگاپور، برزیل، کره جنوبی، مکزیک، قطر، تایلند و هند نگرانی خود را درباره یکجانبهگرایی امریکا در نشست شورای کالای سازمان تجارت جهانی اعلام کرده و خواستار انطباق سیاستهای واشنگتن با قوانین بینالمللی شدهاند.
افزون بر اعتراضات بینالمللی، سیاستهای زمامداران جدید امریکا انتقاد و اعتراض نخبگان و نشریات معتبر در حوزه بررسی مسائل سیاست خارجی این کشور را نیز برانگیخته است. نشریه فارنافرز، چندی پیش در گزارشی با تأکید بر اینکه «بازگرداندن تحریمهای هستهای ایران سازوکاری بسیار پیچیده خواهد بود»، به دولت ترامپ نسبت به چالشهای قانونی و دیپلماتیکی که در این زمینه برای دولتش ایجاد میشود، هشدار داد. خروج امریکا از پیمان آب و هوایی پاریس، پیمان پاسیفیک، قرارداد منطقهای نفتا، برجام و در اواخر خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل به دلیل محکومیت حقوق بشری رژیم صهیونیستی حیثیت بینالمللی واشنگتن را با سؤال جدی مواجه کرده است. اروپاییها و دیگر شرکای تجاری و گفتمانی امریکا به این مسئله بهشدت اعتراض دارند.
امروز اگرچه اروپا گام عملی درخوری برای تحمیل هزینه خروج از برجام به امریکا برنداشته و تضمینی حتی نصفه و نیمه به ایران ارائه نکرده که ثابت کند پروژه حفظ برجام با اروپا چشمانداز روشنی دارد، اما امروز برجام به عامل اختلافی بین سیاستهای بینالمللی اروپا و امریکا تبدیلشده است. اکنونکه شاهد مخالفت بینالمللی با خروج امریکا از برجام و حمایت ضعیف بینالمللی از تجدید تحریمها هستیم، بیشک بازسازی این فشار اقتصادی پس از خروج واشنگتن از برجام برای آقای ترامپ چالشساز خواهد بود. این چالشهای قانونی و تنظیمی هر چند مهم هستند، در مقایسه با چالشهای دیپلماتیکی که ترامپ برای اقناع دولتها و شرکتهای خارجی با هدف قطع تجارت خود با ایران با آن روبهرو است، کماهمیتتر است.
۴- امکانناپذیر بودن اجماع سازی علیه ایران: واشنگتن برای مؤثر جلوه دادن جنگ تمامعیار اقتصادی خود علیه ایران نیازمند کسب حداقلی از اجماع جهانی درباره این مسئله است؛ اما با وضعیتی که ترامپ بدون توجه به درخواست حفظ برجام اروپاییها و دیگر قدرتهای جهان از توافقنامه هستهای ایران و ۱+۵ که با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بهاصطلاح محکمکاری و تأیید هم شده بود خارج شد، نهتنها قادر به ایجاد اجماع مجدد برای پیشبرد اهداف مطلوب ترامپ نیست؛ بلکه بهشدت موضع انتقادی همراهان و حامیان دیروز خود از جمله اروپای غربی را نیز برانگیخته است. البته نشانگانی قابلاتکا برای تقسیمکار بین اروپاییها و امریکاییها نیز در این زمینه نباید دور از تحلیل بماند.
پیشتر دولتهای «بوش» و «اوباما»، در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ وارد یک تلاش دیپلماتیک پیچیده و چندجانبه شدند تا دولتها و شرکتهای خارجی را قانع کنند که به ایالات متحد امریکا برای تحمیل تحریمها علیه ایران بپیوندند. حتی در مواردی که دولتها بهطور رسمی تحریمهای خود را عملی نکردند؛ اما مقامات دولتهای خارجی اغلب محتاطانه به بخشهای تجاری کشورهایشان فشار میآوردند تا از تحریمهای امریکا تبعیت کنند؛ زیرا آنها نگرانیهای مشترکی با دولت امریکا درباره برنامه هستهای ایران داشتند؛ اما در وضعیت کنونی که با خروج عهدشکنانه ترامپ و قرار گرفتن اروپا در شرایط مصاف بر سر حیثیت سیاسی و ارزشهای گفتمان غربی با امریکا به سر میبریم، دولت ترامپ روح همکاری مشابهی را با دولتهایی که با خروج امریکا از برجام فاصله گرفتند، پیدا نخواهد کرد.