اصول دکترین بازدارندگی فراگیر
اصول دکترین بازدارندگی فراگیر
رهبر معظم انقلاب اسلامی بنیان نظریه مقاومت را مبتنی بر «بازدارندگی» ترسیم و بر لزوم نیل به این نقطه هدف در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تأکید کردند: «هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطهای برسیم که این نقطه بازدارنده باشد، یعنی بتواند جوری خود را نشان بدهد که دشمن را از تعرّض به ملّت ایران در همه زمینهها منصرف کند؛ دشمن ببیند فایدهای ندارد و با ملت ایران نمیتواند کاری بکند. ما امروز در بخش نظامی تا حدود زیادی به این بازدارندگی رسیدهایم. این هم که میبینید روی مسئله موشک و مانند این حرفها اصرار میکنند، به خاطر همین است؛ میدانند که ما به بازدارندگی رسیدهایم، به نقطه تثبیت رسیدهایم، میخواهند کشور را از این محروم کنند، و البتّه هرگز نخواهند توانست.»
به نظر میرسد با توجه به آنکه «نظریه مقاومت» شکلدهنده مجموعه کلانراهبردها و خطمشی اجرایی کشور در حوزههای گوناگون در آتیه پیش رو است، ضروری است برخی ابعاد رهنامه (دکترین) بازدارندگی همهجانبه مبتنی بر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تبیین و ترسیم گردد:
۱- همهجانبه بودن: اگر تا پیش از رویکرد دفاع بازدارنده در حوزه نظامی و استراتژیک، تعریف میشد و بهعنوان الگویی موفق پیشرفت توانمندی دفاعی کشور را رقمزده است، اکنون سخن از بهرهگیری از این الگو در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی است. اینک باید در جبهه مقابله با جنگ ترکیبی دشمن، به بازدارندگی در تمام حوزههای آسیبپذیر رسید و این بازدارندگی به معنای آن است که اطمینان در استحکام ساخت درونی خودی، دشمن را در تهاجم در تمام حوزههای یادشده دچار تردیدهای اساسی کند. برای نمونه اگر اقتصاد ملی به سطحی از بازدارندگی برسد، هزینههای اعمال تحریم چنان از فایدههای آن بالاتر میرود که خودبهخود دشمن از اعمال آن منصرف میگردد.
۲- چندبعدی بودن: بازدارندگی فراگیر در حوزههای گوناگون، زمانی تحقق مییابد که حداقل سطحی بازدارندگی و بهگونهای متناسب و متقارن در حوزههای مختلف تحقق یابد. نمیتوان از بازدارندگی اقتصادی سخن گفت: درحالیکه برای بازدارندگی سیاسی و یا فرهنگی هیچ گامی برداشته نشده باشد. بازدارندگی پدیدهای چندبعدی است و این بدان معناست که ابعاد آن در تعامل و همافزایی با یکدیگر هستند و رشد و پیشرفت ابعاد گوناگون بر یکدیگر مؤثر خواهد بود.
۳- روحیه جهادی و عزم ملی برای نیل به قله بازدارندگی: برخلاف بازدارندگی در محیط دفاعی و امنیتی که نهادها و مراجع ذیربط مشخصی متولی آن هستند، در بازدارندگی در محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نهادهای گوناگون دولتی و غیردولتی و نخبگان و آحاد ملت دخیلند. ازاینرو با تصمیم و اراده بخشی نمیتوان به آن دستیافت؛ بنابراین در کنار وجود روحیه انقلابی و جهادی در مسئولان، وجود نوعی عزم و اراده ملی و فراگیر ضروری به نظر میرسد. لازمه تحقق این عزم همگانی، تبدیلشدن آن به گفتمان عمومی و همآرایی و همسانسازی نظری در لایههای مختلف اجتماعی در پیرامون این مهم است.
۴- برنامهریزی راهبردی و طویلالمدت: هرچند شرایط خاص و فوقالعاده کنونی، لزوم توجه بیشتر به مفهوم مقاومت و استحکام ساخت درونی را آشکار ساخته است، اما اولاً روشن است که تحقق کامل این هدف زمانبر بوده و ثانیاً نیازمند حرکتی مستمر و بیوقفه است. ازاینرو باید در برنامهریزی برای بازدارندگی فراگیر، قله چشمانداز همواره مدنظر بوده و بر اساس زمان لازم برای نیل به آن طرحریزی نمود و همچنین اعمال سلیقههای فردی و یا تغییرات سیاسی نتواند برنامه راهبردی نیل به بازدارندگی فراگیر را با چالش مواجه سازد. بهبیاندیگر اگر بهعنوان نمونه بر اساس برآوردها، زمان موردنیاز برای تحقق این هدف چند دوره دولت چهارساله را شامل شود باید همه رؤسای جمهور آینده و اعضای کابینه و سایر مسئولان بدانند که در این ریلگذاری باید حرکت و از هرگونه سلیقه گرایی و تکروی پرهیز کنند.
۵- پایش و نظارت مستمر بر پیشرفت بازدارندگی: هرگونه جهش راهبردی نیازمند رصد، پایش، بازخوردگیری و ارزیابی مستمر است و بدون توجه به این نکته مهم، عملاً نمیتوان راه به جایی برد. از اینرو ضروری است با تعیین شاخصها و معیارهای قابلسنجش، میزان موفقیت و یا عدم موفقیت برنامهریزیهای اجراشده در مسیر بازدارندهسازی ارکان کشور بهصورت نوبهای موردمطالعه قرارگرفته و راهکارهای اصلاحی توصیه گردد.
همین مطلب: