اکنون چند روزی است که زمام دولت ایالاتمتحده امریکا در اختیار یکی از جنجالیترین رؤسایجمهور تاریخ این کشور قرارگرفته و درباره رویکرد احتمالی وی در حوزههای مهم سیاست خارجی امریکا، پرسشهایی جدی در مقابل تحلیلگران قرار دارد. از پرسشهای مهمی که این روزها بیشتر مطرح میشود، «معمای برجام و ترامپ» است و در پی پاسخ به این سؤال است که دونالد ترامپ سرمایهدار، با برجام چه خواهد کرد؟
هرچند از چند ماه پیش زمزمههای تمدید تحریمهای ISA شنیده میشد، اما میشد از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حدس زد که دیر یا زود باید تأثیر صندوقهای رأی امریکا را در آینده توافق هستهای مشاهده کرد. ماجرای نقض برجام و خلف وعده امریکا چیز تازهای نیست و حتی به برجام هم مرتبط نمیشود. تجربه چند دهه آزمودن تعامل با امریکا در مقاطع مختلف پرونده قطوری از عهدشکنیهای کاخ سفید را در اختیار ما قرار داده است. در طول یک سالی هم که از اجرای برجام میگذرد، نمونههای متعددی از خلف وعده طرف مقابل دیده میشود که مورد اذعان مذاکرهکنندگان ایرانی نیز بوده است.
با انتشار اولین نتایج شمارش آرای انتخابات امریکا، بیشتر تحلیلگران و ناظران بینالمللی در بهت و حیرت فرورفتند. نتیجه انتخابات با پیشبینی بسیاری متفاوت بود و نظرسنجیها نیز بخت رقیب ترامپ را قویتر میدانست. اما نکته جالبتر گاف رسانهای شیفتگان غرب در داخل کشور ما بود. روزنامههای زنجیرهای داخلی که از هفتهها پیش به استقبال ریاست جمهوری کلینتون رفته بودند، در روزهای منتهی به انتخابات آشکارا سویه حمایتی از نامزد مطلوب خود گرفته و رقیب وی را مورد حمله رسانهای قرار دادند. البته اینجا کسی نبود تا از تحریریه این مطبوعات زنجیرهای سؤال کند که مگر پیروزی هر یک از کاندیداهای امریکایی چه نفعی برای یک روزنامه ایرانی دارد که برای وی «تیترسازی» میکند!
با برگزاری پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری امریکا و اعلام نتایج آن، انتظار یک سال و نیمه برای مشخص شدن چهل و پنجمین مستأجر کاخسفید به پایان خواهد رسید. در این میان دو نامزد اصلی این رقابت یعنی کلینتون و ترامپ، در مسیر جذب آرای عمومی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و کار تا جایی بالا گرفت که برای اولینبار گوشههایی از ناگفتههای واقعیت امریکا را برملا ساختند. اینک اما مهمترین سؤال این است که در دولت آتی امریکا چه سیاستهایی دنبال خواهد شد و بهطور مشخص نوع مواجهه رئیسجمهوری بعدی امریکا در قبال ایران چه خواهد بود. ناگفته پیداست که پاسخ به این پرسش مهم، نیازمند صبر کردن تا اعلام نتایج نهایی انتخابات و روشن شدن چهرهای است که سکاندار دولت آتی خواهد بود، اما براساس گزینههای موجود نیز میتوان تا حدی به پیشبینی فضای آینده پرداخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در سالروز تسخیر لانه جاسوسی امریکا با تبیین دو گزارهای که دستگاه عملیات روانی دشمن تولید و القا میکند، نسبت به تأثیرپذیری از القائات دشمن در داخل هشدار دادند. مطالعه و مداقه در این گزارهها بهخوبی خط تبلیغاتی «بزک کردن امریکا» توسط شبکه همکار داخلی غرب را نمایان میسازد. جالب اینجاست که اندکی تأمل در این باب بهروشنی، غیرمنطقی بودن این گزارهها را آشکار میسازد، اما معالأسف این ادعاها توسط شبهروشنفکران با رنگ و لعاب فریبنده «عقلانیت» و «خردگرایی» بستهبندی و ارائه میگردد. در ادامه به بررسی هر یک از این دو گزاره فریبنده خواهیم پرداخت.
