پله دوم رسانهها در روایت فلسطین
پله دوم رسانهها در روایت فلسطین
گاه در فضای مجازی این شبهه مطرح میشود که چرا حماس و مقاومت دست به حمله به سرزمینهای اشغالی زدند که حال دست جنایتکار صهیونیستها چنین وحشیانه جان کودکان و زنان را بگیرد و چنین صحنههای دهشتناکی را در غزه به پیش چشم ما بیاورد.
اشاعه چنین شبههای هرچند از سر بیاطلاعی از تاریخ است، اما در ضمن خود حامل نوعی زیرپاگذاردن موازین اخلاقی و انسانی هم هست. کسی که چنین سؤالی را مطرح میکند بهطور پیشفرض حق نقض حقوق متعارف و شناخته شده غیرنظامیان در جنگ را که امنیت اماکن امدادی و غیرنظامیان است برای رژیمصهیونیستی به رسمیت شناخته و در واقع میخواهد بگوید صهیونیستها که جنایتکارند پس مثلاً شما تحریکشان نکنید. این تصور که طرفی که زور، پول و اتصال به ابرقدرتها دارد، میتواند هر کاری بکند و این دیگران هستند که باید خود را با او تنظیم کنند و او را خشمگین نکنند، در واقع تسلیم در برابر زیادهخواهی صهیونیستها است.
از اینها گذشته چنین شبهاتی در واقع ناشی از روایتگری رسانههای جریان اصلی دنیا از «پله دوم» رویدادها است. گویی تاریخ تحولات فلسطین از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ شروع شده که یکی از طرفین به دیگری یورش برده است. انگارنهانگار که این ماجرا به درازای بیش از یک قرن است که سهچهارم این سده را اشغال آشکار فلسطین و بیرون راندن بخشی عمده از ساکنان اصلی آن سرزمین تشکیل میدهد.
کسی که حماس را متهم به جنگافروزی میکند چیزی از ماجرای فلسطین و طرح صهیونیستها برای «پاکسازی نژادی» نمیداند و خیال میکند که دو گروه یهودی و مسلمان سالها بیهیچ منازعه هممرز بودهاند و اینک در صبحگاه ۱۵ مهر ناگهان طرف فلسطینی روی همسایه خود آتش گشوده است. او چیزی از میلیونها آواره فلسطینی که ۷۵ سال در اردوگاهها با آرزوی برگشت به خانه خود به زندگی سخت خود ادامه میدهند نمیداند. از محاصره ۱۶ ساله باریکه غزه که زندانی بدون سقف برای ۲ میلیون انسان ایجاد شده اطلاعی ندارد. از دیوارکشی بین روستاهای کرانه باختری که گاه کودکان برای رفتن به مدرسه روستای کناری باید چندین ساعت راه بروند چیزی نشنیده است. از هزاران اسیر فلسطینی در بند رژیمصهیونیستی که گناهی جز اعتراض به اشغال سرزمین مادریشان ندارند خبر ندارد. نمیداند که تخریب هر روزه خانههای مسلمانان و آواره کردن آنها از قدس اشغالی برای پاکسازی نژادی این سرزمین مقدس یعنی چه؟ کسی که از جنایت حمله وحشیانه به بیمارستانها و کودککشی صهیونیستها در جنگ اخیر تعجب میکند احتمالاً چیزی از جنایات گذشته آنها در قتلعام هزاران نفر از مردم عادی فلسطین در «دیر یاسین» (۱۹۴۸)، «طنطوره» (۱۹۴۸)، «صفصاف» (۱۹۴۸)، «دوایمه» (۱۹۴۸)، «قبیه» (۱۹۵۳)، «کفرقاسم» (۱۹۵۶)، «خان یونس» (۱۹۵۶)، «اللد و الرمله» (۱۹۶۹)، «تلزعتر» (۱۹۷۶)، «صبرا و شتیلا» (۱۹۸۲)، «الخلیل» (۱۹۹۴)، «قانا» (۱۹۹۶) و «جنین» (۲۰۰۲) نشنیده است یا نمیداند همین غزه چه در دوره اشغال و چه در دوره محاصره بارها و مکرراً شاهد خشونتهای مکرر صهیونیستها علیه زنان و کودکان بوده است.
اغلب آنهایی که تحت تأثیر چنین شبهاتی قرار میگیرند، چیز زیادی از تاریخ اشغال فلسطین نمیدانند و متأسفانه برخی از آنها هم چشم و گوش خود را در اختیار رسانههایی قرار دادهاند که از سوی صهیونیستها و همپیمانان بهاییشان هدایت و مدیریت میشوند. اینچنین است که حق اعتراض و مبارزه را برای مردم مظلوم فلسطین در برابر نسلکشیای که دهها سال است تداوم دارد نادیده میگیرند و در مقابل برخی از همین افراد هیجانی ممکن است تحت القائات رسانههای غربی به خاطر یک دستمال در به آتش کشیدن قیصریهای همراهی کند.
با تأسف باید گفت رسانههای جریان اصلی دنیا و نیز رسانههای فارسیزبان غربی روی جهل بخشی از مخاطبان خود حساب کرده و با ارائهای ناقص از واقعیتها تصویر ذهنی آنها را شکل میدهند. مهمترین تکنیک رسانهای اینان که در ماجرای اخیر هم خود را نشان داد «بیان ماجرا از پله دوم» است؛ بهگونهای که مخاطب بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی ماجرا آن را در لحظه قضاوت کند و رفتاری را که خودش واکنشی به کنشهای گذشته است شروعکننده بداند. هرچند رسانههای جریان اصلی دنیا همسو با منافع صهیونیستها حرکت میکنند، اما در تحولات اخیر شاهد نوعی بیداری گسترده حتی در مردم غرب بودیم که میتواند الگویی برای شکستن محاصره تبلیغاتی نظام سلطه و بهرهگیری از «جهاد تبیین» برای ارائه واقعیتهای ماجرای تلخ و عبرتآموز فلسطین به نسلهای جدید باشد.
همین مطلب: