سهلاندیشی در برابر نفوذ
شناسایی و بازداشت تعدادی از عوامل نفوذی دشمن در رسانهها از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بخشی از ابعاد پنهان پروژه پیچیده نفوذ را آشکار ساخت، البته همانگونه که انتظار میرفت این برخورد امنیتی- قضایی با عصبانیت دشمن مواجه شد و این نوع واکنش، بهخوبی این حقیقت را آشکار ساخت که نفوذ واقعیتی انکارناپذیر بوده و در ارتباط داشتن عوامل مذکور با پروژه نفوذ نباید تردید کرد.
فراگیری شعار «مرگ بر آمریکا» را میتوان یکی از ثمرات انقلاب اسلامی دانست که البته امروز دیگر محدود به جغرافیای ایران اسلامی نیست و در بسیاری از نقاط دنیا از سوی آزادگان جهان فریاد زده میشود. این شعار جهانی را میتوان نمادی از «استکبارستیزی» و «سلطهناپذیری» ملت ایران دانست که در طول سیوشش سال گذشته، بهعنوان الگویی قابل اعتنا در پیش چشم ملتهای دنیا بوده و درسهای فراوانی برای بسیاری از جهانیان داشته است.
پایان مذاکرات هستهای و نهایی شدن سند برجام بهعنوان خروجی این مذاکرات، اکنون برخی گمانهزنیها در پی بررسی امکان تسری این مدل از حل مسئله به دیگر چالشهای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب است. در عین حال برخی خوشبینیها سبب شده است تا عدهای اساساً برجام را پایانی بر تخاصم میان ایران و امریکا قلمداد کرده و از اتمام استکبارستیزی سخن به میان آورند.
نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیسجمهور در خصوص اجرای موافقتنامه «برجام» را میتوان نقطه عطفی در روند تحولات مربوط به پرونده هستهای ایران دانست که به نظر میرسد میتوان در خصوص ابعاد گوناگون، نکاتی را ذکر نمود. در این یادداشت تلاش خواهد شد برخی تأملات پیرامون این نامه مورد مداقه قرار گیرد
رهبر معظم انقلاب اسلامی، هفته گذشته در جمع اقشار مختلف مردم با معرفی «حفظ روحیه انقلابیگری» در مردم و به خصوص در جوانها بهعنوان یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، فرمودند: «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیه حماسه و انقلابیگری را در او بکشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیه انقلابیگری را باید حفظ کند و مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیه انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون و حفظ روحیه انقلابیگری در همه به خصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد.»
با اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، یکی از مهمترین مسائلی که ذهن تحلیلگران و ناظران سیاسی را به خود معطوف کرده است، تأثیرات پایان مذاکرات بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دلیل این توجه خاص را باید در اهمیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران جستوجو کرد، چراکه اکنون ایران اسلامی نقش فعال و تأثیرگذاری در بسیاری از تحولات منطقهای و جهانی دارد و نمیتوان آن را در معادلات بینالمللی نادیده انگاشت. بر همین اساس است که این روزها در برخی محافل رسانهای و سیاسی، تلاش میشود اینگونه وانمود شود که مشی انقلابی و آرمانخواهانه نظام اسلامی دچار افول شده و در دوره بهاصطلاح «پسابرجام» یا «بعد از برجام» قرار است تغییر مهمی در اصول سیاست خارجی کشورمان اتفاق افتد؛ اما با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقطع اخیر میتوان مهمترین مختصات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوره آتی چنین ترسیم کرد
انتشار گفتوگوی عبدالرضا رحمانی فضلی با پایگاه اطلاعرسانی دولت، بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است، خصوصاً آنکه در لابهلای گفتههای وزیر کشور، جملهای به چشم میخورد که تأملبرانگیز است. وزیر کشور دولت یازدهم گفته است: «عمر این دولت، به نیمه نرسیده، یکچهارم آن سپریشده! آقای روحانی قرار است هشت سال رئیسجمهور باشند!» در خصوص این جمله وزیر کشور که از قضا مسئول برگزاری انتخابات نیز است، گفتنیهایی وجود دارد که از کنار آنها نمیتوان گذشت:
رهبر معظم انقلاب اسلامی دوشنبه در دیدار میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهلبیت (ع) و اجلاس اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی، با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطهگر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «نقشهی دوم دشمن نفوذ است. میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی به وجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد. میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است. در ایران هم نیتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای (این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول) نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را. با همهی توان (که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است) مقابله خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد.» با توجه به اهمیت مقابله با این سناریوی راهبردی نظام سلطه، در این نوشتار کوشیده خواهد شد بهطور مختصر، برخی محورها و منافذ رخنهی دشمن مورد بررسی قرار گیرد.
پس از ورود پرحاشیه مهدی هاشمی بهرمانی به زندان برای طی کردن دوره محکومیت، این بار خانواده آقای هاشمی با صدور بیانیهای تلاش کردند کانون توجه رسانهها را به حاشیههای پررنگ این خاندان و جریان متبوع آن ببرند. از آنجا که متن این بیانیه خانوادگی حاوی ادعاهای مهمی علیه نظام و دستگاههای قانونی کشور است، ضروری بهنظر میرسد حتیالمقدور به برخی اتهامات و حملات این نامه تند پاسخ داده شود
رفتارشناسی جریان فتنه و تجدیدنظرطلبان و هواداران آنها در روزهای پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای، حاکی از ورود این جریان به عرصه جدیدی از فعالیت است که رمزگشایی از آن میتواند در فهم دقیقتر از سپهر سیاسی کشور مفید باشد. از اینرو تلاش خواهد شد در این یادداشت ابعاد گوناگون چرایی و چیستی این ذوقزدگی سیاسی اجتماعی بررسی شود.
