کابوس ۸۰ سالگی
کابوس ۸۰ سالگی
خودشان میگویند در طول تاریخ، ۸۰ سالگی دولتمان را ندیدهایم! به کتابهایشان هم که مراجعه کنیم، همین گزاره درست از آب درمیآید. یهود، به روایت خودش یکبار حکومت متحد در دوره حضرات داوود و سلیمان (ع) داشته است که بعد از وفات حضرت سلیمان، شیرازه این حکومت متحد ازهمپاشیده و کشورشان تجزیه میشود. ازقضا خودشان مجموعه حکومت این دو پیامبر الهی را کمتر از ۸۰ سال میدانند. بعدها در سال ۱۱۰ قبل از میلاد، با فروپاشی امپراتوری سلوکی، «حشمونیان» یا خاندان مکابی که پیشتر در نواحی یهودینشین نفوذی داشتند، اعلام حکومت مستقل کردند که دولتشان تا سال ۳۷ قبل از میلاد بیشتر دوام نیاورد، یعنی بازهم کمتر از ۸۰ سال. بعد از آنها یهودیان تا چندین سال در سیطره رومیان بودند که نهایتاً به دست رومیان سرکوب و در جهان پراکنده شدند.
دولت سوم صهیونیستی که از نیمه قرن گذشته میلادی فلسطین را اشغال کرده هم البته وضع بهتری از آن دو ندارد و از همینالان هم نگران «نفرین ۸۰ سالگی» است. حدود پنج سال است که در سرزمینهای اشغالی مرتباً این نگرانی به زبان میآید. در کنفرانس سال ۲۰۱۷ «هرتزلیا» بود که «رووین ریولین» رئیس سابق این رژیم از وجود اختلاف موجود در سطح هویتی و نگرشی در میان صهیونیستها اظهار نگرانی کرد و آن را نشانی از تکرار همان کابوس ۸۰ سالگی دانست. همانطور که در آن دو بار گذشته نبود انسجام میان قبائل بنیاسرائیل موجب سقوط دولت یهودی شده بود، ریولین از وجود چهار قبیله نامتحد در سرزمینهای اشغالی خبر داده بود که میتوانند زمینه فروپاشی این رژیم را فراهم آورند؛ اما یک جمله او از همهچیز بنیانکنتر بود: «آیا ما میتوانیم به این حقیقت که نیمی از ساکنان [در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸](فلسطینیان و یهودیان حریدی) خود را بهعنوان اتباع صهیونیسم نمیشناسند و سرود رسمی این رژیم (هاتیکوا) را نمیخوانند، تن دهیم؟»
ترس از نفرین دهه هشتم البته به او هم منحصر نمانده و بارها توسط دیگر سران این رژیم همچون ایهود باراک، نتانیاهو، نفتالی بنت و اخیراً هم اسحاق هرتزوگ (رئیس کنونی رژیم) تکرار شده است. نکته جالب اینکه اتفاقاً آنهایی در حال تکرار مکرر این خطر هستند که نه خاخام هستند و نه ظاهرشان به رمالان و پیشگویان شباهتی دارد! همه ظاهر و اندیشههایی سکولار و مدرن دارند که از نفرینی تاریخی ترسیدهاند. به نظر میرسد این ترس فراگیر در میان سیاستمداران صهیونیست، بازتابی از واقعیتی در جامعه ساکنان سرزمینهای اشغالی است؛ واقعیتی که اینقدر هویدا شده که دیگر قابل پنهان کردن نیست.
شکافهای اجتماعی این جامعه بهزوربههمچسباندهشده اگر تا پیشازاین در کتابها و مقالات قابلشناسایی بود، اینک و این سالها در کف خیابانها قابلمشاهده است. اگر در گذشته، مسئله اصلی اسرائیلیها اعراب و مسلمانان همسایه خارج از فلسطین اشغالی ۱۹۴۸ بود، اینک جنگ به داخل خانه غصبی کشیده است. از عادیترین مشکل مقابل اسرائیل یعنی مسئله فلسطینیان داخل سرزمینهای اشغالی هم بگذریم، اوضاع در داخل جامعه یهودی بسیار بغرنجتر است. شکاف چپ و راست، متدین و سکولار و حتی شکافهای درون دینداران و وضعیت جوامع اقلیتی مهاجر همچون فلاشهها و روستباران مجموعهای از بحرانهای پیچیده سیاسی و اجتماعی را برای این رژیم آفریده که برای سران تلآویو تداعیکننده آن نفرین تاریخی است.
بحران سیاسی که خود را در نیمه عمر کوتاه دولتهای اشغالگر نشان میدهد، بخشی از قرائن آشکار حرکت این رژیم در سراشیب سقوط است. ناپایداری و نبود انسجام اجتماعی در حال یافتن ابعاد امنیتی است و نتایج و پیامدهای آن در این حوزه برای تلآویو تا حدی روشن شده است. در واقع میتوان گفت نگرانیای که برخی نخستوزیران و رؤسای رژیم صهیونیستی قبلاً آن را هشدار داده بودند، بیش از همیشه به سرنوشت این رژیم نزدیک شده است. آنان بارها گفته بودند ما بیش از آنکه نگران اسقاط اسرائیل به دست دشمنان بیرونی و همسایگان مسلمانش باشیم، میترسیم که اسرائیل از درون فروبپاشد. اینک «فروپاشی از درون» بیش از همیشه به رژیم غاصب صهیونیستی نزدیک شده و زرادخانه اتمی، نیروی هوایی مجهز به جنگندههای اف-۳۵ و حتی کمکهای میلیارددلاری سرمایهداران صهیونیست جهان هم نمیتواند مانع آن شود. «کابوس ۸۰ سالگی» دیگر تنها در لابهلای سطور «تنخ» یا «تلمود» نیست، خیابانهای اشغالشده فلسطین هم آن را فریاد میزند.
همین مطلب: