خطوط قرمز جابهجاشدنی نیست
شامگاه دوشنبه گذشته، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده کشورمان در گفتوگوی ویژه خبر صداوسیما به نکتهای اشاره کرد که قابلتأمل و درخور بررسی است. وی گفت: «در موضوع هستهای که موضوعی بسیار حساس و مهم است چارچوبها، اصول و خطوط قرمزی وجود دارد که مقام معظم رهبری به آنها اشاره کردهاند. برای طراحی عملیاتی مذاکرات شورایی وجود دارد و دستورالعملها را به مذاکرهکنندگان ابلاغ و نظارت میکنند و ما نیز طبق آن عمل میکنیم.» البته عراقچی در ادامه جملهای بر زبان راند که موضوع اصلی همین نوشتار است. وی گفت: «البته ممکن است در شرایطی خطوط قرمز جابهجا شود که بر اساس ابلاغها کار جلو میرود.»
به نظر میرسد ادعای این مذاکرهکننده کشورمان مبنی بر ممکن بودن جابهجایی خطوط قرمز در شرایطی از چند جهت نادرست بوده و به دلایل ذیل ابطال میشود
رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در بیانات خود در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) از «گفتمان نوین اسلامی» سخن گفتند و فرمودند: «امروز دنباله حرکت انقلاب عظیم اسلامی، پرچم دست شما است. کدام پرچم؟ پرچم «گفتمان نوین اسلامی» که برای سعادت بشریت کارگشا و رهنما است. این را همه بدانند؛ گفتمان اسلامی برای همه انسانها و برای انسانیت راهگشا است. این گفتمان، در اختیار جوانانِ امروز است؛ این گفتمان نو و پُرکشش و پُرجاذبه را انقلاب اسلامی به رهبری امام بزرگوار ما بهوجود آورد، آن را در اختیار این ملت قرار داد؛ این ملت هوشمند، هوشیار، قدردان، آن را گرفتند و مغتنم شمردند، از آن پاسداری کردند تا امروز و فداکاری ملت ایران که یکی از مهمترین مظاهر آن، دفاع مقدس بود، توانست امروز این پرچم را بلند کند.»
مسیر مذاکرات هستهای ایران و کشورهای 1+5 در حالی طی میشود که نگاهها عمدتاً معطوف به زوایای فنی و حقوقی مذاکرات و ارزیابی دادهها و ستاندههای توافق ژنو و بیانیه سوئیس بوده است. اکنون نیز برخی چشمها به تیرماه دوختهشده که آیا توافق دستیافتنی است و اگر دستیافتنی است عایدی ملت ایران از آن، چه خواهد بود. هرچند نگارنده مخالفتی با این زاویه تحلیلی به موضوع هستهای ندارد، اما معتقد است زوایای پنهان و لایههای عمیقتری نیز وجود دارد که در خور تأمل و بررسی است.
یکی از مسائلی که در انبوه خبرهای حوزه سیاست خارجی بهگونهای کمرنگ به آن پرداخته شد، خبر تفاهم میان وزارت امور خارجه ایران و امریکا برای توسعه دفاتر حافظ منافع دو کشور در پایتختهای متقابل است. ازآنجاکه این موضوع از جهاتی مهم و راهبردی بود و دارای پیامدها و تبعات ویژهای است، ضروری است به تأمل در باره آن بپردازیم:
در طول بیست ماهی که از دورهی جدید مذاکرات هستهای میگذرد، علیرغم تفاوتهایی با ادوار گذشته، یک ویژگی همچنان به چشم میخورد و آن لحن و ادبیات تهدیدآمیز محور طرف غربی 5+1 و به عبارت روشنتر، ایالات متحدهی آمریکاست. هرچند گوشها به شنیدن عبارت تکراری «تمام گزینههای روی میز» عادت کردهاند، اما بسیاری انتظار داشتند تا پس از رسیدن به توافق ژنو، این رویکرد تغییر یابد و دیگر شاهد تکرار چنین عبارتی از طرف غربی نباشیم.
تحولات سیاسی کشور در سالهای اخیر و خصوصاً پس از فتنه 88، وارد مراحل جدیدی شده و تغییراتی مهم در آرایش جریانات سیاسی رخداده است. بخشی از جریانی که میداندار فتنه 88 بود، پسازآنکه مسیر آشوب خیابانی را در امتیازگیری و چانهزنی ناکارآمد دید، با هوشمندی حضور خود را در فتنه کمرنگ کرد و بیآنکه از آن برائت جوید، صف خود را جدا کرد.