ماجرای ورود غیرقانونی تفنگداران دریایی امریکایی به آبهای سرزمینی کشورمان که منجر به بازداشت این نیروها شد، روز گذشته تیتر بسیاری از رسانههای داخلی و بینالمللی را به خود اختصاص داد. آزادی این نیروها در کمتر از 24 ساعت پس از تجاوز نکته مهمی بود که در این ماجرا برجسته گردید. فارغ از دلیل ورود این نیروها و حاشیههایی که در اینباره مطرح میشود، مقایسهای میان این حادثه و حادثه دیگری- که به آن اشاره خواهد شد- نکات مهمی را روشن خواهد کرد.
تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مجمع جهانی اهلبیت (ع)
رهبر معظم انقلاب اسلامی دوشنبه در دیدار میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهلبیت (ع) و اجلاس اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی، با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطهگر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «نقشهی دوم دشمن نفوذ است. میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی به وجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد. میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است. در ایران هم نیتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای (این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول) نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را. با همهی توان (که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است) مقابله خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد.» با توجه به اهمیت مقابله با این سناریوی راهبردی نظام سلطه، در این نوشتار کوشیده خواهد شد بهطور مختصر، برخی محورها و منافذ رخنهی دشمن مورد بررسی قرار گیرد.
مسیر مذاکرات هستهای به مقطع حساس و سرنوشتسازی رسیده است که در آن باید جمعبندی نتایج مذاکرات در مراجع ذیربط بررسی و با سنجه مصالح و منافع ملی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. در عین تصویب قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بر پیچیدگی این مسئله افزوده است، چراکه از سویی هنوز در مورد الزامآور بودن یا نبودن این قطعنامه و نیز ارتباط میان این قطعنامه و متن برجام ابهامات جدی وجود دارد.
کمتر از دو سال پیش در یادداشتی به اظهارات از مشاورین احمدینژاد که گفته بود: «اگر اصولگراها برنده انتخابات میشدند، خوشحال نمیشد. همان روزشمارش آرا من تماسی با ایشان داشتم و فهمیدم احمدینژاد از انتخاب روحانی خوشحال شده است.» اشارهای کردم و همین موضوع بهانهای شد برای آنکه میان بنده و یکی از مخاطبان که او هم از فعالان جبهه انقلاب است، مناقشهای کامنتی آغاز شود. در پاسخ به جملهای از او که در آن تصریحشده بود «من هم از رأی آوردن آقای روحانی ناراحت نشدم» نوشتم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
عرصه مذاکرات هستهای، عرصه رویدادهای غیرقابل پیشبینی و البته بسیار راهبردی است که با توجه به اهمیت موضوع مورد بحث میتواند سرنوشتساز هم باشد. نیک میدانیم که طرف غربی بیش از جمهوری اسلامی ایران به مذاکره نیازمند است و حضور طرف ایرانی در پای میز مذاکره تنها در وجهی توجیهپذیر است که رهاورد آن به زیان ملت ایران نباشد. بدین معنا که اصل نشستن بر میز مذاکره برای طرف ایرانی فاقد اصالت است و آن چیزی که بیشتر موضوعیت دارد، رهاورد آن، یعنی ما بهازایی که باید ستانده شود، است.
تجربه تاریخی پرفراز و نشیب جمهوری اسلامی ایران آکنده از تحولات و رویدادهای تأملبرانگیزی است که موجبات شگفتی ناظران را فراهم آورده است. نیمنگاهی گذرا بر روزهای بیش از دو دهه گذشته، دفتری قطور از تحولات را پیش چشم میگذارد که به خوبی تأثیر عواملی را که برای انسان غیرمادی قابل فهم نیست، نشان میدهد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی در توصیف اصول اندیشه و مکتب امام به هفت مورد از مؤلفههای بنیادین این مکتب نورانی اشاره کردند که به نظر میرسد چراغ راه نظام و انقلاب خصوصاً در مقطع پیش رو باشد. اکنون که موضوع مذاکرات بهعنوان یکی از مهمترین مسائل کشور مورد توجه محافل گوناگون است، میتوان با سنجه همین اصول مکتب امام (ره) به بررسی بایدها و نبایدهای مذاکرات هستهای و نقشه راه صحیح آن دست یافت.
شامگاه دوشنبه گذشته، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده کشورمان در گفتوگوی ویژه خبر صداوسیما به نکتهای اشاره کرد که قابلتأمل و درخور بررسی است. وی گفت: «در موضوع هستهای که موضوعی بسیار حساس و مهم است چارچوبها، اصول و خطوط قرمزی وجود دارد که مقام معظم رهبری به آنها اشاره کردهاند. برای طراحی عملیاتی مذاکرات شورایی وجود دارد و دستورالعملها را به مذاکرهکنندگان ابلاغ و نظارت میکنند و ما نیز طبق آن عمل میکنیم.» البته عراقچی در ادامه جملهای بر زبان راند که موضوع اصلی همین نوشتار است. وی گفت: «البته ممکن است در شرایطی خطوط قرمز جابهجا شود که بر اساس ابلاغها کار جلو میرود.»
