ایران بدون پهلوی
پیروزی انقلاباسلامی در ۲۲بهمن ۱۳۵۷، نقطه عطفی در روابط خارجی ایران و بهویژه ایران و امریکا پدید آورد. اگر در طول ۱۵۰سال پیش از آن قدرتهای بزرگ جهانی توانسته بودند اراده خود را بر حاکمان تهران تحمیل کنند، بهطور مشخص در ۲۵ سال پایانی عمر رژیم پهلوی سفارت امریکا در تهران در واقع تعیینکننده اصلی مقدرات کشور بود. ناگهان اراده مردم ورق را برگرداند. بهاینترتیب مهمترین پرسش پیش روی کاخ سفید آن بود که در شرایط جدید تا چه حد تحقق بیشینه منافع امریکا ممکن است.
فراگیری شعار «مرگ بر آمریکا» را میتوان یکی از ثمرات انقلاب اسلامی دانست که البته امروز دیگر محدود به جغرافیای ایران اسلامی نیست و در بسیاری از نقاط دنیا از سوی آزادگان جهان فریاد زده میشود. این شعار جهانی را میتوان نمادی از «استکبارستیزی» و «سلطهناپذیری» ملت ایران دانست که در طول سیوشش سال گذشته، بهعنوان الگویی قابل اعتنا در پیش چشم ملتهای دنیا بوده و درسهای فراوانی برای بسیاری از جهانیان داشته است.
پایان مذاکرات هستهای و نهایی شدن سند برجام بهعنوان خروجی این مذاکرات، اکنون برخی گمانهزنیها در پی بررسی امکان تسری این مدل از حل مسئله به دیگر چالشهای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب است. در عین حال برخی خوشبینیها سبب شده است تا عدهای اساساً برجام را پایانی بر تخاصم میان ایران و امریکا قلمداد کرده و از اتمام استکبارستیزی سخن به میان آورند.
با اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین مسائلی که ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی را به خود معطوف کرده است، تأثیرات پایان مذاکرات بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دلیل این توجه خاص را باید در اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد، چراکه اکنون ایران اسلامی نقش فعال و تأثیرگذاری در بسیاری از تحولات منطقهای و جهانی دارد و نمیتوان آن را در معادلات بینالمللی نادیده انگاشت. بر همین اساس است که این روزها در برخی محافل رسانهای و سیاسی، تلاش میشود اینگونه وانمود شود که مشی انقلابی و آرمانخواهانه نظام اسلامی دچار افول شده و در دوره بهاصطلاح «پسابرجام» یا «بعد از برجام» قرار است تغییر مهمی در اصول سیاست خارجی کشورمان اتفاق افتد؛ اما با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقطع اخیر میتوان مهمترین مختصات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره آتی چنین ترسیم کرد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی در توصیف اصول اندیشه و مکتب امام به هفت مورد از مؤلفههای بنیادین این مکتب نورانی اشاره کردند که به نظر میرسد چراغ راه نظام و انقلاب خصوصاً در مقطع پیش رو باشد. اکنون که موضوع مذاکرات بهعنوان یکی از مهمترین مسائل کشور مورد توجه محافل گوناگون است، میتوان با سنجه همین اصول مکتب امام (ره) به بررسی بایدها و نبایدهای مذاکرات هستهای و نقشه راه صحیح آن دست یافت.
یکی از جنبشهای اجتماعی هر جامعهای که اتفاقاً نقش مهمی در مطالبه آرمانها و حقطلبی دارد، جنبش دانشجویی است. اقتضای عدالتخواهانه و حقمدارانه سن جوانی و نیز ورود به سن بلوغ سیاسی شرایطی را رقم میزند که اجتماع دانشجویان فعال و آرمانگرا، پیشبرنده اهداف مصلحانه در جامعه باشد.