پایان همیشگی پروژه نفی فلسطین
هرچند در ظاهر کشورهای غربی و سازمانهای بینالمللی از راهحل موسوم به «دودولتی» در فلسطین حمایت میکنند، اما در سالهای اخیر، با تشدید راستگرایی در سرزمینهای اشغالی، جریانات و کابینههایی در اسرائیل روی کار آمدهاند که کوچکترین حقی برای فلسطینیان قائل نیستند. در این میان، کوشش گستردهای از سوی برخی کشورها از جمله ایالاتمتحده، کشورهای غربی و شبکه حامیان صهیونیست در جریان بوده تا پرونده فلسطین را برای همیشه بسته جلوه دهند. بهطور مشخص، حتی گزینههایی مانند کوچ اجباری فلسطینیان از کرانه باختری و نوار غزه نیز مطرح شده است. همچنین، در سالهای نهچندان دور طرحهای مضحکی مانند تغییر نام برخی سرزمینهای همسایه - از جمله اردن - به «فلسطین» و اخراج و اسکان اجباری فلسطینیان در آن مناطق نیز پیشنهاد شده است. به نظر میرسد که حتی در «پروژه موسوم به صلح ابراهیم» نیز دونالد ترامپ کوشید با دور زدن فلسطینیان و جلب رضایت برخی کشورهای عربی، پرونده فلسطین را برای همیشه مختومه اعلام کند. اما وقوع «طوفانالاقصی» و حادثه ۷ اکتبر، ناگهان این روندی را که طی ۱۰ سال قبل در جریان بود، متوقف کرد. در واقع، فشار مستمری که در سالهای گذشته بر کرانه باختری و نوار غزه وارد میشد، با هدف وادار کردن فلسطینیان به ترک سرزمین آبا و اجدادی خود بود، اما طوفان الاقصی، صهیونیستها را با یک جنگ وجودی روبهرو ساخت و آنان به این نتیجه رسیدند که باید با عملیات نظامی تمامعیار، «کار فلسطین» را یکسره کنند.
به جنگ اخیر غزه ورای تحولات میدانی و اقدامات صهیونیستها و مقاومت از زاویهای دیگر نیز میتوان نگریست و آن نوع نگاه جریانهای گوناگون فکری و سیاسی جهانی به عرصه موردنظر است. از این منظر صحنه اخیر غزه را میتوان عیاری برای اعتقاد و احترام به ارزشهای انسانی دانست. در روزهای اخیر تقریباً هیچ انسان آزادهای در جهان در مقابل جنایات رژیم کودککش صهیونیستی در غزه سکوت نکرده و هرکس به سهم خود کوشیده است تا نفرتاش را نسبت به این فاجعه انسانی نشان دهد.
ببینید، در قضیهی حمایت از فلسطین - این یک مثالی است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همهی دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینیها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیهی غزه - در این جنگ بیست و دو روزهی چند ماه قبل - جمهوری اسلامی در همهی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند!
ملت و مقاومت اسلامی فلسطین را میتوان «مظلوم مقتدر» دانست. به نحوی که هرچند رژیم صهیونیستی در مواجهه با آن از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند، اما فلسطینیان با الگوگیری از انقلاب اسلامی، توانستهاند از رهگذر مقاومت اسلامی به اقتداری دست یابند که تا حدودی از منافع و حقوق خود دفاع کنند. جنگ اخیر غزه نیز از جلوههای همین مظلومیت همراه با اقتدار است. هرچند تهاجم رژیم صهیونیستی به باریکهی غزه به پایان نرسیده است، اما با نیمنگاهی به تحولات این نبرد، میتوان ابعادی از اقتدار و یا به عبارتی دستاوردهای مقاومت اسلامی فلسطین در این جنگ را بررسی نمود. در این مقاله به طور اجمالی برخی از موفقیتهای مقاومت در این نبرد مورد اشاره قرار میگیرد