به نظر میرسد ادعای این مذاکرهکننده کشورمان مبنی بر ممکن بودن جابهجایی خطوط قرمز در شرایطی از چند جهت نادرست بوده و به دلایل ذیل ابطال میشود
یکی از مسائلی که در انبوه خبرهای حوزه سیاست خارجی بهگونهای کمرنگ به آن پرداخته شد، خبر تفاهم میان وزارت امور خارجه ایران و امریکا برای توسعه دفاتر حافظ منافع دو کشور در پایتختهای متقابل است. ازآنجاکه این موضوع از جهاتی مهم و راهبردی بود و دارای پیامدها و تبعات ویژهای است، ضروری است به تأمل در باره آن بپردازیم:
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مداحان در بیستم فرودین ماه سال جاری را میتوان منشوری از رهنمودهای معظمله در برههی کنونی مذاکرات هستهای برشمرد. نظر به جامع بودن این بیانات، پس از محوریابی در چهار دستهی کلی الف- وضعیت بیانیه سوئیس، ب- اصول و مبانی کلی در مذاکرات هستهای، ج- توصیههایی به مذاکرهکنندگان و مردم و د- خطوط قرمز مذاکرات آتی؛ قابلطبقهبندی است. برای مطالعه دقیقتر و مداقه بیشتر بر روی جزئیات این بیانات مهم و راهبردی، محوریابی و طبقهبندی موضوعی این بخش از بیانات معظمله در خصوص مذاکرات هستهای، تقدیم به مخاطبان میگردد:
در نخستین روز سال 1394، رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود در جوار حرم رضوی، به موضوع مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران و 1+5 اشاره نمودند و به ذکر چهار تذکر در این باب پرداختند. اینک که در مرحلهای حساس از روند مذاکرات هستهای هستیم و طرفین با انتشار بیانیه مشترک مطبوعاتی در لوزان آماده بحث، بررسی و نگارش متن نهایی توافق احتمالی میشوند، مداقهای بر این چهار محور مورد تأکید معظمله، بسیاری از ابهامات را در خصوص منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در روند جاری، برطرف خواهد ساخت.
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارکنان و فرماندهان نیروی دریایی، حاوی نکات مهمی در فهم عمیق و واقعی از روند پیش روی مذاکرات هستهای بود و میتوان آن را بهمثابه نقشه راه مذاکرهکنندگان کشورمان دانست. در این یادداشت خواهیم کوشید نگاهی گذرا بر برخی نکات مهم این بیانات بیندازیم.
رسانههای دنیا در حالی سوم آذرماه 1393 را به پایان رساندند که خبر تمدید مذاکرات ایران و 1+5 را مخابره کردند و این چنین در برنامه اقدام مشترک نتیجه یک سال مذاکره مداوم روشن شد. با این حال با توجه به تداوم مذاکرات، هنوز جای این پرسش هست که بالاخره نتیجه نهایی روند کنونی چه خواهد بود؟
آنچه در خشت خام دید...
یک سال پیش رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و دانش آموزان که به مناسبت سالگرد تسخیر لانه جاسوسی به محضرش شرفیاب شدند جملاتی فرمود که امروز از همیشه خواندنیتر است:
«این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور - که آمریکا هم جزو این شش کشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم
من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم.
یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛
مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت.
خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟
چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیلشده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد.
آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعدازآن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن.
امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ درحالیکه] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد.
البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههی دیپلماسی فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.»
آری مرد الهی، آنچه خیلیها در آیینه ندیدند، در خشت خام دید ...
در یکی از روزهای اسفند 1206 هجری شمسی، مطابق با فوریه 1828 میلادی، یکی از سرنوشتسازترین معاهدات خارجی ایران با یکی از دول قدرتمند دنیا امضا شد. در این عهدنامه که در یکی از روستاهای آذربایجان، میان ایران و روسیه تزاری امضا گردید، دولت وقت کشورمان بر از دست رفتن بخشهایی از خاک کشورمان - قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان و مغان و طالش علیا- صحه گذارد. علاوه بر این ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد.