اکنون چند روزی است که زمام دولت ایالاتمتحده امریکا در اختیار یکی از جنجالیترین رؤسایجمهور تاریخ این کشور قرارگرفته و درباره رویکرد احتمالی وی در حوزههای مهم سیاست خارجی امریکا، پرسشهایی جدی در مقابل تحلیلگران قرار دارد. از پرسشهای مهمی که این روزها بیشتر مطرح میشود، «معمای برجام و ترامپ» است و در پی پاسخ به این سؤال است که دونالد ترامپ سرمایهدار، با برجام چه خواهد کرد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تقویت استقلال و خروج ایران از مدار وابستگی به غرب، تخاصم نظام سلطه در ابعاد گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافت که نمونه بارز آن را میتوان در عرصههای رسانهای و آنچه اصطلاحاً «جنگ نرم» نامیده میشود، مشاهده نمود. در این راستا، بخش قابلتوجهی از توان رسانههای استکباری در جهت اعتبارزدایی از نظام اسلامی و دستگاههای رسمی و قانونی آن به کار گرفته میشود تا هم قدرت ملی نظام در داخل آسیب ببیند و هم قدرت نرم آن در محیط پیرامونی مورد خدشه واقع شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
یکی از مسائلی که در انبوه خبرهای حوزه سیاست خارجی بهگونهای کمرنگ به آن پرداخته شد، خبر تفاهم میان وزارت امور خارجه ایران و امریکا برای توسعه دفاتر حافظ منافع دو کشور در پایتختهای متقابل است. ازآنجاکه این موضوع از جهاتی مهم و راهبردی بود و دارای پیامدها و تبعات ویژهای است، ضروری است به تأمل در باره آن بپردازیم:
تأملی در اهداف پنهان دشمن در مذاکرات
در نخستین روز سال 1394، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در جوار حرم رضوی، به موضوع مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و 1+5 اشاره نمودند و به ذکر چهار تذکر در این باب پرداختند. اینک که در مرحلهای حساس از روند مذاکرات هستهای هستیم و طرفین با انتشار بیانیه مشترک مطبوعاتی در لوزان آماده بحث، بررسی و نگارش متن نهایی توافق احتمالی میشوند، مداقهای بر این چهار محور مورد تأکید معظمله، بسیاری از ابهامات را در خصوص منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در روند جاری، برطرف خواهد ساخت.
تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مجمع عالی بسیج
جامعهای که در آن تفکر بسیجی مسلط و حاکم شود، با خیال آسوده میتواند مسیری را بپیماید که هرچند در ابتدای راه با دشواریهای گامهای بزرگ همراه است، اما بهزودی حلاوت دستاوردهای این ایستادگی بر اصول را خواهد چشید.
تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام ؛
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار مسئولان قوه قضائیه ضمن اشاره به این نکته که «یکی از چالشهای اصلی کشور، خصومت و مخالفت جدی نظام سلطه غرب با نظام اسلامی است که باید این حقیقت را فهمید و درک کرد»خاطرنشان کردند: «اگر خصومت نظام سلطه را متوجه نشویم، در تحلیل مسائل کشور دچار اشتباه خواهیم شد. کسانی که حاضر نیستند برخورد خصمانه جبهه دشمن را ببینند، همانند کسانی هستند که چشم خود را به روی دشمن میبندند.»
از این منظر میتوان یکی از چالشهای مسیر ایستادگی و پیشرفت را اشتباه در شناخت دشمن و مصادیق آن دانست. طبیعی است که برای دشمن نیز مطلوب آن است که تا جای ممکن بتواند از غفلتها و تغافلهای جبهه خودی سوءاستفاده حداکثری بکند. بر این اساس هدف عمده بخشی از عملیات ادراکی و جنگ روانی نظام سلطه در سالهای اخیر، به اشتباه انداختن نخبگان جبهه خودی در شناخت دشمن و راهبردهای آن بوده است.