14 سال از صدور فرمان هشت مادهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص مبارزه با فساد میگذرد و در طول این سالها اجرای عملی این فرمان با فرازوفرودهایی همراه بوده است. اکنون میتوان در یک جمعبندی آسیبشناسانه، به یکی از مهمترین چالشهای اجرای این فرمان و تحقق این آرمان بر زمینمانده نظام اشاره کرد که نگارنده میکوشد به صورت اجمالی آن را به بحث و بررسی بگذارد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و فرماندهان ناجا، حامل پیامها و نکات مهمی بود که نگارنده میکوشد تأملی هرچند گذرا بر نکات مهم مورد تأکید معظمله داشته باشد:
نامگذاری سال 1394 بهعنوان «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» در طول حدود یک ماه گذشته بحثهای بسیاری را در محافل سیاسی و رسانهای به جریان انداخته است. در طول این مدت، جریانهای گوناگون سیاسی از نظرگاههای گوناگون سعی کردهاند تفسیر خودشان را ارائه دهند. به نظر میرسد لازم است در باب برخی ویژگیها و لوازم متناسب با تحقق این شعار راهبردی سال باید بررسی دقیقتری انجام پذیرد
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مداحان در بیستم فرودین ماه سال جاری را میتوان منشوری از رهنمودهای معظمله در برههی کنونی مذاکرات هستهای برشمرد. نظر به جامع بودن این بیانات، پس از محوریابی در چهار دستهی کلی الف- وضعیت بیانیه سوئیس، ب- اصول و مبانی کلی در مذاکرات هستهای، ج- توصیههایی به مذاکرهکنندگان و مردم و د- خطوط قرمز مذاکرات آتی؛ قابلطبقهبندی است. برای مطالعه دقیقتر و مداقه بیشتر بر روی جزئیات این بیانات مهم و راهبردی، محوریابی و طبقهبندی موضوعی این بخش از بیانات معظمله در خصوص مذاکرات هستهای، تقدیم به مخاطبان میگردد:
این روزها و پس از انتشار بیانیهی لوزان، نگاههای تحلیلگران به آیندهی روابط جمهوری اسلامی ایران و غرب و بهطور مشخص ایالات متحدهی آمریکا دوخته شده است. بهویژه آنکه گاه شنیده میشود بیانیهی مذکور و مسیر مذاکرات هستهای، آغازی است برای تنشزدایی و کاهش تخاصم با آمریکا و نکتهی قابل تأمل آنکه گاه چنین سخنانی از زبان برخی افراد مسئول نیز کموبیش شنیده میشود. برای پاسخ به این پرسشها که «آیا بهواقع مذاکرات هستهای پلهی اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است؟» و اینکه «ادامهی این مسیر به پایان خصومت و تنش ختم خواهد شد یا خیر؟» باید از جنبههای گوناگون به بررسی این موضوع پرداخت که در این یادداشت تلاش خواهد شد در چهار سطح تحلیل، به پاسخ این پرسشها پرداخته شود.
مسأله صدور و اجرای حکم محکومیت یکی از مسئولان سابق اجرایی به یکی از مهمترین پروندههای خبرساز قضایی تبدیلشده است و به نظر میرسد ضروری است که پیرامون آن اندکی تأمل و مداقه گردد.
انقلاب اسلامی چه در مرحله حدوث و چه در عصر تداوم، پیوندی وثیق با حضور مردمی داشته و تبلور این حضور را میتوان در برهههایی همچون انتخابات و البته راهپیماییهای ملی دانست. در میان مراسم انقلاب اسلامی، اما راهپیمایی بیست و دوم بهمن جایگاه ویژهای داشته و دارد و تقریباً بسان سنجهای است که جهانیان، همهساله میزان همراهی امت با انقلاب و نظام را با آن ارزیابی کنند. علاوه بر اینها نکتهای دیگر که در فهم دقیق این راهپیمایی بروز و ظهور مییابد، از همزمانی این رویداد با تحولات داخلی و خارجی مرتبط با کشورمان و تأثیر و تأثراتی است که تحولات از این رویداد عظیم ملی میپذیرند.
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارکنان و فرماندهان نیروی دریایی، حاوی نکات مهمی در فهم عمیق و واقعی از روند پیش روی مذاکرات هستهای بود و میتوان آن را بهمثابه نقشه راه مذاکرهکنندگان کشورمان دانست. در این یادداشت خواهیم کوشید نگاهی گذرا بر برخی نکات مهم این بیانات بیندازیم.
همایش مدعیان اصلاحطلبی در حالی هفته گذشته در تهران برگزار شد، که با حاشیهها و نکات قابلتأملی همراه بود. از جمله نکات تأملبرانگیز این همایش طرح مواضع انحصارطلبانه از سوی برخی سخنرانان این همایش بود که جای بررسی دارد. آنگونه که یکی از چهرههای شناختهشده جریان مذکور در این همایش با بیان اینکه ما کرسیهای زیادی را نمیخواهیم، میگوید: «ما تنها ۲۹۰ کرسی مجلس را میخواهیم. » (!) او حتی پا را فراتر نهاده و صراحتاً از دولت میخواهد فرماندارانی را که از دولت قبل برجای ماندهاند، برکنار کند. لحن طلبکارانه- انحصارطلبانهای که در کلام این رجل سیاسی دومخردادی به چشم میخورد، یادآور منش و رویکردی است که در جریان سیاسی مذکور نهادینه و در عمر سیاسی چندین ساله بهتناوب مشاهده شده است.
فتنه ۸۸ تنها آنچیزی نبود که توی خیابان بهوسیله تعدادی آدم دیده شد؛ این یکچیز ریشهداری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت ۹ دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم که این حادثه، حادثه کوچکی نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستی حفظ شود، بایستی گرامی داشته شود. » این جملات حکیمانه رهبر معظم انقلاب را میتوان روایتی کوتاه اما پرمغز و ژرفاندیشانه از فتنه و حماسه 9 دی دانست.
انتشار اظهارات منسوب به یکی از سران فتنه - که در حصر قانونی به سر میبرد- در فضای مجازی و رسانههای ضدانقلاب در روزهای اخیر نکات قابل تأملی را با خود به همراه داشته است که در خور بررسی است.
فتنه 88 را میتوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی دانست که هرچند با وقایع تلخ و ناگواری همراه بود، اما تجربهای درسآموز و گرانسنگ را در اختیار ملت ایران نهاد. این پیچیدهترین و عمیقترین چالش انقلاب، سنگ محک و عیار مناسبی برای سنجش نخبگان و خواص ایران بود.
جملات نقلشده از سید محمد خاتمی در دیدار نمایندگان تشکل دانشجویی، بار دیگر این مسئلهی مهم را در ذهنها درخور تأمل نمود که نسبت میان جریان تجدیدنظرطلب و براندازی نظام اسلامی چیست؟ او گفته بود: «اصلاحطلبان بارها گفتهاند با براندازی و براندازان مخالفاند. براندازان جایی در میان جامعه ندارند. ما این کشور و نظام و پیشرفت آن را میخواهیم و همه در چارچوب این قانون اساسی حرکت میکنیم. ممکن است نقد به قانون اساسی هم مطرح باشد، اما مبنای حرکت در جامعه قانون اساسی است و قانون اساسی ظرف یکبارمصرف نیست که دور بیندازیم و ما پایبند به این قانون اساسی هستیم.»
شانزدهم آذرماه 1393 در حالی به پایان رسید که فعالان عرصه دانشجویی و دانشگاهیان انتظار بهمراتب بیشتری از آنچه مشاهده شد، داشتند. آنان که با عرصه دانشگاه آشنایی دارند میدانند که امسال نیز همانند سالهای گذشته، تحلیلگران و ناظران منتظر آن بودند تا پویایی و نشاط سیاسی را در دانشگاه در این ایام خاص مشاهده کنند. اکنون به نظر میرسد ضروری است در این مجال بهطور اجمالی به ارزیابی آنچه در 16 آذرماه سالجاری رخ داد بپردازیم.
یکی از جنبشهای اجتماعی هر جامعهای که اتفاقاً نقش مهمی در مطالبه آرمانها و حقطلبی دارد، جنبش دانشجویی است. اقتضای عدالتخواهانه و حقمدارانه سن جوانی و نیز ورود به سن بلوغ سیاسی شرایطی را رقم میزند که اجتماع دانشجویان فعال و آرمانگرا، پیشبرنده اهداف مصلحانه در جامعه باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی پنجشنبه گذشته در دیدار مجمع عالی بسیج مستضعفین در ضمن نکات مطروحه خود به مسئله بصیرت بهعنوان یکی از پایههای تفکر بسیجی اشاره کردند و در تعریف آن فرمودند: «یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همه میدانها با یک سلاح نمیشود رفت.