در جریان اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، موضوع «حمله به سفارت عربستان» از سوی یکی از نامزدها مطرح شد و این حادثه توجیهی برای بیکاری جوانان ایرانی معرفی شد. مطرح شدن این موضوع، ناخودآگاه پرونده روابط دیپلماتیک میان ایران و رژیم آل سعود در سالهای اخیر را میگشاید که یکی از صفحات بسیار تلخ آن فاجعه غمبار منا است؛ فاجعهای که به شهادت هزاران مسلمان و نزدیک به 500 حاجی ایرانی انجامید. به گواه تاریخ این حادثه مرگبارترین کشتار شهروندان ایرانی در خارج از مرزهای کشور در طول سالهای اخیر بوده است.
مظلومیت شهدای منا به همینها ختم نمیشود. اینک 19 ماه از فاجعه تلخ شهادت صدها شهروند مظلوم ایرانی در خیل حجاج شهید منا میگذرد و معاون دولتی که وعده بازگرداندن عزت پاسپورت شهروندان ایرانی را داده است، تنها برای سفارت عربستان سعودی دلسوزی میکند و شهدای منا را به کلی از یاد برده است. شهدای منا، مظلوم بوده و هستند و جای خالی دفاع از حقوق پایمال شدهشان، آشکارا حس میشود.
همین مطلب:
انتخابات 22 خرداد 1392 را میتوان از حیث نتیجه، یکی از غیرمنتظرهترین انتخابات تاریخ کشور دانست و البته ویژگی دیگر آن، پیروزی نامزد منتخب با رأیی شکننده بود. علیایحال این انتخاب در عمل منجر به کسب آرای بیش از 50درصدی آقای حسن روحانی و به قدرت رسیدن جریانی شد که خود را «اعتدالگرا» میخواند.
«امنیت» از اساسیترین مأموریتهای یک حاکمیت تلقی و تقریباً در همه نظامهای سیاسی، تأمین آن از اهداف با اولویت بالا محسوب میشود. بهگونهای که میتوان گفت حتی در مکاتبی که به دولتهای کوچکشده و حداقلی قایل هستند نیز موضوع امنیت همچنان در زمره وظایف دولتها شمردهشده است. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بخشهای گوناگونی در ساختار حاکمیت متولی تأمین امنیت بهمعنای جامع آن هستند و ازاینرو میتوان گفت امنیت ملی در همه مؤلفههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی در دستور کار ارکان نظام است.
طرح این موضوع در این یادداشت ازآنرو است که در آستانه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، موضوع امنیت نیز بهعنوان یکی از دستاویزهای تبلیغاتی دولت مستقر در این انتخابات مورد بهرهبرداری قرارگرفته است. البته روشن است که وضعیت ثبات و امنیتی که کشورمان از آن برخوردار است در سطح منطقه آشوبزده و بیثبات غرب آسیا و شمال آفریقا، تقریباً بینظیر بوده است و میتوان به چنین سطحی از تأمین امنیت ملی مباهات نمود.
طی نشستی در اندیشکده برهان، اولین کتاب با موضوع نقد شبهگفتمان اعتدال رونمایی شد. کتاب «از مکتب نیاوران تا کابینه توسعهگرا» فراتر از مسائل روز، به بررسی مبانی فکری و نظری آنچه امروز بهعنوان جریان اعتدال، توسعهی وابسته به بیگانگان را مبنای اداره کشور قرار داده است پرداخته و آنرا موردنقد قرار میدهد.
در روزهای اخیر انتشار دو خبر در رسانهها، دوباره کانون توجه اذهان را به سمت موضوعی مهم جلب کرد. نخست، خبر موافقت مجلس با افزایش سقف حقوق مدیران تا 24 میلیون تومان و دیگری فیلم سخنان دور از ادب و نزاکت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در استان ایلام.
مسئله سقف حقوق که در واقع امتداد ماجرای نافرجام «فیشهای نجومی» بود، نشان داد که ارادهای وجود دارد که مانع از هرگونه تلاش برای مقابله با دریافتیهای چند برابری مدیران میشود. طی چند ماهی که از افشای پرونده دریافتیهای غیرقانونی و نجومی مدیران میگذرد، روزبهروز بر مطالبه افکار عمومی برای پایش و مهار این فاجعه تلخ افزوده میشود، اما در عمل و به بهانههای مختلف در مقابل این مطالبه ملی مقاومت میشود.
