این روزها گزارهای مرتباً از سوی برخی از مسئولان دیپلماتیک و اجرایی در پاسخ به تهدیدات مکرر امریکا، بیان میشود و آن اینکه «برجام یک توافق چندجانبه، بینالمللی و متکی به قطعنامه شورای امنیت است و خروج یکی از اطراف توافق (خصوصاً امریکا) نمیتواند آن را مخدوش سازد. » فارغ از ابعاد حقوقی این گزاره و میزان صحت، باید اندیشید که وقوع احتمالی این رویداد – یعنی خروج یکجانبه واشنگتن از توافق- چه نتیجه و پیامدهایی خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سوال باید، ابتدا به این پرسش پرداخت که اصولاً مذاکرات هستهای برای چه با کشورهای غربی انجام گرفت و چه نتیجهای از آن انتظار میرفت.
در جریان اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، موضوع «حمله به سفارت عربستان» از سوی یکی از نامزدها مطرح شد و این حادثه توجیهی برای بیکاری جوانان ایرانی معرفی شد. مطرح شدن این موضوع، ناخودآگاه پرونده روابط دیپلماتیک میان ایران و رژیم آل سعود در سالهای اخیر را میگشاید که یکی از صفحات بسیار تلخ آن فاجعه غمبار منا است؛ فاجعهای که به شهادت هزاران مسلمان و نزدیک به 500 حاجی ایرانی انجامید. به گواه تاریخ این حادثه مرگبارترین کشتار شهروندان ایرانی در خارج از مرزهای کشور در طول سالهای اخیر بوده است.
مظلومیت شهدای منا به همینها ختم نمیشود. اینک 19 ماه از فاجعه تلخ شهادت صدها شهروند مظلوم ایرانی در خیل حجاج شهید منا میگذرد و معاون دولتی که وعده بازگرداندن عزت پاسپورت شهروندان ایرانی را داده است، تنها برای سفارت عربستان سعودی دلسوزی میکند و شهدای منا را به کلی از یاد برده است. شهدای منا، مظلوم بوده و هستند و جای خالی دفاع از حقوق پایمال شدهشان، آشکارا حس میشود.
همین مطلب:
انتخابات 22 خرداد 1392 را میتوان از حیث نتیجه، یکی از غیرمنتظرهترین انتخابات تاریخ کشور دانست و البته ویژگی دیگر آن، پیروزی نامزد منتخب با رأیی شکننده بود. علیایحال این انتخاب در عمل منجر به کسب آرای بیش از 50درصدی آقای حسن روحانی و به قدرت رسیدن جریانی شد که خود را «اعتدالگرا» میخواند.
طی نشستی در اندیشکده برهان، اولین کتاب با موضوع نقد شبهگفتمان اعتدال رونمایی شد. کتاب «از مکتب نیاوران تا کابینه توسعهگرا» فراتر از مسائل روز، به بررسی مبانی فکری و نظری آنچه امروز بهعنوان جریان اعتدال، توسعهی وابسته به بیگانگان را مبنای اداره کشور قرار داده است پرداخته و آنرا موردنقد قرار میدهد.
در روزهای اخیر انتشار دو خبر در رسانهها، دوباره کانون توجه اذهان را به سمت موضوعی مهم جلب کرد. نخست، خبر موافقت مجلس با افزایش سقف حقوق مدیران تا 24 میلیون تومان و دیگری فیلم سخنان دور از ادب و نزاکت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در استان ایلام.
مسئله سقف حقوق که در واقع امتداد ماجرای نافرجام «فیشهای نجومی» بود، نشان داد که ارادهای وجود دارد که مانع از هرگونه تلاش برای مقابله با دریافتیهای چند برابری مدیران میشود. طی چند ماهی که از افشای پرونده دریافتیهای غیرقانونی و نجومی مدیران میگذرد، روزبهروز بر مطالبه افکار عمومی برای پایش و مهار این فاجعه تلخ افزوده میشود، اما در عمل و به بهانههای مختلف در مقابل این مطالبه ملی مقاومت میشود.
«چه شد خشکسالی شد؟ اینکه در روایات ما آمده است معروف را زیر پا گذاشتی، اگر منکر ترویج شد عذاب الهی میآید، بعضی از عذابها هم همینهایی است که ما میبینیم. ما فکر میکنیم مقصود این است ما دروغ گفتیم سیل آمد؛ معروف و منکر فقط دروغ و نماز نیست. منکر خیلی دامنهاش وسیع است. » اگر تصور کنید این جملات را یکی از ائمه جمعه یا مدرسین حوزه بر زبان رانده است، سخت در اشتباهید. این جملاتی است که دو روز پیش از بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی رئیسجمهور شنیده شد.
از جمله شاخصههای حکمرانی خوب، خدمترسانی دستگاههای اجرایی به مردم، بهخصوص در شرایط ویژه است. امروزه حتی در نظامهایی که به دولت حداقلی معتقدند نیز پذیرفته شده است که در شرایط غیرمترقبه و بحرانی، دستگاههای ذیربط بهصورت فوقالعاده باید خدمترسانی کنند. در کشور ما این حوزه، نیز جزو وظایف شناختهشده دولت است و البته علاوه بر بسیاری از حوزههای خدمترسانی، عملاً دولت و نهادهای تابعه آن تصدیگری میکنند. در چنین وضعیتی انتظار میرود در صورت وقوع شرایط بحرانی، توان اجرایی دولت به یاری مردم بشتابد.
درست زمانی که خیابانهای شهرهای مختلف امریکا، مملو از معترضان و منتقدان سیاستهای رئیسجمهور جدید امریکا است، دونالد ترامپ از برقرار بودن گزینه نظامی روی میزش سخن میگوید. هرچند، کوتاه زمانی است که دنیای سیاست با این ساکن جدید کاخ سفید آشنا شده است، اما همین مدت کوتاه نیز سبب نمیشود ناظران و تحلیلگران نتوانند جنس اظهارات و مواضع جنجالی وی را فهم کنند. بسیاری از صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که طرح عباراتی چون «گزینههای نظامی» و امثال آن فاقد هرگونه مابهازای واقعی است و برای این مسئله ادله محکمی وجود دارد
حج اجتماعی بزرگ و فراگیر اسلامی است که این فریضه همهساله در موسم خاص تکرار میشود. در سال 1394 هجری شمسی، یکی از تلخترین و غمبارترین ادوار اقامه این فریضه رقم خورد و طی دو فاجعه ناگوار هزاران تن از حجاج بیتالله الحرام، به شهادت رسیدند. در فاجعه نخست، سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام به شهادت بیش از 100نفر از حجاج انجامید و در فاجعه دوم که بزرگتر بود، بیش از 7هزار نفر از حجاج در سرزمین منا گرفتار حادثهای مشکوک شده و در اثر ازدحام و عدم امدادرسانی مناسب، در حالت احرام به شهادت رسیدند. این حج تلخ، البته برای ایرانیان تلختر بود، چراکه کشور ما در صدر فهرست کشورهای قربانی هر دو حادثه بود و حجاج ایرانی تلخکامی از دست رفتن همسفرانشان و تبدیلشدن عید قربان به عزای عمومی را از یاد نمیبرند.
هرچند از چند ماه پیش زمزمههای تمدید تحریمهای ISA شنیده میشد، اما میشد از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حدس زد که دیر یا زود باید تأثیر صندوقهای رأی امریکا را در آینده توافق هستهای مشاهده کرد. ماجرای نقض برجام و خلف وعده امریکا چیز تازهای نیست و حتی به برجام هم مرتبط نمیشود. تجربه چند دهه آزمودن تعامل با امریکا در مقاطع مختلف پرونده قطوری از عهدشکنیهای کاخ سفید را در اختیار ما قرار داده است. در طول یک سالی هم که از اجرای برجام میگذرد، نمونههای متعددی از خلف وعده طرف مقابل دیده میشود که مورد اذعان مذاکرهکنندگان ایرانی نیز بوده است.