مسیر مذاکرات هستهای به مقطع حساس و سرنوشتسازی رسیده است که در آن باید جمعبندی نتایج مذاکرات در مراجع ذیربط بررسی و با سنجه مصالح و منافع ملی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. در عین تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بر پیچیدگی این مسئله افزوده است، چراکه از سویی هنوز در مورد الزامآور بودن یا نبودن این قطعنامه و نیز ارتباط میان این قطعنامه و متن برجام ابهامات جدی وجود دارد.
کمتر از دو سال پیش در یادداشتی به اظهارات از مشاورین احمدینژاد که گفته بود: «اگر اصولگراها برنده انتخابات میشدند، خوشحال نمیشد. همان روزشمارش آرا من تماسی با ایشان داشتم و فهمیدم احمدینژاد از انتخاب روحانی خوشحال شده است.» اشارهای کردم و همین موضوع بهانهای شد برای آنکه میان بنده و یکی از مخاطبان که او هم از فعالان جبهه انقلاب است، مناقشهای کامنتی آغاز شود. در پاسخ به جملهای از او که در آن تصریحشده بود «من هم از رأی آوردن آقای روحانی ناراحت نشدم» نوشتم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
عرصه مذاکرات هستهای، عرصه رویدادهای غیرقابل پیشبینی و البته بسیار راهبردی است که با توجه به اهمیت موضوع مورد بحث میتواند سرنوشتساز هم باشد. نیک میدانیم که طرف غربی بیش از جمهوری اسلامی ایران به مذاکره نیازمند است و حضور طرف ایرانی در پای میز مذاکره تنها در وجهی توجیهپذیر است که رهاورد آن به زیان ملت ایران نباشد. بدین معنا که اصل نشستن بر میز مذاکره برای طرف ایرانی فاقد اصالت است و آن چیزی که بیشتر موضوعیت دارد، رهاورد آن، یعنی ما بهازایی که باید ستانده شود، است.
در خصوص مراسم افطاریهای رئیسجمهور با سیاسیون و برخی از روحانیون که با حاشیههایی همراه بوده است، میتوان به چند نکته بهصورت اجمالی اشاره کرد که در ادامه خواهد آمد:
تجربه تاریخی پرفراز و نشیب جمهوری اسلامی ایران آکنده از تحولات و رویدادهای تأملبرانگیزی است که موجبات شگفتی ناظران را فراهم آورده است. نیمنگاهی گذرا بر روزهای بیش از دو دهه گذشته، دفتری قطور از تحولات را پیش چشم میگذارد که به خوبی تأثیر عواملی را که برای انسان غیرمادی قابل فهم نیست، نشان میدهد.
اعلام حکم قطعی مهدی هاشمی از سوی دادگاه تجدیدنظر و رسانهای شدن آن، بار دیگر عزم دستگاه قضایی را در مبارزه با دانهدرشتها ثابت کرد. کم نبودند افرادی که پیشتر و در جریان محاکمه به نتیجهبخش بودن این روند به دیده تردید مینگریستند و همه نگاهها به دستگاه قضایی دوختهشده بود. اکنون و پس از قطعیت این حکم، تأملی کوتاه در چند نکته ضروری بهنظر میرسد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی در توصیف اصول اندیشه و مکتب امام به هفت مورد از مؤلفههای بنیادین این مکتب نورانی اشاره کردند که به نظر میرسد چراغ راه نظام و انقلاب خصوصاً در مقطع پیش رو باشد. اکنون که موضوع مذاکرات بهعنوان یکی از مهمترین مسائل کشور مورد توجه محافل گوناگون است، میتوان با سنجه همین اصول مکتب امام (ره) به بررسی بایدها و نبایدهای مذاکرات هستهای و نقشه راه صحیح آن دست یافت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) به موضوع استقلال بهعنوان یکی از اصول شاکلهی اندیشهی امام (ره) اشاره کردند و فرمودند: «یکی دیگر از نقاط اصلی و خطوط اصلی تفکر امام، مسئلهی استقلال کشور، رد سلطهپذیری [است]؛ استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت؛ این معنای استقلال است. اینکه بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادیهای فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردیِ اشخاص محترم باشد، اما آزادی یک ملت، آزادی در مقیاس یک کشور، در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان، محترم نباشد! این اصلاً قابل فهم نیست، قابل قبول نیست. متأسفانه کسانی هستند که تئوریسازی میکنند برای نفی استقلال کشور، استقلال را گاهی به انزوا معنا میکنند، گاهی به این عنوان که امروز استقلال کشورها یک ارزش بهحساب نمیآید، قلمزنی میکنند و حرف میزنند. این حرفها هم در بین جامعه پخش میشود. کسانی اینجوری حرکت میکنند. این یک غلط بزرگ، یک خطای بسیار مهم و خطرناک است. امام معتقد به استقلال کشور بود، معتقد به رد سلطهی [بر] کشور بود. دشمن ما در طول این سالها، بسیاری از فعالیتهایی که علیه کشور ما و ملت ما کرده است برای این بود که خدشهی در استقلال بهوجود بیاورد؛ چه با تحریم، چه با تهدید، اینها استقلال را هدف گرفتهاند. باید همه هوشیار باشند، بدانند که هدفهای دشمن چیست.»