«چه شد خشکسالی شد؟ اینکه در روایات ما آمده است معروف را زیر پا گذاشتی، اگر منکر ترویج شد عذاب الهی میآید، بعضی از عذابها هم همینهایی است که ما میبینیم. ما فکر میکنیم مقصود این است ما دروغ گفتیم سیل آمد؛ معروف و منکر فقط دروغ و نماز نیست. منکر خیلی دامنهاش وسیع است. » اگر تصور کنید این جملات را یکی از ائمه جمعه یا مدرسین حوزه بر زبان رانده است، سخت در اشتباهید. این جملاتی است که دو روز پیش از بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی رئیسجمهور شنیده شد.
از جمله شاخصههای حکمرانی خوب، خدمترسانی دستگاههای اجرایی به مردم، بهخصوص در شرایط ویژه است. امروزه حتی در نظامهایی که به دولت حداقلی معتقدند نیز پذیرفته شده است که در شرایط غیرمترقبه و بحرانی، دستگاههای ذیربط بهصورت فوقالعاده باید خدمترسانی کنند. در کشور ما این حوزه، نیز جزو وظایف شناختهشده دولت است و البته علاوه بر بسیاری از حوزههای خدمترسانی، عملاً دولت و نهادهای تابعه آن تصدیگری میکنند. در چنین وضعیتی انتظار میرود در صورت وقوع شرایط بحرانی، توان اجرایی دولت به یاری مردم بشتابد.
این روزها رئیسجمهور جدید امریکا تا حدی درگیر چالشهای داخلی این کشور شده است و بسیاری از ناظران پاره اظهارات وی درباره کشورهای دیگر از جمله ایران را جدی نمیگیرند. واقعیت این است که درگیریهای ملی ترامپ عمده دلمشغولیهای وی را معطوف به خود کرده است، اما ناگفته پیداست که موضوع ایران در میان پروندههای سیاست خارجی امریکا، مسئله مهمی است و دیر یا زود مسئلههای ذیل آن، از جمله پرونده هستهای، مناقشات میان ایران و نظام سلطه و به خصوص پرونده برجام مطرح خواهد شد.
حماسه حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال، فراتر از آن است که در ظرف یک تحلیل یا یادداشت بگنجد و تکتک لحظات، شعارها، شعارنوشتهها و دستنوشتهها و ... حامل پیامهای مهمی بود که قطعاً ارزش تحلیل و بررسی در جای خود دارد، اما نکتهای که در راهپیمایی امسال پررنگ و برجسته بود، پاسخ محکمی بود که مردم ایران به یاوهگوییها و زیادهخواهیهای رژیم ایالاتمتحده امریکا دادند. همین چند روز پیش بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنهای در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به مواضع گستاخانه رئیسجمهور جدید امریکا فرمودند: «[رئیسجمهور امریکا] میگوید از او تشکر کنید، از من هم بترسید! نه از شما هم نمیترسیم. روز بیستودوّم بهمن، مردم جواب این تهدیدها و این حرفها را در خیابان خواهند داد؛ نشان میدهند که ملّت ایران در مقابل تهدید چه موضعی میگیرد.»
درست زمانی که خیابانهای شهرهای مختلف امریکا، مملو از معترضان و منتقدان سیاستهای رئیسجمهور جدید امریکا است، دونالد ترامپ از برقرار بودن گزینه نظامی روی میزش سخن میگوید. هرچند، کوتاه زمانی است که دنیای سیاست با این ساکن جدید کاخ سفید آشنا شده است، اما همین مدت کوتاه نیز سبب نمیشود ناظران و تحلیلگران نتوانند جنس اظهارات و مواضع جنجالی وی را فهم کنند. بسیاری از صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که طرح عباراتی چون «گزینههای نظامی» و امثال آن فاقد هرگونه مابهازای واقعی است و برای این مسئله ادله محکمی وجود دارد
حج اجتماعی بزرگ و فراگیر اسلامی است که این فریضه همهساله در موسم خاص تکرار میشود. در سال 1394 هجری شمسی، یکی از تلخترین و غمبارترین ادوار اقامه این فریضه رقم خورد و طی دو فاجعه ناگوار هزاران تن از حجاج بیتالله الحرام، به شهادت رسیدند. در فاجعه نخست، سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام به شهادت بیش از 100نفر از حجاج انجامید و در فاجعه دوم که بزرگتر بود، بیش از 7هزار نفر از حجاج در سرزمین منا گرفتار حادثهای مشکوک شده و در اثر ازدحام و عدم امدادرسانی مناسب، در حالت احرام به شهادت رسیدند. این حج تلخ، البته برای ایرانیان تلختر بود، چراکه کشور ما در صدر فهرست کشورهای قربانی هر دو حادثه بود و حجاج ایرانی تلخکامی از دست رفتن همسفرانشان و تبدیلشدن عید قربان به عزای عمومی را از یاد نمیبرند.
اولین فرامین صادر شده ترامپ، به خوبی نشان داد که او در اجرای شعارهای انتخاباتیاش مصمم است و البته یکی از این دستورات که با اتباع کشور ما مرتبط است در رسانههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است. ایجاد محدودیت برای سفر شهروندان ایرانی و اتباع چند کشور دیگر هرچند چندان غیرمنتظره نبود، اما برخی غربگرایان داخلی را به واکنش و انتقاد واداشت. از مفهوم برخی از این انتقادات چنین برداشت میشود که برخی منتقدان تصمیم اخیر امریکا، نوک پیکان انتقادات خود را به سوی رئیسجمهور جدید امریکا برده و این تصمیم را جدای از مجموعه اقدامات خصمانه کاخ سفید در سالیان متوالی علیه ایرانیان و دیگر کشورهای مستقل میدانند. گواینکه چنین رویکردی در ایالات متحده امریکا بیسابقه بوده و هرگز مشابه آن اتفاق نیفتاده است.
اکنون چند روزی است که زمام دولت ایالاتمتحده امریکا در اختیار یکی از جنجالیترین رؤسایجمهور تاریخ این کشور قرارگرفته و درباره رویکرد احتمالی وی در حوزههای مهم سیاست خارجی امریکا، پرسشهایی جدی در مقابل تحلیلگران قرار دارد. از پرسشهای مهمی که این روزها بیشتر مطرح میشود، «معمای برجام و ترامپ» است و در پی پاسخ به این سؤال است که دونالد ترامپ سرمایهدار، با برجام چه خواهد کرد؟
آتشسوزی مهیب ساختمان پلاسکو تهران، که به فروریختن کامل این ساختمان و وقوع یک فاجعه انسانی غمبار انجامید، در طی ساعات و روزهای گذشته به مهمترین سرخط رسانههای کشور و شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. بیشک نمیتوان بهراحتی از کنار جان باختن هموطنان و نیز جانفشانی و ایثارگری آتشنشانان قهرمانمان عبور کنیم. اکنون دیگر از این ساختمان معروف، جز تلی از آوار باقی نمانده، اما گویا در دل حریق تأسفبار این ساختمان، آتش دیگری بود که توسط بدخواهان و طمعکاران، نه در خیابان جمهوری تهران، که در فضای مجازی شعلهور گردید؛ آتشی که به موج احساسات و عواطف جریحهدار ملت طمع ورزیده بود و میخواست آن را به هیزم شعله افروزی ویرانگر خود تبدیل کند.
پیکر مبارز خستگیناپذیر و رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی بر روی دستان مردم ایران تا آرامگاه ابدیاش بدرقه شد که چشمان اشکبار ملت خبر از دلهای عزادار آنها در فقدان یکی دیگر از یاران امام و رهبری میداد. دهها هزار نفر از مردمی که از تهران و اقصی نقاط کشور برای تشییع آیتالله هاشمیرفسنجانی حضور یافته بودند، این پیر تلاشگر را بهخوبی میشناختند و کارنامه او در دوران مبارزه و خدمت بهنظام اسلامی در ذهن آنها مجسم بود.
دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با نخبگان جوان و انقلابی دانشگاه شریف، حامل پیامهای مهمی بود که تحلیل آنها در شرایط امروز گفتنیهای بسیاری را در ذهن متبادر میکند. بازخوانی گفتمان پیشرفتگرایانه تولید علم و جنبش نرمافزاری و لزوم توجه به حرکت و روحیه جهادی، محورهایی از پیام این نشست مهم را تشکیل میدادند اما نکتهای که شاید بتوان آن را از همه مهمتر قلمداد کرد، تکیه بر نیروی جوانی و بالخصوص جوانان مؤمن و انقلابی نسل سومی است.