یکی از ویژگیهای خاص انقلاب اسلامی، را میتوان هویت و سیرت درونی ان دانست که ملازمت مستقیمی با اهداف کلان و جهتگیریهای آرمانی ان دارد. به این معنا که نظام جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از این انقلاب است صرفاً شامل ساختار حقوقی و سازمان ادارهی کشور نیست، بلکه روح حاکم بر این نظام دقیقاً منبعث از هویت و سیرت درونی انقلاب اسلامی است.
این روزها تحولات مربوط به اوکراین و مواجههی روسیه و غرب در موضوع این کشور، که به انتزاع و الحاق شبهجزیرهی راهبردی کریمه انجامید، در صدر مسائل بینالمللی پیگیری میشود و تحلیلگران و صاحبنظران هر یک از منظر خود تلاش میکنند تا ابعادی از این آوردگاه استراتژیک را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند. با این حال، آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد نسبت مسائل اخیر اوکراین با جمهوری اسلامی ایران و تأثیر و تأثرات پیرامونی آن است. به بیان دیگر، اینکه روند کنونی که در بحران شمال دریای سیاه در حال بروز است چه پیامدهایی برای ایران و روابط خارجی آن خواهد داشت، موضوعی است که در این نوشتار کوشیده خواهد شد تا حد مقدور مورد واکاوی قرار گیرد.
رهیافت پژوهی مواجهه نظام سلطه با ایران هسته ای
ایران-امریکا؛ منازعه در راند پایانی
یکی از نتایج اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تغییر در معادلات قدرت و مناسبت بینالملل به گونهای بود که سبب گشودن جبههای جدید در رقابتهای جهانی بود که با شعار اساسی «نه شرقی-نه غربی» چارچوب حاکم بر روابط جهانی را به چالش کشید و حتی با فروپاشی بلوک شرق ، حاکمیت هژمونیک نظام سلطه و استکبار جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا را به رسمیت نشناخت. با گذشت بیش از سه دهه از عمر نظام اسلامی، عرصه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه روز به روز گسترش یافته است و تحلیل وضعیت موجود و برآوردی از تحولات آینده نشانگر آن است که با مرور زمان کفه قدرت ج.ا.ا در حال سنگین تر شدن بوده و روند افول سلطه امریکا هرچه بیشتر شتاب گرفته است.
در سالهای اخیر منازعه ایران و آمریکا مورد توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل استراتژیک بینالملل قرار گرفته است و بسیاری از آنان این عرصه را به سان میدان رقابتی میدانند که به دقایق پایانی خود نزدیک میشود. با این تفاصیل و با تأملی در روندهای افت و خیز رقبا و حریفان این آوردگاه میتوان تا حدودی نتایج بازی خصوصاً در راند آخر آن را پیش بینی نمود. با این حال تحلیل وضعیت موجود و ارائه برآوردی از آینده نیازمند مداقّه بیشتری است که در ادامه کوشیده خواهد شد به بررسی و تحلیل آن پرداخته شود.
جمهوری اسلامی ایران؛ قلب تپنده دنیای معاصر
بررسی مولفه ها و شاخصه های شکل دهنده مناسبات بین المللی در سده بیستم و بیست و یکم از مهمترین مسائل مورد بحث و مناقشه نظریه پردازان این حوزه بوده است. تلاش برای کسب و بسط قدرت پایدار در جهان معاصر از اصلی ترین اولویت نظام های سیاسی حاکم بر دنیا بوده است و بر این اساس نظریه پردازان و راهبردشناسان نیز به این حوزه ورود پیدا کرده و ایده ها گوناگونی را مطرح نموده اند.
در آغازین سالهای قرن بیستم شاهد ظهور نظریه های «ژئوپلتیکی» هستیم. این دیدگاه ها بر مبنای تعامل محیط جغرافیایی با تولید قدرت سیاسی شکل گرفته اند.