چاه سال آخر را پر کنید
چاه سال آخر را پر کنید
استاد مطهری (ره) داستان معروفی از سیره دانشمند بزرگ شیعه، علامه حلّی، نقل میکند که خواندنی است: «برای علامه حلّی این مسئله فقهی مطرحشده بود که اگر حیوانی در چاه بمیرد و باعث شود که میته نجس در چاه باقی بماند، با آب چاه چه باید کرد؟ اتفاقاً در این هنگام حیوانی در چاه آب خانه علامه حلّی افتاد و او ناگزیر بود برای خود نیز استنباط حکم بکند. در این مورد به دو طریق امکان حکم کردن وجود داشت: اول اینکه چاه را بهکلی پر کنند و از چاه دیگری استفاده نمایند و دیگر اینکه مقدار معینی از آب چاه را خالی کنند و از بقیه آب بلااشکال استفاده کنند. علامه حلّی متوجه شد که در مورد این مسئله نمیتواند بدون غرض حکم کند، زیرا نفع خود او هم در قضیه مطرح بود. این بود که دستور داد ابتدا چاه را پرکنند و بعد با خیال راحت و بدون فشار وسوسه نفس به صدور حکم و ارائه فتوا پرداخت.»
یکی از ویژگیهای تعریفشده برای فقهای جامعالشرایط، پیروی نکردن از وسوسههای «هوای نفس» است. کسی که میخواهد برای دیگران تصمیمگیری کند باید مراقب باشد القائات نفسانی خودش بر اتخاذ تصمیمش اثر نگذارد.
سال گذشته رهبر معظم انقلاباسلامی در دیدار رمضانی کارگزاران نظام با اشاره به «تعارض منافع کارگزاران» بر پرهیز از ترجیح محبوبیت بر مصالح کشور تأکید کردند و در دیدار اخیر نمایندگان مجلس با کلیدواژه «سال آخر مجلس» تصریح کردند که «نگذارید وجاهتطلبی روی حرفها و شعارها اثر بگذارد؛ یعنی اینکه حالا ما اگر چنانچه این حرف را زدیم، این شعار را دادیم، مردم به ما علاقه پیدا میکنند، احتمال رأیآوری بالا میرود، این را بهکل از ذهنتان خارج کنید؛ این یکی از آن مجاهدتهای مهم و لازم است.»
مردمسالاری به معنای دخالت دادن مردم در تعیین سرنوشت خویش پدیداری ارزشمند است که آفاتی هم دارد و یکی از آن آفات هم تلاش صاحبان قدرت و ثروت برای تأثیرگذاری و جهتدهی ذائقه عمومی و پیشبرد منافع خویش از این طریق است. وقتی از «مردمسالاری دینی» سخن میگوییم، باید بخشی از چنین آفاتی را که ناشی از غلبه هوای نفس بر مردم و کارگزاران است، به حداقل برسد، پس کارگزاران نظام اسلامی به تأسی از فقهای عادل، باید از ترجیح منافع شخصی خود بر مصالح عمومی پرهیز کنند.
اهل رسانه و سیاست در ذهن دارند که ربع قرن قبل، زمانی که نمایندگان مجلس پنجم در سال پایانی عمر خود یکی از وزرای دولت وقت را به جهت استیضاح به مجلس کشانده بودند، از او این تهدید ضمنی را شنیدند که کتابی با عنوان «استیضاح» خواهم نوشت و به زبان بیزبانی به مخاطب فهماند که شما هم انتخاباتی در پیش دارید! نتیجه معلوم بود، تهدید جواب داد، وزیر ماند و البته کتابش را هم نوشت و ترکیب مجلس ششم هم با مجلس قبلی بهکلی متفاوت بود. در واقع نمایندگان هم چوب را خوردند و هم پیاز را. هم وزیری را که نباید میماند نگاه داشتند و هم خود رفتند!
تجربه نشان میدهد که فارغ از سمتوسوهای سیاسی، در هر دوره حداقل نیمی از ترکیب مجلس تغییر میکند. این تغییر هم بیش از آنکه لزوماً به مسائل سیاسی مرتبط باشد، ناشی از تحولات در حوزههای کمنماینده است. بنابراین، ساکنان امروز بهارستان اگر به علم آمار و احتمال هم مراجعه کنند، اولویت اول خود را نباید انتخابات آینده بدانند.
از عمر مجلس یازدهم، یک سال مانده و بهرغم آنکه کارهای بزرگی در این مجلس انجام گرفته، کارهای بزرگی نیز همچنان بر زمین مانده که باید به سرانجام برسد. طبیعی است برخی از این اقدامات بزرگ در صورت به سرانجام رسیدن، منافع طیفی از صاحبان قدرت و ثروت را به خطر خواهد انداخت و نباید انتظار داشت که این زورمداران بهسادگی میدان را خالی کنند. چهبسا از طریق ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی تلاش کنند ذهنیت عمومی را نسبت به این تصمیمات تحریک کنند و اینجاست که جهاد اکبر نمایندگان مجلس شروع میشود. ممکن است نمایندگان همان راه غلط نمایندگان مجلس پنجم را بروند و برخیشان هم از تصمیم درست بمانند هم از بهارستان دوازدهم! اما ممکن است به علامه حلی تأسی نمایند، چاه انتخابات اسفند و وسوسههای «سال آخر» را پر و تصمیمات درست را اتخاذ کنند. در این صورت چه در بهارستان بمانند و چه در سنگر دیگر خدمت کنند، در این مجاهدت بزرگ پیروز شدهاند.
همین مطلب: